به گزارش نوید شاهد، پانزدهم دی 1373، در فاجعه جانگداز سقوط هواپیمای حامل فرماندهان ارشد نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، آسمانیمردانی که عهد خونین خود را در همگام ماموریت و ادای مسئولیت و در جامه مقدس خدمت، ادا کردند و پرواز کنان تا سدره المنتهای قرب دوست، اوج گرفتند، در کنار امیران سرلشکر و خلبانان شهید: «منصور ستاری» و «سید علیرضا یاسینی»، ستاره تابناک و پرفروغ دیگری هم هست که همه حیاتش تجسم خلوص و خدمت و هر لحظه زیستنش حماسه بود. امیر سرلشکر شهید «مصطفی اردستانی» از نخستین خلبانان پیوسته به انقلاب و امام (ره) و از پایهگذاران اولین هسته و تشکل خلبانان حزب اللهی در نیروی هوایی، از اولین فرماندهان پروازهای جنگی دفاع مقدس و از شاخصترین چهرههای پدافند هوایی ایران که هرجا سخن از حماسه های اعجاب آور دلیرمردان نیروی هوایی است، نامی از شجاعتها و افتخارات او هم در میان است. مردی که همه جا تکیه کلامش این بود: «دوستان! هر کس در حسرت حضور در کربلاست، بداند که اینجا کربلاست!»… و کربلای او در میانه آسمان بود و سفری خونین «از آسمان، تا آسمان» و: «ای خوش آن روز که پرواز کنم تا بر دوست»…
بلندآسمان، جایگاه من است…
امیر سرلشکر خلبان شهید «مصطفی اردستانی» ۱۱ دی سال ۱۳۲۸ در روستای «قاسمآباد» ورامین متولد شد. دوران کودکی و تحصیلات خود را در این شهر گذراند و موفق به اخذ دیپلم شد. او سپس عازم خدمت سربازی شد و پس از طی دوره آموزشی، بهعنوان یکی از سپاهیان دانش، در یکی از روستاهای «اسفراین» مشغول به گذراندان ادامه خدمت شد.
شرایط این روستا برای کشت خشخاش مناسب بود؛ لذا مردم این روستا اکثرا و بهصورت فراگیر به این کار میپرداختند. در چنین شرایطی بود که مصطفی اردستانی برخود واجب میدید تا بهعنوان یک مسلمان، فریضه امربهمعروف و نهی از منکر را ادا کند؛ لذا با صحبتهای دوستانه، سعی میکرد روستائیان را از کشت خشخاش منع کند.
مصطفی اردستانی سال ۱۳۵۰ خدمت سربازی را با موفقیت طی کرده و با توجه به علاقهای که به خلبانی و نیروی هوایی داشت، وارد دانشکده خلبانی نیروی هوایی شد. با موفقیت دوره مقدماتی پرواز را سپری کرد و سپس برای تکمیل این دوره و فراگرفتن فنون پیشرفته خلبانی بههمراه تعدادی دیگر از خلبانان، به آمریکا اعزام شد.
مصطفی اردستانی پس از فراز و نشیبهای فراوان و بعد از سپری کردن سه سال آموزش در آمریکا، سال ۱۳۵۳ مصطفی موفق به اخذ گواهینامه خلبانی هواپیمای «F-۵» شده و سپس به ایران بازگشت و با درجه ستوان دومی در رسته خلبانی F-۵، در پایگاه چهارم شکاری دزفول مشغول به خدمت شد. بهدلیل هوش بالا و اندام وزیدهای که داشت، بهتدریج به یکی از بهترین خلبانان نیروی هوایی تبدیل و بعد از یک سال، از پایگاه چهارم شکاری دزفول به پایگاه ششم شکاری منتقل شده و تا سال ۱۳۵۶ در این پایگاه و بعضاً در پایگاه چهارم شکاری دزفول به خدمت پرداخت.
قهرمان نیروی هوایی پاکستان: «تو قهرمانی! نه من»!…
مصطفی، سال ۱۳۵۴، بهعنوان یکی از خلبانان منتخب نیروی هوایی، برای انجام یک سری مسابقات تیراندازی با هواپیما عازم پاکستان شد. او که به رغم جوانی، مهارت بالایی در پرواز داشت، تصمیم میگیرد در آسمان با سرگرد پاکستانی به یک نبرد هوایی آزمایشی بپردازد.
این سرگرد پاکستانی در جنگ بین هندوستان و پاکستان، چندین هواپیمای هندی را سرنگون ساخته بود و در آن زمان قهرمان نیروی هوایی پاکستان شناخته میشد؛ لذا با غرور خاصی راه میرفت و هنگام عبور از کنار دیگران، به اصطلاح به عالم و آدم فخر میفروخت.
نبرد هوایی شروع میشود و بعد از چند لحظه، در میان حیرت حاضران، مصطفی با چند مانور ماهرانه خود را به پشت هواپیمای سرگرد پاکستانی میرساند و به اصطلاح از او «شات» میگیرد. پس از پایان پرواز، سرگرد خلبان به نزد مصطفی – که در آن زمان ستوان دوم بود – میآید و میگوید: «توقهرمانی، نه من!»
لباس شخصی میپوشید و به تظاهرات میرفت!
در سال ۱۳۵۷ درحالی که چند هفتهای به پیروزی انقلاب اسلامی مانده بود، بههمراه تعدادی دیگر از خلبانان پایگاه تبریز به پایگاه هوایی مشهد اعزام شد. مصطفی اردستانی آن موقع آرام و قرار نداشت و به دور از چشم مسئولین پایگاه، با لباس شخصی به جمع تظاهرکنندگان میرفت.
بدونشک او را میتوان از نخستین خلبانان حزباللهی قلمداد کرد که در به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی و آگاهی پرسنل نیروی هوایی، نقش تعیین کننده و مهمی داشت.
مصطفی اردستانی صبح روز ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷، بههمراه تعدادی از خلبانان پایگاه هوایی مشهد، با لباس نظامی و بهصورت علنی به صفوف مردم انقلابی پیوست و راه حرم امام رضا (ع) را در پیش گرفت. مردم انقلابی وقتی خلبانان را در میان خود مییابند، به شور آمده و آنها را بر دوش میگیرند و بدینترتیب شهید اردستانی و دیگر خلبانانی که به مردم پیوسته بودند بر روی دوش آنان تا حرم امام رضا (ع) همراهی شدند.
می خواستند ترورش کنند!
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، مدارکی به دست آمد مبنی بر اینکه در شامگاه ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ گروهی میخواستند به محل استراحت اردستانی و همسرش حمله کرده و هر دو را ترور کنند که خوشبختانه با پیروزی انقلاب اسلامی، این توطئه عقیم ماند.
راهاندازی اولین تشکل خلبانان حزب اللهی نیروی هوایی
«مصطفی اردستانی» مدتی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به پایگاه هوایی تبریز مراجعت کرد و نخستین هسته تشکل خلبانان حزباللهی را در پایگاه هوایی تبریز بههمراه سرتیپ «حبیب بقایی» فرمانده اسبق نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران که در آن زمان سروان بود و چند نفر دیگر پی ریزی کردند.
شهید اردستانی که در این زمان بهعنوان افسر خلبانان شکاری در پایگاه هوایی تبریز مشغول به خدمت بود، شروع به برگزاری جلسههای قرآنی و دعای کمیل نمود و همزمان جهاد سازندگی پایگاه دوم شکاری تبریز را به سرانجام رساند. در این زمان وی با همکاری چند نفر از دوستانش، در پایگاه اقدام به انتشار یک نشریه درونگروهی با نام «مخلصین» کرد که حاوی مطالب اعتقادی و فرهنگی بود. این، نشان از نوع بینش اعتقادی و گرایش و جهت گیری فرهنگی این فرمانده شهید داشت که همه جا و در هر فرصت، بدنبال روشنگری و تبیین معارف و مبانی اسلام و انقلاب و راه اصیل امام (ره) در فضای نظامی و در محیط کاری خود بود.
منتظر تولد اولین فرزندش هم نماند!
