گروه اجتماعی دفاعپرس: یارا! دلها به یاد تو میتپد و روشنی نگاه منتظران به افق خورشید ظهور توست …ای برترین افق برای پرواز پرندگان آرزو،ای تجلی آبیترین آسمان امید،ای منتهای برترین خیال هستی،ای آرمان همه چشم انتظاران، دنیا نیازمند ظهور توست، و قلب انسانها به شوق زیارت روی دلربای تو میتپد.ای قلب عالم امکان، بیا و گـَرد گامهایت را توتیای چشمانمان قرار ده. بیا که نوای دل انگیز توحیدت را با گوش جان شنواییم.
مولا جان بیا! …
پس از ولادت امام زمان علیه السلام به دلیل شرایط سیاسى آن دوران تولد ایشان در زیر پرده کتمان پوشیده ماند. امام حسن عسکرى علیه السلام تولّد فرزند خویش را جز به اصحاب خاص خود در میان ننهاد. امامت ایشان بنا به حدیثهای بسیاری بود که از پیامبر (ص) و امامان پیشین روایت شده بود. امام زمان (عج) پس از آنکه بر بدن گرامی پدر نماز گزارد از چشم مردمان پنهان شد. سبب پنهان شدن آن حضرت این بود که خلیفههای عباسی تصمیم به کشتن او داشتند. در روایتى از کتاب غیبت، از عدّه اى از اصحاب امام عسکرى نقل شده است که گفتند: «نزد امام عسکرى علیه السلام گرد آمده بودیم و از وى در باره حجّت و پیشواى پس از او پرسش مى کردیم. در مجلس او چهل مرد حضورداشتند.
عثمان بن سعید بن عمر عمرى در برابر آنحضرت بر پا خاست و گفت: فرزند رسول خدا! مى خواهم در باره مطلبى از شما سؤال کنم که خود بدان داناتر از من هستی. امام به او فرمود: بنشین عثمان! عثمان ناراحت و خشمگین برخاست تا خارج شود. امّا آنحضرت فرمود: کسى بیرون نرود. هیچ کدام از ما بیرون نرفتیم. تا پس از ساعتى که امام، عثمان را با صداى رسا ندا داد. عثمان روى پاهایش برخاست. امام فرمود: آیا شما را به خاطر مطلبى که آمده اید، آگهى دهم؟ همه گفتند: آرى اى فرزند رسول خدا! فرمود: شما آمده اید تا درباره حجّت پس از من سؤال کنید: همه گفتند: آرى. ناگهان پسرى را دیدیم مثل پاره ماه، شبیهتر از هرکسى به امام عسکرى! فرمود: این پس از من پیشواى شماست و جانشین من بر شما. او را فرمان برید و پس از من به تفرقه دچار نشوید که در دین خویش به هلاکت افتید. بدانید که شما پس از این روز او را نخواهید دید تا عمرش کامل گردد. از عثمان بن سعید آنچه را مى گوید بپذیرید و فرمان او را اطاعت کنید؛ که او جانشین امام شماست و کار به دست اوست».
دوره امامت، چگونه آغاز شد؟
خلفاى عبّاسى بنا بر عادت معمول خویش، هر گاه فرصتى براى کشتن اولیاء اللَّه مى یافتند، فوراً آنها را به زهر از پاى در مى آوردند. معتصم نیز، امام حسن عسکرى علیه السلام را به زهر شهید کرد و سپس درصدد یافتن فرزندِ آنحضرت بر آمد تا او را نیز از میان بردارد و به خیال خویش دنباله امامت را نیست و نابود گرداند. معتصم عده اى را به خانه امام فرستاد تا هر که و هر چه در آنجاست توقیف کنند. احمد بن عبد اللَّه بن یحیى بن خاقان پسر وزیر معتصم در این باره مى گوید:، چون امام حسن عسکرى بیمار شد. پدرم به من پیغام داد که امام بیمار شده. آنگاه خود همان لحظه سوار شد و به دارالخلافه رفت و سپس باپنج نفر از خادمان معتصم شتابان بازگشت. همه آنان از افراد مورد وثوق و خواص خلیفه بودند.
یکى از آنها هم «نحریر» بود. پدرم به آنها دستور داده بود در خانه حسن بن على باشند و اوضاع و احوال او رازیر نظر بگیرند. همچنین در پى عده اى از پزشکان فرستاده بود و به آنان دستور داده بود که در خانه امام حسن عسکرى رفت و آمد کنند و هر بام وشام از او پرستارى و مراقبت کنند. چون دو روز از این ماجرا گذشت، کسى نزد پدرم آمد و به وى خبرداد که آنحضرت بیمارى اش شدت یافته و ضعیف شده است. پدرم سوار شد و به خانه آنحضرت رفت و به پزشکان دستور داد بخوبى حال آنحضرت را تحت نظر بگیرند. همچنین در پى قاضى القضات فرستاد و به او دستور داد که پیش او بیاید و ده تن از کسانى را که به دین و امانتدارى و پرهیز گارى آنان مطمئن است، انتخاب کند و با خود بیاورد. آنگاه تمام آنها را به خانه امام حسن فرستاد و بدیشان تکلیف کرد که شبانه روز همانجا بمانند. آنها در آنجا بودند تا آنکه امام حسن عسکرى علیه السلام درگذشت.
رحلت او چند روز گذشته از ماه ربیع الاوّل سال ۲۶۰ واقع شد. با رحلت او سامراء یکصدا ناله بر مى آورد که ابن الرضا از دنیا رفت. خلیفه عدّه اى را به خانه آنحضرت فرستاد تا خانه و اتاقها را بازرسى کنند و هر آنچه در خانه است مهر و موم نمایند و نشان فرزند آنحضرت را بجویند. بدین گونه قدرت جاهلى و استکبارى مى کوشید، ریشه هاى امامت را از بیخ برکند و حرکت اصیل مکتبى را دستخوش نابودى سازد. امّا به مقصود خود نایل نیامدند که دست خداوند بر فراز دستان آنها بود. یرِیدُونَ أَن یطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَیأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَن یتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ کَرِهَالْکَافِرُونَ؛ “خواهند پرتو خدا را با دهان هاى خویش فرو نشانند امّاخداوند چنین نخواهد مگر آنکه پرتو خویش را به انجام رساند، هر چند که کافران نا خوش دارند. “
پنهان بودن میلاد حجّت اللَّه
پیامبر اکرم (ص) فرمودند: مهدی از فرزندان من است، نامش نام من (محمد) و کنیه اش کنیه من (ابوالقاسم) میباشد، در صورت و سیرت از همه کس به من شبیهتر است. برای او غیبتی است که در آن مردم دچار حیرت میگردند و بسیاری از دستهها و گروههای مردم، گمراه میشوند، آنگاه مانند ستاره تابانی از پرده غیبت بدر آید و زمین را پر از عدل و داد کند آن چنان که پر از ظلم و ستم شده باشد.
نام امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
از جمله القاب شریف آن حضرت مهدی، قائم، منتظر، خاتم، حجه، صاحب و منصور است؛ که با بیان احادیث معصومین (ع)، وجه تناسب برخی از این لقبها با وجود مبارکش بیان میگردد.
۱- مهدی
از حضرت امام جعفر صادق (ع) روایت شده است که فرمود: هنگامی که قائم قیام نماید، بار دیگر مردم را به اسلام دعوت میکند و به احکام از بین رفته و فراموش شده آن آشنا میگرداند و، چون از جانب خداوند به امور گمشده و از میان رفته راهنمایی میشود، او را مهدی میگویند.
۲- قائم
ابوحمزه ثمالی گوید: از حضرت امام محمد باقر (ع) پرسیدم:ای پسر رسول خدا! مگر همه شما ائمه، قائم به حق نیستید؟ فرمود: بلی. عرض کردم: پس چرا فقط امام زمان (ع) قائم نامیده شده است؟ فرمود:، چون جد م امام حسین (ع) به شهادت رسید، صدای ناله فرشتگان برخاست و به شدت به درگاه الهی گریستند و گفتند: پروردگارا! آیا قاتلین بهترین بندگان و زاده اشرف مخلوقات و برگزیده آفرید گانت را به حال خود میگذاری؟ خداوند به آنها وحی فرستا د کهای فرشتگان من آرام گیرید، به عزت و جلالم سوگند، از آنها انتقام خواهم گرفت، هر چند بعد از گذشت زمانها باشد. آنگاه پروردگار عالم، امامان از اولاد امام حسین (ع) را به آنها نشان داد و فرشتگان از دیدن آنان مسرور گشتند. ناگاه دیدند یکی از آنها ایستاده است و نماز میگزارد. خداوند فرمود: به وسیله این قائم از آنها انتقام میگیرم.
