• بعد از شهادتش رفتم خانه شان. خانمش به من گفت «حاج آقا تا زنده بود، نمی‌تونستیم درست ُو ح…

•
بعد از شهادتش رفتم خانه شان.
خانمش به من گفت «حاج آقا تا زنده بود، نمی‌تونستیم
درست ُو ح…



بعد از شهادتش رفتم خانه شان.
خانمش به من گفت «حاج آقا تا زنده بود، نمی‌تونستیم
درست ُو حسابی ببینیمش. وقت نداشت، اما حالا
برایِ ما وقت داره. هر کار داشته باشم، می‌رم به عکسش
نگاه می‌کنم و درد ُدل می‌کنم.
شب می‌آد به خوابم و مشکلم حل می‌شه…»

اشک هایش سرازیر شد. گفت «آقای دکتر، بعد از این
چهل پنجاه روزی که این‌جا جلویِ خونه‌ مون
عزاداری کردند، چند نفر اومدند در خونه مون گفتند
این آقا خرج زندگیمون رو می‌داد.
ما نمی‌دونستیم فرمانده ارتش بوده، نمی‌شناختیمش.»

از من می‌پرسند صیاد چطور آدمی بود، نمی‌دانم
چه جوابشان را بدهم. می‌خواهم بگویم
صیاد مثلِ یک گُل بین آدم های دوروبرش بود…؛

نمی‌دانم چه‌طور بگویم. کلمات آن‌طور که می‌خواهم
منظورم را نمی‌رسانند.
فقط می‌توانم در یک جمله بگویم؛ صیاد بود..””
..
|خاطره ای از دکتر حسیـن توانـا|

« شـادےِ ارواحِ طیبـه ، صلواتــــ »
..
.



منبع

miss_mahsa_sadat@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

این مطلب مفید بود؟
>

آخرین اخبار

تبلیغات
تبلیغات
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید