به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاعپرس از مازندران، زن و هویت؛ بازخوانی بحران معناباختگی زن مدرن، عنوان یادداشت دوم از «سیده معصومه حسینی» هست که در ادامه مبحث قبلی تقدیم میشود.
زنی که خودش را گم کرد!
در جهانی که همهچیز با برچسب آزادی و برابری فروخته میشود، زن نیز قربانی یکی از بزرگترین فریبهای تمدن مدرن شده هست: فریب «همهچیز بودن» بدون «خود بودن»
زنی که روزی نماد مهر، آرامش، و خلقت بود، امروز باید در جبههای نابرابر بجنگد تا ثابت کند «چیزی کم از مرد ندارد»؛ غافل از اینکه همین مبارزه، او را از خودش دور کرده هست.
هویت زن در دنیای مدرن، نه در فهمی عمیق از فطرت، که در دوگانههای کاذب و دروغین حل شده هست:
برابری یا تبعیض؟ استقلال یا وابستگی؟ زن خانهدار یا زن شاغل؟
در این میان، فمینیسم – جنبشی که ادعای بازگرداندن هویت زن را داشت – در عمل همان چیزی شد که زن را به بحران رساند:
تسریعکنندهی فرایند هویتزدایی از زن.
فمینیسم؛ از دفاع تا انحراف
فمینیسم در ابتدا برای مطالبات مشروعی شکل گرفت؛ مانند حق رأی، تحصیل و مالکیت. اما از موج دوم به بعد، به تدریج از مسیر اصیل خود خارج شد.
مسئله دیگر «حق زن» نبود؛ مسئله شد «شبیهسازی زن با مرد».
فمینیستها فریاد زدند: زن باید کار کند، بجنگد، مستقل باشد، مادری نکند، احساساتش را پنهان کند، و… در یک کلام: زن باید مرد باشد!
در این مسیر:
مادری شد عقبماندگی.
همسری شد وابستگی.
عفاف شد تحجر.
و زن بودن، بار منفی گرفت.
نتیجه چه بود؟
زنی که باید آزاد میشد، حالا زیر بار نقابها، فشارهای رسانهای، استانداردهای زیبایی، رقابت اقتصادی و خالی شدن از معنا له شد.
زن امروزی در غرب، بیشتر از هر زمان دیگر، دچار بحران هویت هست. او میخواهد «همهچیز باشد»، اما نمیداند که هست.
اسلام؛ بازسازی هویت زن بر محور فطرت
در جهانبینی اسلامی، هویت زن نه براساس مقایسه با مرد، بلکه براساس خلقت الهی و فطرت درونی تعریف میشود.
زن در اسلام، موجودیست دارای عقل، اختیار، مسئولیت و ارزش ذاتی. نقشهای زن در خانواده، اجتماع، تربیت، سیاست یا حتی جهاد، برآمده از طبیعت چندبُعدی و متعادل اوست.
زن در اسلام یعنی آرامشبخش، مربی انسان، ستون خانواده، کنشگر اجتماعی، و حامل رسالت توحیدی.
اسلام، زن را به رقابت با مرد دعوت نمیکند، بلکه به شکوفایی خود حقیقیاش فرامیخواند. زن اگر بخواهد مادر باشد، عزیز هست. اگر بخواهد کنشگر اجتماعی باشد، آزاد هست. اگر بخواهد عبادت کند، راهش باز هست. اما هرچه هست، از آنِ خودش هست، نه محصول انتظار جامعه و رسانه.
جمعبندی: بازگشت به خویشتنِ زنانه
زن امروز، بیش از هر زمان دیگر، نیازمند بازگشت به خویشتنِ زنانهی خود هست.
او از «زن بودن» نمیترسد؛ از تحقیر شدن میترسد. او به دنبال «نقشآفرینی» هست، نه «نقشبازی»؛ و این فقط در نگاهی ممکن هست که زن را با تمام ویژگیهای انسانی و فطریاش به رسمیت بشناسد: نگاه توحیدی اسلام.
سؤال چالشی پایانی:
اگر هویت زن در رقابت با مرد ساخته میشود، پس کی و کجا زن میتواند خودش باشد؟
منتظر یادداشت سوم باشید: «زن و آزادی؛ نگاهی دوباره به مرز میان کرامت و فریب»
انتهای پیام/
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست
