به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاعپرس از فارس، شهید «حسن حق نگهدار» در سال ۱۳۳۶ در شیراز و در خانوادهای مذهبی و متدین دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در این شهر و در جوار آستان منور احمد بن موسی(ع) گذراند و پس از طی مراحل تحصیل و در بحبوبه مبارزات مردمی علیه رژیم ستم شاهی موفق به اخذ مدرک دیپلم گردید.
شهید حق نگهدار از عناصر فعال در برپایی تظاهرات و راهپیمائیهای مردمی به شمار میرفت و با دانشجویان مسلمان و انقلابی نیز، فعالیت و همکاری مستمر داشت.
پس از پیروزی انقلاب جزء اولین کسانی بود که به خیل سبزپوشان جان بر کف و انقلابی سپاه پیوست. با شروع جنگ تحمیلی سلاح بر گرفت تا این بار در جبههای دیگر به مبارزه با دشمنان اسلام بپردازد.
شهید حق نگهدار در عرصههای نبرد حضور فعال داشت و به دلیل مدیریت و مسئولیت پذیری و رشادتهایی که از خود نشان داد وظایف مهمی از جمله «فرماندهی محور» را در بسیاری از عملیاتها بر عهدهی مسئولیت او گذاشتند. شهید حق نگهدار علاقهای بی پایان به قرآن و اهل بیت علیهم السلام داشت و خالصانه به مولا و مقتدای خویش آقا اباعبدالل الحسین (ع) عشق میورزید، وی فردی لایق و کارآمد و فعال بود که علیرغم تمام مشکلاتی که در حیطهی مسئولیت با آن درگیر بود لحظهای گل خنده از لبانش جدا نمیشد و با همین شوخ طبعی و اخلاق نیکو به نیروهای تحت امر خود روحیه میداد.
شهید حق نگهدار بارها از نواحی مختلف بدن مجروح شده بود و هر بار تشنهتر از پیش تن مجروح خود را در آستان وصال به تماشا نشسته بود. سرانجام آن جان نثار آئین حق در خرداد ۱۳۶۷ در منطقه شلمچه بسوی میعادگاه ابدی عاشقانه بال گشود و به دیدار حضرت دوست شتافت. پیکر مطهر او آنسوی خط در گلستانی از اشک و آتش مفقود و تنها ماند تا نام بلند او در دفتر سرخ شهادت برای همیشه ماندگار و جاودان بماند. در بخشی از وصیت نامه آن یوسف جاوید الاثر آمده هست: «امیدوارم در میدان جنگ کشته شوم. من که پیش خداوند متعال شرمنده هستم، چونکه میدانم روسیاهم ولی باید به اسلام بیش از این خدمت میکردم.»
وصیت نامه
رب قد اتیتنی من الملک و علمتنی من تاویل الاحادیثا فاطر السموات و الارض انت ولی فی الدنیا و الاخره توفنی مسلماً و الحقنی بالصالحین (آیه صد و یک سوره یوسف) اللهم برحمتک فی الصالحین فادخلنا و فی علیین فارفعنا و قتلا فی سبیلک مع ولیک فوق لنا. خدایا به ما توفیق بده که در راه تو و به همراه ولی تو کشته بشوم و به فیض شهادت نائل گردیم. خداوند لذت بندگی خود را به ما بچشاند. پدر و مادر گرامیم امیدوارم که مرا حلال کنید و از همه برایم حلال بودی بطلبید. پدر و مادر گرامیم اگر کشته شدم، بخاطرم اشک نریزید اشک را فقط بخاطر خدا بریزید؛ و امیدوارم که در میدان جنگ کشته شوم من که پیش خداوند متعال شرمنده هستم، چون میدانم که روسیاهم و میباید برای اسلام بیش از این خدمت میکردم که کوتاهی کردم. امیدوارم که در روز محشر در صف امام حسین (ع) جای گیرم. پدر و مادر میبخشید که در حقتان کوتاهی کردم و فرزند خوبی برایتان نبودم امیدوارم حلالم کنید من هر چه در توان دارم به شما میبخشم حتی ثواب نمازهای یومیه و هر خدمتی که برای سپاه اسلام انجام دادهام و ثواب جهاد را امیدوارم که خداوند برای پدر و مادرم بگذارد.
پدر و مادر روزی که در سپاه عضو شدم بخدا فقط به آرزوی شهادت بود میدانستم که هیچ ارگانی بالاتر از سپاه به اسلام و شهادت نزدیکتر نیست. پدر و مادر همه برادران پاسدار و بسیجی را فرزند خود بدانید، چون برادرانی پاک هستند. از همه شما میخواهم که امام را دعا کنید و همیشه یادتان باشد که آمریکا و شوروی منتظرند که ضربه به اسلام و مسلمین بزنند پس مواظب باشید و بردهان یاوه گویان بزنید. پدر و مادر از خداوند برای شما خیلی طلب آمرزش کردم در ضمن از همسرم تشکر میکنم بخاطر اینکه مدت کوتاهی با هم بودیم. با همه کمبودها و سرنزدن به وی ایرادی نگرفت امیدوارم که خداوند اجرش را بدهد در ضمن از پسرم مواظبت شود و سعی شود که شخصی مسلمان تربیت گردد. والسلام حسن حق نگهدار
انتهای پیام/
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست