به گزارش مشرق، بیستم شهریور، سالگشت یکی از تاثیرگذارترین فجایع قرن بیستم و دوران موسوم به «جنگ سرد» است. در تصویر «سالوادور آلنده»(با کلاهخود) رییس جمهور وقت «شیلی» اسلحه به دست، کنار محافظانش، در آخرین روز زندگی اش، مقابل کاخ ریاست جمهوری(پالاسیو لاموندا) دیده می شود. دکتر «آلنده» به سال چهل و نه شمسی، طی انتخاباتی در «شیلی» به قدرت رسید. او اصلاحات اقتصادی قابل توجهی را در کشورش پیاده کرد، از جمله ملی کردن صنایع و معادن. بزرگ ترین محل درآمد «شیلی» منابع غنی و استثنایی مس است که غالبا تحت تسلط شرکت های بزرگ آمریکایی بودند. ملی شدن صنایع و معادن «مس» (شیلیزاسیون مس)به منزله حکم اعدام «آلنده» بود. نابسامانی و ناآرامی طی مدت کوتاهی «شیلی» را در برگرفت و سرانجام در بیستم شهریور سال پنجاه و دو شمسی، با کودتای ارتش و پس از جنگی خونین علیه کاخ ریاست جمهوری(هفده گلوله توپ به این کاخ شلیک شد)، حکومت «آلنده» به پایان رسید. جنازه او در دفتر کارش پیدا شد و هنوز هم تردید بر سر این که وی خودکشی کرده یا با تیر خلاص کودتاچیان به قتل رسیده، ادامه دارد. اما هیچ کس در دنیا شک نداشت و ندارد که کودتا علیه او را «آمریکا» هدایت و رهبری کرد و دولت کودتا که هفده سال، هزاران نفر را به راحتی کشتن پشه، سربه نیست کرد، تحت حمایت کامل واشنگتن بود. شاید نسل جوان با نام «آلنده» غریبه باشد اما سرنوشت او و کودتای«شیلی» بیش از سی سال منبع الهام بسیاری مبارزان و فعالان سیاسی اجتماعی و نام ژنرال «پینوشه» رهبر کودتا، نمادی از شر مطلق و خونریزی بی رحمانه بود.
هرچه بود، این بار، سرمایه داران بازار مس آمریکا، ملتی را نزدیک به بیست سال، زیر چکمه جلاد فرستادند و در پایان هم، نه کسی عذرخواهی کرد و نه کسی مواخذه شد. پینوشه هم در نهایت آرامش، بر اثر کهولت سن، مرد.
.
