این خانه هنوز مرد دارد

این خانه هنوز مرد دارد


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «سید محمود موسوی» جانباز دوران دفاع مقدس است که خاطرات او در کتابی به نام «همسفر» نوشته شده است. در بخشی از کتاب خاطره‌‎ای روایت شده است که حضور تاثیر گذار این جانباز را حتی در حالت مجروحیت به تصویر می‌کشد. این روایت را در ادامه می‌خوانید.

خانه خیلی قدیمی بود. پله‌ها و دیوارهایش ریخته و تبله کرده بود. کمی هم از پایه نشست کرده بود. هر چه که فکرش را بکنی توی سوراخ سمبه‌های خانه پیدا می‌شد: سوسک، موش، مارمولک و.

سیدمحمود با بچه‌هایش طبقه پایین می‌نشستند. کف و دیوار‌های خانه نم کشیده بود. سید هم جانباز شده بود و زندگی در آن خانه برای او که یا پشت به دیوار داشت یا پشت به زمین خیلی سخت بود. بدن درد می‌گرفت. خانه‌نشینی درد کمی نبود و رطوبت و ریختگی دیوار‌های اتاق هم شده بود نمک روی زخم.

احساس کرد چیزی دور سرش ریزریز تکان می‌خورد. چشم باز کرد، موش بود. بچه‌ها هم که کنار سید ردیف خوابیده بودند، جیغ کشیدند و هر کدام به طرفی خزیدند. بچه‌ها از شدت ترس می‌لرزیدند. فاطمه (همسر سید) می‌خواست برود سراغ جارو و خاک‌انداز که موش را از اتاق بیرون بیندازد که سید با همان حال ناتوانی‌اش جستی زد و موش را با دست گرفت و از در پرت کرد بیرون. جانبازی، خانه قدیمی و استیجاری، خانه‌نشینی مرد خانه، تنگی معیشت و … مشکلاتی بودند که سید و خانواده‌اش با بزرگ‌منشی خود تحمل می‌کردند، ولی با همه این سختی‌ها، آن موش آن شب به همه اهالی خانه فهماند که خانه هنوز مرد دارد و بابا هنوز هم تکیه‌گاهی مطمئن برای بچه‌هاست.

انتهای پیام/ 141

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

این مطلب مفید بود؟
>

آخرین اخبار

تبلیغات
تبلیغات
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید