سرویس سیاست مشرق – «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
آنکه از “رأی مردم” عبور کرد!
حسن رسولی، فعال چپ و عضو شورای شهر تهران اخیراً در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری ایلنا در اشاره به انتخابات ۱۴۰۰ گفته است: اساساً با توجه به آنچه که گذشت و رفتاری که شورای نگهبان با اعتبار صندوق رأی کرد که حتی آقای لاریجانی نیز از این صافی عبور نکرد، امید به ثمربخش بودن رأی مردم را تا حدود زیادی به ناامیدی تبدیل کرد!
او در اظهارات خود همچنین تأکید میکند: شاخص ۴۸ درصد مشارکت در کشور و ۲۶ درصد مشارکت در تهران و استخراج این نکته که بیش از نیمی از واجدان شرایط در ایران و ۷۴ درصد در پایتخت پای صندوق رأی حاضر نشدند، متوجه کلیت نظام از جمله جریانات و احزاب سیاسی میشود. فقط رویگردانی از اصلاحات نبود. [۱]
*این قبیل اظهارات صرفا برای موجسواری بر یک اقدام اشتباه و استفادهگری از افرادی است که به هر دلیلی در انتخابات ۱۴۰۰ شرکت نکردهاند.
ضمن اینکه باید دانست دلیل اصلی شرکت نکردن کسانی از مردم در انتخابات، همین قبیل سیاهنماییهای اصلاحطلبان تحریمی و اظهارات غلطی مثل “تأکید بر ناامیدی” مردم بود.
زیرا در تمام دموکراسیهای جهان میدانند که اتفاقا ناراحتی از وضع موجود، گله داشتن و حتی ناامیدی؛ انگیزه اصلی برای رأی دادن است تا افراد کارآمد به جای ناکارآمدان بیایند و بر سرعت پیشرفت بیافزایند. اما حقیقت این است که آقای رسولی و دوستان ایشان در ستاد اصلاحات با این فرایند مخالفت کردند و با تحریم خاموش انتخابات و به سخره گرفتن ساختار کشور موجبات کاهش مشارکت کسانی از مردم را فراهم کردند.
ضمن اینکه مبرهن است که یکی از علل بروز برخی مشکلات در مقطع کنونی دقیقا ناکارآمدی آقای رسولی و دوستان اصلاحطلب ایشان است و کاهش مشارکت برخی از مردم نیز دقیقا متوجه همین افراد است نه کس دیگر!
زیرا در جناح اصولگرا کارآمدان اثبات شدهای هستند که مردم نمیتوانند به آنها امیدوار نباشند.
در عین حال بیان این نکته ضروریست که میزان مشارکت مردم در انتخابات ۱۴۰۰ نسبت به انتخابات مجلس یازدهم –که آنهم مورد تحریم اصلاحطلبان بود- به میزان ۹ درصد افزایش پیدا کرد که این مسئله یک تودهنی بزرگ به تحریمگران انتخابات محسوب میشود.
رجال ستاد هسته سخت اصلاحات خود را مکلف به انکار و کتمان این افزایش مهم ۷ درصدی میدانند… افزایشی که برخی معتقدند به دلیل کارآمدی اصولگرایان در مجلس یازدهم طی بیش از یکسال گذشته حادث شده است.
***
همزمانی عجیب “قطعی برق، گرانی نان و کمآبی خوزستان”!
طی هفتههای اخیر رخدادهای عجیبی مثل بیبرقی، بیآبی و گرانی نان در کشور مشاهده شده است.
برخی معتقدند این تقاطع ناگهانی رخدادها و مشکلات عجیب و البته کاملا قابل حل و پیشگیری که اتفاقا در روزهای پایانی دولت آقای روحانی وقوع یافته و با پوشش رسانهای جبهه ضد انقلاب و سیاهنمایان داخلی هم مواجه شده است، میتواند لزوما یک اتفاق نباشد!
*فرض بدبینانه اشاره شده البته تقویت میشود هنگامی که به رفتارهای ستاد دولت در کتمان دستاوردهای کشور [۲]، سیاهنمایی همین افراد از وضعیت کشور و یا قضیه مهمی مثل “آبان ۹۸” و نقش دولت در آن توجه کنیم.
شاید برای مخاطبان محترم جالب باشد که حتی افراد از درون ستاد دولت هم بودند که بعد از آبان ۹۸ تأکید کردند که “حکایت همچنان باقیست…”! [۳]
یعنی همان افرادی که باید بعنوان پادزهر عمل میکردند اما در نقش زهر ظاهر شدند… و این سؤالیست که چرایی آن بایستی در محافل امنیتی و نخبگانی بحث شود.
قضایای پیشگفته البته در چارچوب تحلیل راهبردی “فتنه اقتصادی” بیشتر فهم میشود.
هنگامی که بدانیم عدهای به هر بهانهای قصد کشاندن مردم به خیابانها را دارند و در این راه از هیچ بهانهی در دسترس قرار گرفتهی سهوی یا عامدانهای فروگذار نیستند.
پس از رویداد سهمگین آبان ۹۸، برخی از رجال هسته سخت اصلاحات تأکید کردند که این رخداد صرفا یک “پیشلرزه” بود.
مشکلات بروز کرده در هفتههای اخیر به راحتی و با پیوستهای مختلفی قابل حل بودند و هستند.
