روزنامه اعتماد نوشته است که اصلاحطلبان با عبور از تجربههای قبلی، علاقهمند نیست که مطالبات خود را از طریق روشهای خشونتآمیز دنبال کند!
سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارشها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل بانام «ویژههای مشرق» شمارا در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامههای کشور قرار میدهیم.
در این ویژهنامه، نگاهی به آخرین مواضع جناحهای سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته میشود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافتهای مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید
************
روزنامه های امروز دوشنبه ۳ مهرماه در حالی چاپ و منتشر شد که ضرب شست به ترورهای خوشهای، احتمال ارائه لیست مشترک لاریجانی و روحانی، ارتباط قیمت مسکن با افزایش تولید و ابتکار برجامی عمان همچنان روی میز در صفحات نخست روزنامه های امروز برجسته شده است.
آشوب های سال ۱۴۰۱ نشان داد که اصلاحطلبان دیگر به عنوان بازیگر محوری و اصلی در تحولات سیاسی- اجتماعی نقش خود را از دست دادهاند و به جریانی منفعل، پیرو و درجه دوم بدل شدهاند که ترجیحشان پیروی از روندهایی است که در جامعه شکل گرفته است. رسانههای آنها نیز در این مسیر تقریباً همینگونه نقشآفرین بودند و دنبالروی رسانههای اغتشاشگری شدند که توسط بیگانگان اداره میشد. تنها تذکرات قانونی نهادهای نظارتی بود که تا حدی آنان را محدود نمود و نتوانستند آنگونه که میخواستند بر مسیر پیروی خود ادامه دهند.
این وضعیت باعث شده است که جناج چپ دوباره از جاده خاکی براندازی روی مسیر آسفالت سیاستمداری بازگردند، و انتخابات و شیوه مواجه با آن به سوژه داغ در روزنامههای اصلاحطلب تبدیل گردد؛ روزنامه آرمان ملی به نقل از خباز درباره حضور اصلاحطلبان در انتخابات نوشته است:
من نظرم این است که اصلاح طلبان اگر این فرصت را مغتنم بشمارند و تلاش کنند به جای یک آقای پزشکیان ۵۰ تا آقای پزشکیان در مجلس داشته باشند، ۳۰ تا آقای پزشکیان در مجلس داشته باشند، می توانند در سرنوشت کشور موثر باشند، اگر حتی قدم های مثبتی نتوانند بردارند می توانند جلو قدم های منفی را بگیرند؛ یعنی این طرح هایی که الان شما می شنوید در ظرف این ۳ سال داده شد و خیلی از اینها منطقی نبود اما رای مجلس بود، چنین افرادی می توانستند مانع رای آوری شوند.
استاندار دولت روحانی در ادامه گفته است:
حضور همین تعداد نماینده میتواند باعث شود طرح های کم ارزش و بلکه بی ارزش در مجلس رای نیاورد بنابراین حداقل وجود چند نماینده مقابل و کارکشته می تواند در جلوگیری از تصمیمات ناروا و غیرکارشناسی و تصمیماتی که به ضرر مردم است، تاثیرگذار باشد. اگر موفق شدند تصمیمات و طرح های خوبی ارائه کنند و مقداری جلو فشار معیشتی مردم را هم بگیرند که چه بهتر اما اگر نتوانستند حداقل جلو بعضی از تصمیمات نامناسب را که می توانند بگیرند!
روزنامه شرق نیز در گزارشی از کامبک اصلاحطلبان به سمت انتخابات خبر داده و مینویسد:
امروز در حالی که چند ماه تا انتخابات مجلس شورای اسلامی و دو سال تا انتخابات ریاستجمهوری باقی مانده است، هستند چهرههایی که باید نشست و دید که آیا «بازگشت» به عرصه سیاست و «کامبک» به میدان بازی قدرت را انتخاب میکنند یا گوشهنشینی و جدایی از سپهر سیاسی کشور انتخابشان است. در طرف راست این سیاهه میتوان فیالمثل از محمود احمدینژاد و علی لاریجانی نام برد. اولی قهر و خانهنشینی ۱۱ روزه در زمان ریاستجمهوری را در کارنامه دارد، اما پس از پایان دوران ریاستجمهوری از هیچ سوراخی برای خزیدن به درون زمین قدرت نگذشت و همواره ناکام ماند و دومی پس از رد صلاحیت در انتخابات ریاستجمهوری سال۱۴۰۰، به منتقد تمامعیار دور کردن خود از ساختار سیاسی کشور تبدیل شد.
