به گزارش مجاهدت از مشرق، کانال نگاه دیگر در تلگرام نوشت:
سومین ترور در بیروت!
اسرائیل امروز حملهای هوایی به ساختمانی در ضاحیه جنوبی بیروت پایگاه حزبالله انجام داده که هدف آن ترور ابراهیم عقیل فرمانده عملیاتهای ویژه حزبالله و طراح طرح سیطره بر الجلیل در جنگ احتمالی بوده است. هنوز حزبالله بیانیه رسمی درباره این حمله صادر نکرده است.
همچنین گفته میشود که فرمانده عملیاتهای ویژه حزبالله در جلسهای با تعدادی دیگر از فرماندهان نیروی الرضوان بوده که هدف این حمله قرار گرفته است.
هر چند حضور این تعداد فرمانده حزبالله در یک مکان واحد در این وضعیت جنگی و پس از انفجار پیجرها و بیسیمها یک اشتباه امنیتی بزرگ است، این پرسش کانونی نیز مطرح شده است که چرا از قبل ترتیبات امنیتی پیچیدهای برای چنین مواقعی همچون احداث تونلهای عمیق مانند غزه در ضاحیه برای چنین نشستهای حساسی لحاظ نشده است.
حمله امروز به بیروت در بحبوحه تشدید حملات به حزبالله واجد دلالتهای جدیدی است، اما در همین جنگ غزه مسبوق به سابقه بوده و در صورت صحت ترور ابراهیم عقیل سومین حادثه ترور در نوع خود در بیروت پس از ترور ابراهیم العاروری نایب رئیس حماس و فواد شکر فرمانده ارشد حزبالله است.
از این رو، از قبل از موج جدید حملات، اسرائیل با اولین ترور در بیروت ژانویه گذشته قواعد درگیری متعارف با حزبالله را شکسته و با ترور دوم و سوم در صرافت تثبیت این معادله در چارچوب راهبرد جدید خود در جبهه شمالی است.
تکرار ترور رهبران و فرماندهان عالی در بیروت از گستردگی شبکه نفوذ در لبنان و احتمال دستیابی اسرائیل به اطلاعات حساس امنیتی درباره مقامات و نیروهای حزبالله از طریق کار گذاشتن ادوات شنود و ردیابی در سیستمهای ارتباطی حکایت دارد و نیز تاکیدی بر این است که پاسخ به دو ترور قبلی در سطحی بازدارنده برای جلوگیری از تکرار ترورها نبوده است.
مساله دیگر این که در جنگ فراگیر ۲۰۰۶، اسرائیل نتوانست این تعداد فرمانده عالی حزبالله را ترور کند و عماد مغنیه هم دو سال بعد از آن در دمشق ترور شد، اما در جنگ غیر فراگیر کنونی چند فرمانده کلیدی را ترور کرده است و این پرسش نیز مطرح میشود که آیا این امر به دستیابی تل آویو به بانک اطلاعاتی مهمی از طریق همان پیجرها و بیسیمها مرتبط است؟
به نظر میرسد که حزبالله با هدف جلوگیری از وقوع جنگ فراگیر از واکنشهای سنگین به ترورهای قبلی پرهیز میکرد و در کنار سطحی از واکنش میخواست با تداوم فرسایشی کردن جبهه شمال برای اسرائیل و به تبع آن انباشت تدریجی دستاوردهای میدانی راهبرد خود را پیش ببرد.
اما در مقابل دولت اسرائیل از یک طرف تداوم وضعیت فرسایشی بیسابقه در شمال را در آستانه یک سالگی برای خود به ویژه در سایه اعتراضات مستمر شهرکنشینان کوچ کرده از شهرکهای مرزی غیر قابل تحمل دانسته و تصویر تخلیه بخشی از مناطق شمالی بدون تغییر این معادله فرسایشی را مکمل هفتم اکتبر میدانست. از دیگر سو، دولت اسرائیل پس از تداوم یک ساله بنبست در غزه و شکست مذاکرات، با درک نگرانی حزبالله نسبت به وقوع جنگی تمام عیار و پرهیز آن از افزایش متقابل سطح تنش و همچنین وجود فرصتی برای کسب دستاوردهای امنیتی تصمیم گرفته که تمرکز خود را به جبهه شمالی برای متوقف کردن جنگ فرسایشی حزبالله منتقل کند.
اکنون حزبالله در کنار ادامه حملات فرسایشی، احتمالا خود را ناچار به پاسخ شدید به اسرائیل برای جلوگیری از تغییر تصاعدی قواعد درگیری و موازنه ببیند، اما جدا از این که با وضعیت پیش آمده تا چه اندازه چنین پاسخی هم اکنون میسر است، اما انجام آن ممکن است موجب شعلهور شدن همان جنگ تمام عیاری شود که حزبالله پاسخهای قبلی خود را معطوف به عدم وقوع آن تنظیم میکرد و اگر هم واکنشی درخور نشان داده نشود، اسرائیل جریتر از قبل شده و جلوتر میآید؛ در حالی که به گفته برخی ناظران اگر قبلا به اولین اقدام قاعدهشکن اسرائیل در جبهه شمالی همان پاسخی که اکنون حزب الله بیش از هر زمانی ناچار به آن است، داده میشد، احتمال این که موجب جنگی گسترده شود، کمتر از امروز بود و از سوی دیگر، احتمالا اسرائیل را در حرکت به جلو به درنگ و توقف وا میداشت.
شرایط و لحظات خطیر و حساسی است.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است