اما اینکه پیشبینیها و پیوستهای این مشکلات کجا هستند و چرا اجرا نمیشوند را بایستی دقیقا جواب داد تا کشور، درگیر فتنه اقتصادی نشود و شاهد “اعتراض ظالمانه” کسانی که راه حل مشکلات را به جای صندوق رأی در کف خیابانها میجویند، نباشد!
***
“بحران منابع”؛ بهانه تازه چپ ایرانی برای مشکلات دولت روحانی
سعید شریعتی، فعال اصلاحطلب و از دستگیرشدگان فتنه ۸۸ در بخشی از یک مصاحبه با شماره دوشنبه گذشته روزنامه آرمان ملی در اشاره به برخی مشکلات کشور مثل کمآبی و اعتراض محدودی که اخیراً در یکی از شهرها بوقوع پیوست، مدعی کمبود و “بحران منابع” در ایران! شده و گفته است:
“کمبود منابع بحرانی بسیار جدی است که باید فکر عاجلی برای آن کرد. اما متاسفانه در دهههای گذشته نه فقط در ۴ دهه گذشته شاید در صد سال اخیر ایران از مدیریت درست منابع به شدت فاصله گرفته و با یک گشاده دستی در مصارف منابع ایران زمین را مصرف کردیم و چیزی جایگزین نکردیم. این مشکل اصلی است که باید مرتفع گردد و ارتباطی به دولتهایی که آمدند و خواهند آمد ندارد که با تغییرات در دولتها اتفاق خاصی رخ دهد. لذا هر کسی که ادعا کند امروز این دولت رفت و فردا دولت دیگری میآید و او یک شبه همه این مسائل، مشکلات و بحرانها را درست میکند به همین دلیل صلاحیت اداره کشور را ندارد. چون اولین مساله در اداره کشور دانش و آگاهی نسبت به وضع موجود و علل پدیدار شدن وضع موجود است. وقتی کسی وضع موجود کشور را نمیشناسد، علل آن را درست ریـشــهیابی نمــیکنــد و مدعــی میشود که مشــکل حسن روحانی، اصلاحطلبان یا دولتهای میانه رو هستند و بایــد انقلابی عمل کرد، با این حــرفها صلاحیت خود در کشــورداری را زیر سوال میبرد. “[۴]
*مردم ایران طی ۸ سال گذشته مشغول تماشای تئاتری بودهاند که سراسر تلاش کرده است مشکلات کشور و راهحلهای سهلی که دارند را فرافکنی کرده و به گردن چیزهایی مثل تحریم، ترامپ، کمبود منابع، دولت احمدینژاد و اساسا انقلاب ۵۷ بیاندازد! [۵]
این نمایش مضحک اما در حالی است که مشکلات پیشآمده اعم از گرانی، بیبرقی، کمآبی در برخی شهرهای یک استان و… تماما راهحلهایی بسیار ساده دارند که در صورت وجود یک عزم جدی و داشتن کارآمدی به سادگی قابل حل هستند.
کما اینکه مثلا افکار عمومی هنوز به یاد دارند سرمای سنگین سال ۸۴ که صرفا به دلیل سوء مدیریتها و کمکاریهای اصلاحطلبان در ایجاد نکردن زیرساختهای انرژی برای سرمای سنگین؛ آسیبهای زیادی را شامل مردم در شمال کشور کرد اما مدیران جدید دولتی با کارآمدی و حتی با دادن شهید! بلافاصله سوخت لازم را به مردم رساندند و معضل کمبود انرژی در سرمای سنگین برای همیشه رفع شد.
و ایضا کارنامه قالیباف در شهرداری تهران که چگونه با وجود تحریمهای خارجی و البته داخلی! با مدیریت جهادی بر تمام مشکلات فائق آمد و به اذعان دشمن؛ تهران بزرگ را بهتر از پایتختهای اروپایی ساخت.
پس مبرهن است که مسئله امروز ایران کمبود منابع نیست بلکه زیادت منابع هم داریم اما اشکال کار در ناکارآمدی و مدیریت خوشنشین و کمکار و نجومیبگیر اصلاحطلبان و اعتدالیون است.
در ادبیات منطقی گفته میشود “حسن السؤال نصف العلم”!
به این معنی که یکی از وظایف بزرگ خواص کشور و سیاسیون؛ بیان درست مسئله برای افکار عمومی و اشاره مدقانه و تحلیلی به راهکارهاست.
اینکه چرا طیف چپ ایرانی جز اغلاط تحلیلی، ناکارآمدی و دادن آدرس کف خیابان به مردم هنری ندارد؛ سؤالیست که در قبال حقایق پیشگفته بایستی به آن پاسخ داد.
***
1_ https://www.ilna.news/fa/tiny/news-1105427
2_ mshrgh.ir/1247052
3_ www.irna.ir/news/83573815/
4_ https://www.armanmeli.ir/fa/main/print/318850
5_ mshrgh.ir/1240258
جریان چپ ایرانی که طی ۸ سال گذشته بهانههایی مثل تحریم و ترامپ و احمدینژاد را برای مشکلات کشور عنوان کرده بود، به تازگی از چیزی به نام “بحران منابع”! در توجیه ناکارآمدیهای خود نام میبرد.
منبع خبر