روزنامه غربگرای شرق با وجود آرزواندیشیهای همیشگی برجامی، اذعان کرد احیای این توافق زیرپا گذاشته شده توسط آمریکا، سود و خاصیتی برای ایران ندارد.
به گزارش مجاهدت از مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: شرق به قلم یک دیپلمات سابق نوشته است: «مقامات جمهوری اسلامی ایران و اصولگرایان مجلس در شرایطی علائم مثبتی برای احیای برجام دادهاند که کشور در سیاست داخلی و خارجی با شرایط کاملا متفاوتی در مقایسه با اوایل شهریور گذشته که مذاکرات متوقف شد، مواجه است. در داخل، فشارهای سیاسی و اقتصادی به گونهای است که در چند دهه اخیر بیسابقه بوده است. در سیاست خارجی نیز شوک روانی ناشی از سفر رئیسجمهور چین به عربستان و ادعای استفاده از پهپادهای ایرانی در جنگ اوکراین محیط سیاست خارجی کشور را دگرگون کرده و با وجود انتظار برخی مقامات، گشایشی نیز در نتیجه جنگ اوکراین و بحران انرژی ایجاد نشده و از «زمستان سرد در اروپا» نیز هنوز خبری نیست.
اکراهی که اکنون آمریکا و به درجات بیشتری اروپا نشان میدهد، میتواند به دو دلیل باشد: نخست اینکه آنها نگران عوارض منفی مذاکره و مصالحه با ایران در سیاست داخلی خود هستند. یکی از ویژگیهای شرایط جدید، موضع نسبتا منفیتر اروپا در مقایسه با آمریکاست. بهطور سنتی چون اروپا به منطقه ما نزدیکتر و آسیبپذیریاش در قبال بحرانها در خاورمیانه بیشتر است و نیز پیوسته مشتاق دسترسی به بازار ایران بوده، همیشه در مجموع تمایل بیشتری به کار با ایران داشته است؛ اما اینبار واکنش مقامات اروپایی به علائم طرف ایرانی یا مثل موضع آلمان منفی بوده یا سکوت.
میتوان احتمال داد که در شرایط جدید غرب همچنان «متن نهایی» هشتم آگوست بورل و احیای عین برجام ۹۴ را مبنای کار قرار دهد و مانند گذشته حاضر به مذاکره درباره برخی موضوعات با ادعای اینکه فرابرجامی هستند، نباشد.
شرق در پایان مینویسد: سؤال مهمتر این است که احیای برجام در این شرایط تا چه حد میتواند در جهت عادیسازی روابط تجاری و اقتصادی ایران با جهان که در بند ۲۹ برجام و نیز در مقدمه قطعنامه ۲۲۳۱ از آن سخن رفته، عمل کند. محتمل است که برجام جدید در مقایسه با برجام ۹۴ دستاورد کمتری برای ایران داشته باشد و در صورت تداوم شرایط موجود از حد تسهیل فروش نفت و دیگر اقلام و مبادلات تجاری و عملیات بانکی مربوطه فراتر نرود و چندان مشوق همکاریهای اقتصادی نباشد. سابقه خروج آمریکا از برجام و تحولات چند ماه گذشته و نیز مسائلی مثل در محاق بودن FATF ممکن است شرکتها و بانکهای بینالمللی را بیش از گذشته نسبت به کار با ایران بیمیل کرده باشد.
بهعلاوه، برجام مطابق مقدمه آن قرار بود «به نحوی مثبت به صلح و امنیت بینالمللی و منطقهای کمک کند». اکنون اگر چنین دورنمایی وجود نداشته باشد، محتمل است که علاوه بر احیای حداقلی برجام، طرفهای غربی از راههای دیگری مانند تحریمهایی ذیل عناوین دیگر در جهت کاستن از عواید برجام برای ایران بکوشند. سؤال دیگر این است که آیا در شرایط جدید غربیها از طریق تحریمهای غیرمرتبط به برنامه هستهای، پیگیر «گام بعدی» که بایدن در ابتدای کار مطرح کرد، یعنی «مذاکره برای یک توافق قویتر و طولانیتر» و نیز مذاکره درباره «بندهای غروب» نخواهند شد؟ بندهای غروب محتمل است که بلافاصله مد نظر قرار گیرند؛ چراکه مطابق برجام محدودیتهای موشکی علیه ایران باید در اکتبر ۲۰۲۳ برداشته شود و قطعنامه ۲۲۳۱ و مکانیسم ماشه مندرج در آن در ۲۰۲۵ و محدودیتهای غنیسازی در ۲۰۳۰ منقضی شوند.
اینها و شاید بیشتر از اینها سؤالها و ابهامهایی است که در این مقطع زمانی مطرح است و سیاست خارجی معمول و سنتی جمهوری اسلامی ایران بعید است بتواند مواجهه موفق و مطلوبی با آنها داشته باشد».
متن مغشوش روزنامه غربگرا (روزنامهای که تیتر زد «امضای کری تضمین است»)، نشان میدهد که پس از خدعه و عهدشکنی آمریکا در برجام، هیچ افق روشنی برای این توافق وجود ندارد بلکه از ابتدا هم وجود نداشته است. شرق در حالی تیرگی افق برجام را به سیاست خارجی ایران و موضوعات یکی دو سال اخیر ربط میدهد که دولت آمریکا از همان ابتدای اجرای برجام (پس از آن که دولت روحانی همه امتیازات را ظرف ۲ ماه واگذار کرد)، به گروکشی و عهدشکنی پرداخت، به نحوی که آقای ظریف به دنبال تهدید شرکتهای طرف همکاری با ایران، دنبال اخذ نامههای آرامشبخش از وزارت خارجه آمریکا برای این شرکتها بود. در عین حال تحریمهای ویزایی، سیسا و آیسا در همین دوره به اجرا گذاشته شد که عملاً سرمایهگذاری و همکاری میانمدت با ایران را منتفی میکرد. در حقیقت اگر ایرادی به این روند وارد است،نه به سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، بلکه به کجفهمی، خوشخیالی و نفوذزدگی برخی اجزای دولت سابق برمیگشت که امتیازات هنگفت را یکجا واگذار کرده بودند و دستشان از هر نوع تضمینی خالی بود.
نکته بعدی این است که کشورمان هرگز میز مذاکره را ترک نکرده که حال به قول نویسنده شرق، بخواهد پالس مثبت بدهد. موضع جمهوری اسلامی ایران به ویژه پس از سرنوشت عبرتآموز برجام روشن است؛ برجام تنها در شرایطی میتواند احیا شود و ایران به تعهدات خود برگردد، که طرف غربی تعهد و تضمین معتبر برای لغو مؤثر و پایدار تحریمها ارائه کند.
موضع سوم این که کشورمان توانسته از شوک خروج آمریکا و فشار حداکثری برای به صفر رساندن فروش نفت ایران خارج شود و اکنون حدود ۱/۵ میلیون بشکه نفت صادر میکند و صادرات غیر نفتی را هم ۴۰ درصد افزایش داده است. معنای این سخن این است که ایران امروز،در وضعیت بغرنج سالهای ۱۳۹۷ تا ۱۳۹۹ قرار دارد؛ همان گونه که غرب اکنون، در موضع به مراتب ضعیفتری نسبت به چند سال قبل قرار دارد.
و نهایتاً این که آمریکا و غرب هیچ امیدی به احیای کلاهبرداری برجامی خود ندارند،الا این که روی تقلای جریان غربگرا در داخل ایران- در قالب تحریف واقعیات، و تضعیف موضع ایران و موفقیت غرب به ویژه از طریق ایجاد التهابات سیاسی،رسانهای و اقتصادی- حساب باز کرده است.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است