گروه استانهای دفاعپرس ـ حجتالاسلام «عباس بابائی» مدیر قرارگاه تربیتی امین؛ گردنههایی که از سال ۴۲ تاکنون، انقلاب ایران به رهبری امام راحل و امام حاضر پیموده است، حیرتانگیز است؛ گردنههایی که هرکدامشان میتوانست ملت و مملکتی را نابود کند. با قاطعیت میتوان گفت نکتهی اصلی تمام موفقیتهای امامین انقلاب بعد از اتکال به خدا، «باورداشتن مردم» است.
امامخامنهای در وصف مراد خویش فرمودند: «کمتر کسی را دیدهام که به قدر امام (ره) نسبت به مردم از عمق دل احساس محبت و اعتماد کند. او به شجاعت و ایمان و وفا و حضور مردم باور داشت.»
هرکس اندکی در افکار و گفتار و رفتار امام اندیشه کند، جایگاه رفیع «مردم» را به روشنی مییابد.
شهید مطهری به عنوان یکی از یاران نزدیک ایشان میگوید: «من سرگذشت تمام رهبران بزرگ دنیا اعم از مذهبی و غیرمذهبی را به طور دقیق مطالعه کردهام. اما هیچ کدام از آنها را به اندازهی امام معتقد به مردم نیافتم. امام ضمن اعتماد و اطمینان به امت مسلمان، برای آنان ارزش و احترام قائل بود و مردم را ولی نعمت خود می دانست.»
یکی از حیرتانگیزترین خاطرات امام با مردم، در ۱۲ بهمن ۵۷ اتفاق افتاد؛ یعنی درست زمانی که سخنرانی تاریخی ایشان به پایان رسید و خواستند در میان «مردم» حاضر شوند! حضرت امام خودشان آن لحظات را اينگونه به تصویر میکشند: «امروز به خاطر محبت مردم، نزدیک بود از بین بروم. یک وقت متوجه شدم که عمامه ندارم، کفش و عبا ندارم و دارم از بین میروم و واقعاً دارم بیهوش میشوم. ظاهرا اطرافیانم متوجه میشوند و خیلی هم فریاد میزنند که فشار نیاورید، ولی فایده نداشت و جمعیت مرا روی دست بلند کردند، روی آمبولانس و بعد داخل آمبولانس گذاشتند!»
اما این لحظهی نفسگیر برای امام بسیار شوقانگیز بودهاست: «بهترین لحظات من، همان موقعی بود که داشتم زیر دست و پای مردم از بین میرفتم!»
امروز حلّال تمامی مشکلات کشور در تحقق دو ویژگی است که حضرت امام در مواجهه با مردم انجام میدادند.
اول اعتماد به مردم؛ حضرت ایشان فرمودند: «ما در مشکلات باید متوسل بشویم به ملت؛ ملتی که بحمدالله مهیا برای کمک و فداکاری بوده و هستند. با فداکاری ملت بحمدالله مراحلی را که بسیار اهمیت داشت پشت سر گذاشتیم و موانع مرتفع شد.»
از نگاه امام اگر دولت بخواهد مشکلات اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی را ریشهکن کند، راهی جز «اعتماد حداکثری به مردم» ندارد.
دوم خدمت به مردم؛ ایشان جایگاه «خدمت به مردم» را بسیار رفیع میدانستند و میفرمودند: «مسأله دیگر رفتار نهادها با مردم است. باید حرکتها به صورتی باشد که مردم بفهمند که اسلام برای درست کردن زندگانی دنیا و آخرت آمده است تا ملت احساس آرامش کنند.»
در این نگاه دیگر جایی برای نظام فاسد ارباب و رعیتی نمیماند و اگر هم کسی اصرار بر آن داشته باشد، باید بداند که مسئولان، خادم مردماند.
بعد از امام دو نفر از مسئولان ارشد نظام را میتوان نام برد که افکار و گفتار و رفتارشان با مردم درست برگرفته از اندیشهی امام است؛ «امامخامنهای» و شهید «سلیمانی».
امروز نسخهی شفابخش بیماریهای کشور، برگشت مسئولان به «سیرهی امامین انقلاب» است در مواجهه با این «مردم نجیب».
انتهای پیام/
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است