نماد سایت مجاهدت

آب‌جوش و ته‌دیگ؛ وسط اردوگاه بعثی‌ها

به گزارش مشرق، یک نفر ازخودگذشتگی کرد، تشکش را داد به حمید مستقیمی تا با آن وسیله‌ای بسازد برای گرم نگه‌داشتن غذای سحری که همراه با افطار داده می‌شد.

حمید که خیاطی بلد بود با اسفنج تشک استوانه‌ای درست کرد به اندازهٔ سطل بزرگ چای.

اولین شب ماه رمضان شام شب را یک‌جا ریخت داخل سطل و سطل را گذاشت توی فلاسک. این ظرف ابتکاری غذا را تا صبح گرم نگه می‌داشت.

حمید برای گرم نگه‌داشتن برنج فکر دیگری کرده بود. یک ساعت قبل از اذان صبح، برنج‌های سردشده را می‌ریخت داخل یک حلب بزرگ و حلب را می‌گذاشت توی سطل. آب از اطراف تا لبهٔ حلب می‌آمد بالا.

از توی کوله‌پشتی‌اش المنتی را که خودش درست کرده بود درمی‌آورد می‌زد به برق. سر فلزی‌اش را که با درِ قوطی درست کرده بود می‌انداخت توی آب سطل.

لامپ‌های آسایشگاه کم‌نور می‌شدند. چند دقیقه بعد، آب جوش می‌آمد و بدنهٔ حلب را داغ می‌کرد. آن‌قدر داغ که به دیواره‌های آن لایهٔ ته‌دیگ نازکی می‌چسبید. زود می‌خوردیم که قبل از وقت «امساک» تمام کرده باشیم.

آنچه خواندید، بخشی از کتاب اردوگاه اطفال،‌ نوشته احمد یوسف‌زاده بود که انتشارات سوره مهر آن را منتشر کرده است.

منبع خبر

خروج از نسخه موبایل