در طرف چپ این فهرست اما میتوان زیر نام «اسحاق جهانگیری» خط کشید. دانشآموخته دانشگاه صنعتی شریف و وزیر صنایع دولت سیدمحمد خاتمی که در انتخابات سال ۱۳۹۶ کاندیدا شد تا سپر بلایی باشد که رقبای محافظهکار حسن روحانی، در مناظرات تلویزیونی برای او تدارک دیده بودند. او هرچند در دولت حسن روحانی، پست معاون اولی را بر عهده داشت، اما هیچگاه، همسنگ تلاشهایش، قدر ندید: نه در دولت و نه البته بین اصلاحطلبان. به هر روی دو انتخابات آتی نشان خواهد داد که هرکدام از بازیکنان روی «نیمکت»، کدام مشی را انتخاب میکنند: «عزلت» به شیوه ناطقنوری، یا «بازگشت» به سبک و سلوک محمد خاتمی.
روزنامه اعتماد نیز از تغییر پارادایم اصلاحطلبان از خیابان به سیاست خبر داده و نوشته است:
با عبور از یکسالگی جنبش زنان در ایران، مشخص شد که فضای جامعه به گونهای است که تا حد زیادی در مقایسه با مدت مشابه سال قبل از شدت و حدت تقابل میان معترضان و نیروهای حافظ نظم، نیروهای امنیتی و انتظامی کاسته شده و روند متفاوتی شکل گرفته است. این روند، نقطهای است که تفسیرهای متفاوتی از آن میتوان داشت. از یکسو، حاکمیت و نیروهای تحت امرش پس از کنترل اعتراضات این حس را دارند که توانستهاند از این تنگه اعتراضی عبور کرده و فضا را تحت کنترل بگیرند. بر این اساس احساس نوع تفوق و پیروزی نسبت به فضای اعتراضی را دارند. از سوی دیگر، آنچه در متن و زیر پوست تحولات شهر و جامعه در جریان است، به شکلی است که روند اعتراضی در مقایسه با سال قبل به تجربه جدیدی رسیده و مردم تلاش میکنند تا حد امکان تن به خشونت ندهند.
در ادامه گفتگوی اعتماد با محمدجواد حقشناس آمده است:
جامعه با عبور از تجربههای قبلی، علاقهمند نیست که مطالبات خود را از طریق روشهای خشونتآمیز دنبال کند. در واقع جامعه تلاش میکند مطالبات خود را از طرق دیگر به نمایش بگذارد. نقطهای که امروز ما در آن قرار داریم در چنین وضعیتی است. البته هنوز دو طرف این معادله تلاش میکنند روند موجود در کشور را به سمت نقطه دلخواه خود سوق دهند.
دانشگاه را اتاق جنگ کنید!
در آستانه آغاز سال تحصیلی در دانشگاه برخی اصلاحطلبان رادیکال روی کنشهای غیرسیاسی در دانشگاه حساب ویژه باز کرده و تحرکات رادیکال را مایه تنفس مصنوعی دوباره به اغتشاشات میدانند، مصطفی معین وزیر علوم دولت اصلاحات به روزنامه هممیهن گفته است که رسالت دانشگاهیان در این مقطع بحرانی، انجام کنشگری فعال است!
در بخشی از این گفتگو آمده است:
رسالت دانشگاهیان در این مقطع بحرانی، انجام کنشگری فعال در جهت ایجاد امنیت و آزادی آکادمیک و استقلال نهاد دانشگاه، آگاهیبخشی و کمک به توانمندسازی جامعه و تقویت همبستگی ملی بهعنوان یک وظیفه اخلاقی و مسئولیت اجتماعی است. کمک به افزایش انگیزه و امید، رفع خشونت، مشارکت فعال در ایجاد نهادهای مدنی و عضویت فعال در آنها، گامهای ضروری برای کاهش خسارت به بنیانهای علمی، افزایش سرمایه اجتماعی و تسریع در فرآیند پیشرفت دموکراسی است. هشدار خالیشدن دانشگاه از استادان اصیل، دانشمند، مستقل و جایگزینی ایشان با افراد کممایه و حداکثر میانمایه علمی و سیاستبازان بهعنوان استاد و مدرس دانشگاه و درواقع بیآیندهشدن جوانان و از دست رفتن استقلال کشور.
در روزهای اخیر رسانههای معاند و اصلاحطلب در تلاش هستند تا تولید رادیکالیسم در دانشگاه را دوباره استارت زده و با استفاده از سوژههایی دروغین چون اخراج اساتید به آن دامن بزنند. ددرست مانند سال ۷۸ که اصلاحطلبان در آستانه عبور از خاتمی دانشگاه را پلی برای براندازی کردند، در آن زمان افرادی چون مصطفی معین و مصطفی تاجزاده نقش اساسی در بحرانزایی در کشور داشتند!
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است