اظهارات اخیر محمد قوچانی بخشی از شکافهای تحلیلی و راهبردی در سطوح احزاب اصلاحطلب را به وضوح نشان میدهد.
سرویس سیاسی مشرق- مروری بر مطالب مطرح شده از سوی برخی چهرهها و رسانههای جریان اصلاحطلب در خصوص چهاردهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری بیانگر آن است که تا اطلاع ثانوی شکاف میان دو طیف اصلاحطلبان عملگرا (مشارکتجو) با اصلاحطلبان رادیکال (ساختاری) که در انتخابات مجلس شورای اسلامی به اوج خود رسیده بود، همچنان برقرار است.
اصلاحطلبان ساختاری که از مدتها پیش ضرورت مقاومت در برابر حاکمیت، جهت تأمین خواستههای حداکثری خود را طرح و بیان کرده بود، تا به این جای کار از انتخابات مشروط مبنی بر تأیید کاندیدای هویتی اصلاحطلبان (به بیان دقیقتر کاندیدای حداکثری و مورد تأکید اصلاحطلبان ساختاری) را طرح و بیان کرده است.
رادیکالهای جریان اصلاحات همچنین بر عدم حمایت از کاندیداهای میانهرو و اعتدالی تأکید میکنند. از سوی دیگر اما اصلاحطلبان مشارکتجو ضرورت بهرهگیری از فرصت انتخابات برای تغییر حتی حداقلی در سیاستهای جاری را مورد تأکید قرار داده و تصریح دارند جریان اصلاحات باید این دور از انتخابات را جدیتر از انتخابات مجلس بگیرد.
در این میان اما اظهارات اخیر محمد قوچانی در بطن و متن خود نشان میدهد که چه مطالبی در سطوح احزاب اصلاحطلب طرح و بیان میشود. مباحثی که خود بخشی از شکافهای تحلیلی و راهبردی را در این جریان به نمایش میگذارد.
محمد قوچانی در پاسخ به این پرسش که فضای حاکم بر جبهه اصلاحات چگونه است و آیا همه، شاخص میانهروی و کارآمدی را اولویت میدانند یا اولویت تشکیلاتی و صرفاً اصلاحطلب بودن ملاک انتخابشان است؟ میگوید: جبهه اصلاحات از احزاب متعددی تشکیل شده که برخی با ما هم نظر هستند و ممکن است برخی، نظرات دیگری داشته باشند. در اینکه برای همه ما یک چهره اصلاحطلب اولویت دارد، تردید نیست؛ اما اصلاحطلبی که ممکن باشد؛ این امکان هم دو وجه دارد؛ یک وجه رأیآوری در میان مردم و وجه دیگر تایید صلاحیت توسط شورای نگهبان است.
گرچه ما به نحوه تایید صلاحیتها و نوع عملکرد نظارت استصوابی اعتراض داریم؛ اما در این ۵۰ روز امکان تغییردادن رویه شورای نگهبان را نداریم. در نتیجه از هر فرصتی باید استفاده کنیم که یک نامزد ضدانحصار و ضدتندروی را معرفی کنیم. اگر موقعیت اقتضا کرد یک نامزد ضدانحصار و مخالف با حاکمیت یکپارچه اصولگرایان در میان باشد، از او حمایت خواهیم کرد، چه عضو جبهه اصلاحات باشد و چه نباشد. حمایت هم ممکن است در دور نخست انتخابات انجام شود، ممکن است در دور دوم انجام شود. این نظر حزب ما است؛ اما فکر میکنم حداقل ۵ حزب دیگر هم با ما در این زمینه همنظر هستند.
وی اما با اشاره به طور آشکار دیدگاه خود مبنی بر رد مشروطسازی انتخابات و مخالفت با اصلاحطلبان حامی این ایده تأکید میکند: تلقی همه ما این بود که تا سال ۱۴۰۸ زمینه تغییر فراهم نمیشود؛ چون دولتها معمولاً دو دورهای هستند و حاکمیت نیز از تداوم دوره دوم رئیسجمهور مستقر تقریباً حمایت میکند. الان به هر دلیلی زمینه این تغییر از ۱۴۰۸ به سال ۱۴۰۳ منتقل شده است.
اگر در ۱۴۰۳ نتوانیم تغییری را رقم بزنیم حتماً تا ۱۴۱۱ امکان تغییر بسیار بسیار کم خواهد بود و حاکمیت یکپارچه و یکدست حتی ممکن است، مسئله اصلاح قانون اساسی و تثبیت حاکمیت خودش را از یک استثنا به قاعده تبدیل کند؛ بنابراین فرصت باقیمانده تا انتخابات ما خیلیخیلی حیاتی است.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است