روز 31 شهریور 1359 که رژیم متجاوز بعثی، هجوم همه جانبه خود را به سرزمین ما آغاز کرد، مصطفی اردستانی در مرخصی و در انتظار تولد اولین فرزندش به سر می برد. تا خبر را شنید، خودش را سرآسیمه از ورامین به تهران و از تهران به تبریز رساند و از روز دوم مهر 59، اولین ماموریت پروازی خود را آغاز کرد و این آغازی بود برای درخشش او. پروازهای برون مرزی، هر روز بهصورت انفرادی و یا گروهی از این پایگاه انجام میشد که اولین داوطلب برای تمام عملیات، او بود و با توجه به شهامت مثالزدنیاش و انجام عملیات غیرممکنی که در طول یکسال اول جنگ انجام داد، در سال ۱۳۶۰ به درجه «سرهنگ دومی» مفتخر و بلافاصله بهعنوان فرمانده پایگاه پنجم شکاری امیدیه منصوب شد.
مدیر آموزش و عملیات نیروی هوایی، پایه گذار «گردان راهیان کربلا»
اردستانی در سال 63 به معاونت عملیات پایگاه هوایی تبریز منصوب شده و سه سال بعد، عهده دار مدیریت آموزش و عملیات نیروی هوایی می شود. او در تمام این مدت به مناطق جنگی عزیمت کرده و بیشترین همکاری و هماهنگی را با همرزمان سپاهی و بسیجی خود داشت. در طی همین سه سال، همراه با امیر سرلشکر شهید «عباس بابایی» در قرارگاه «رعد»، گردانی به نام «راهیان کربلا» راه اندازی کرد و خلبانانی که آمادگی حضور داوطلبانه در عملیات های سخت و دشوار را برعلیه دشمن داشتند، جمع کرد و تشکل و سازماندهی داد.
«صدام» برای زنده و مرده «شیر نهاجا»، جایزه تعیین کرده بود!
بدلیل شجاعت بسیار و بی مانندش در عملیات ها و بیشترین حضور در ماموریتهای سخت پروازی که با بیش از 400 پرواز برونمرزی و 1724 ساعت پرواز، دومین قهرمان پروازی تاریخ ایران بود و بارها در طول روز تا بیش از 13 سورتی پرواز عملیاتی داشت که نوعی رکوردشکنی در نیروی هوایی محسوب می شد، به «شیر نهاجا» مشهور شده بود. تا جایی که «صدام حسین» جنایتکار و متجاوز، شخصا اعلام کرده بود: «هرکس زنده یا مرده اردستانی را بیاورد، جایزه گرانقیمتی دریافت خواهد کرد.»
اعلام آمادگی برای حمله مستقیم به رژیم صهیونیستی
مصطفی اردستانی را می توان اولین امیر ارتش شمرد که آمادگی خود را برای حمله مستقیم به رژیم اشغالگر و غاصب صهیونیستی اعلام کرده بود. «امیر ناصر آراسته» از مشاوران عالی نظامی مقام معظم فرماندهی کل قوا، گزارشی بیادماندنی دارد:
«در سالهای 71 یا 72 که تهدید اسرائیل به صورت جدی مطرح بود، کمیتهای به فرمان حضرت آقا و با حضور 18 نفر از نیروهای مختلف با موضوع چگونگی پاسخگویی به تهدید نظامی اسرائیل تشکیل شد که ریاست این کمیته به عهده من بود و از نیروی هوایی ارتش، شهید اردستانی و دانشپور در جلسات حاضر میشدند.
16ما طی این مدت، 16 جلسه بسیار سخت و فشرده 6 تا 8 ساعته برگزار کردیم. در یکی از این جلسات، همانطور که مشغول صحبت بودیم، شهید اردستانی ناگهان بلند شد و با حالت برافروخته گفت: شما نمیخواهد بجنگید. اگر میخواهید بجنگید این کاغذها را دور بریزید. بگویید من کجا را بزنم و خودم را به کجا بکوبم و تصمیم عملی بگیرید. اینها را گفت و از جلسه بیرون رفت. من میدانستم که این شهید از درون، بیصبرانه منتظر مقابله با اسرائیل است. پیش او رفتم و گفتم شجاعت و جسارت تو قابل تقدیر است ولی باید این شجاعت را در کاغذ بیاوریم تا مصوبه شود و او کمی آرام شد و به جلسه برگشت. پس فردای آن روز نزد حضرت آقا رفتم و به ایشان گفتم جلسهای تشکیل شد و در این جلسه شهید اردستانی بلند شد که اگر همان جا یک رمپ پرواز و یک F5 با مهمات لود شده آماده بود، او میرفت و نمیتوانستیم جلوی او را بگیریم. اینها عاشق شهادتند و با این عشاق نمیتوان کاغذ بازی کرد و مهار اینها سخت است. اگر تهدیدی شود باید با کوتاهترین زمان پاسخ دهیم.
این جملات را که گفتم، حضرت آقا خطاب به من فرمودند: “نه بعد از وقوع تهدید، بلکه نشانههای تهدید که روشن شد، اردستانیها پاسخ آنها را میدهند!…»
دوست دارم بدنم در هواپیما تکه تکه شود!
نقل شده که در روزهای آخر زندگی، قاب عکس دوست و همرزم همیشگیاش، شهید خلبان عباس بابایی را در دست داشت و بر چشم و صورت مینهاد، اشک میریخت و میگفت : «عباس! رفتی و مرا تنها رها کردی… من در این قفس تنگ دنیا گرفتار شدهام…» همسر و دخترش نقل کرده اند که بارها در ماهها و روزهای ؟آخر، گفته بود: «نمی خواهم در بستر بمیرم. دوست دارم در هواپیما باشم و بدنم تکه تکه شود.»
دوستان! هرکس در حسرت کربلاست، بداند این جا همان کربلاست!…
روز 14 بهمن 73 از دفتر فرماندهی نیروی هوایی، تیمسار منصور ستاری با دفتر اردستانی، تماسی با این مضمون برقرار میشود: «فردا ساعت 6:30 صبح، اردستانی یا جانشین وی حاضر باشند تا به اتفاق فرماندهی محترم نیروی هوایی و تنی چند از فرماندهان این نیرو، جهت شرکت در جلسه هماهنگی که در کیش برگزار می شود، حاضر شوند.»
جالب اینجاست که طبق توافقی که اردستانی با جانشین خود داشت، قرار بر این بود که تمام سفرهای اداری را یکی درمیان بروند. اتفاقا این بار هم نوبت جانشین ایشان بود اما چون نامبرده در مرخصی بود، خود شهید اردستانی تصمیم به شرکت گرفت و… قرعه شهادت به نام او افتاده بود! لحظه دیدار، نزدیک شد و با سقوط هواپیمای حامل شهید ستاری و دیگر همراهان، اردستانی نیز با همرزمان و همراهان خود، همسفر شهادت شد و پرواز آخر، به بی نهایت نور بود در حالیکه هنوز این جمله همیشگی اش، که ورد زبانش بود در سالهای دفاع مقدس، در گوش همه آنهایی که او را می شناختند و دیده بودند، طنین انداز بود: «دوستان! هر کس در حسرت حضور در کربلاست، بداند که این جا کربلاست!»…
با بودن «اردستانی»، قلب من آرام بود
نقل شده که مقام معظم رهبری بمحض شنیدن خبر شهادت شهید اردستانی، دستمالی برداشته، دقایقی گریستند و اشک خود را پاک کردند و سپس این جملات را فرمودند:
«با بودن شهید اردستانی در هر عملیات، قلب من همیشه آرام بود. او یک فدایی و شهید زنده بود. همین الان رهسپار منزل شهید شوید و پیام تسلیت مرا به خانواده ایشان ابلاغ کنید.» در مراسم تشییع و پای تابوت این سرباز جانباز ولایت هم تعابیری چنین بلند در فضیلت این شهید داشتند:
«شهید اردستانی، یکی از پاکترین، مومنترین و مخلصترین افراد بود. شهادت عزیزانی چون او، داغی است بر دل هرکسی که با نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی احساس خویشاوندی و نزدیکی دارد. برای من و ملت عزیز این یک داغ بزرگ بود…»
انتهای گزارش/
منبع خبر