صقربن دلف میگوید به امام محمد تقی (ع) گفتم:ای فرزند رسول خدا! چرا آن حضرت را قائم میگویند؟ امام در پاسخ فرمودند:، زیرا آن حضرت بعد از آن که نامش از خاطرها فراموش میشود و اکثر معتقدین به امامتش از دین خدا بر میگردند، قیام میکند.
از امام جعفر صادق (ع) نقل شده است که فرمود: آن حضرت را به جهت این که براساس حق قیام میکند، قائم مینامند.
۳- منتظر
صقربن دلف از امام جواد (ع) پرسید: چرا آن حضرت را منتظر میگویند؟ فرمود:، چون برای مدتی طولانی غیبت مینماید. افراد با اخلاص منتظر ظهورش خواهند بود؛ و اهل شک و تردید وجود وی را انکار میکنند؛ و منکران، چون یادی ا زاو میشود تمسخرمی کنند! کسانی که وقت ظهور را تعیین میکنند، دروغ میگویند، شتاب کنند گان به هلاکت میرسند و آنها که در مقام تسلیم هستند، رستگاری مییابند.
۴- منصور
از امام محمد باقر (ع) روایت شده است که آن حضرت در تفسیر آیه شریفه و من قتل مظلوما (و آن کس که به ستم کشته شده است) فرمود: او حسین بن علی (ع) است؛ و در مورد بقیه آیه فقد جعلنا لولیه سلطانا فلا یسرف فی القتل انه کان منصورا (برای، ولی او سلطه (حق قصاص) قرار دادیم پس در کشتن زیاده روی نکنید، چون او منصور (مورد حمایت) است) فرمود: خداوند مهدی را منصور نامید.
نهی از بردن نام حضرت
از ابوهاشم جعفری نقل است که گوید: شنیدم حضرت امام علی النقی (ع) میفرمود: جانشین من فرزندم حسن است. ولی چگونه خواهد بود برای شما وضع جانشین او؟!
گفتم: چرا فدایت گردم؟!
فرمود: شما او را نمیبینید و بر شما روا نیست که نام او را ببرید.
گفتم: پس چگونه ا ز او یاد کنیم؟
فرمود: بگویید حجت از آل محمد که درود و سلام خدا بر او باد.
پیغمبر اکرم (ص) فرمودند: مهدی مردی از فرزندان من است. رنگ پوست او، رنگ نژاد عرب و اندامش، چون اندام فرزندان حضرت یعقوب (ع) (قوی و بلند قامت) است و خالی بر گونه راست او میباشد.
امام زمان (عج) در روایات معصومین (ع)
علی بن جعفر از برادرش حضرت امام کاظم (ع) پرسید: تفسیر آیه «قل ارایتم ان اصبح ماوکم غورا فمن یاتیکم بماء معین» (بگو: به من خبر دهید اگر آبهای (سرزمین) شما در زمین فرو رود، چه کسی میتواند آب جاری و گوارا در دسترس شما قرار دهد؟ (سوره ملک، آیه ۳۰) حضرت فرمود: یعنی هرگاه امام خود را از دست بدهید و دیگر او را نبینید، چه خواهید کرد؟!
غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
برای امام زمان (عج) دو غیبت است، غیبت صغری و غیبت کبری، غیبت صغری از آغاز امامت آن حضرت، سال ۲۶۰ شروع میشود و تا نزدیک به هفتاد سال ادامه مییابد و پس از آن غیبت کبری آغاز میشو دکه تاکنون ادامه دارد. در زمان غیبت صغری، چهار نفر نایب مخصوص، واسطه میان آن حضرت و شیعیان بودند.
اسامی آنان به ترتیب زیر است:
۱- ابوعمرو عثمان بن سعید العمری، وی از یازده سالگی در خدمت امام هادی (ع) بوده و از طرف آن حضرت و بعد از سوی امام حسن عسکری (ع) و سپس امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، وکالت داشته است. مدت نیابت او ازامام زمان (ع) حدود ۵ سال بوده است.
۲- ابوجعفر محمدبن عثمان العمری که حدود ۴۰ سال نایب امام زمان (ع) بوده و در سال ۳۰۴ یا ۳۰۵ هـ ق از دنیا رفته است.
۳- ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی که تا سال ۳۲۶ هـ ق درحدود ۲۳ سال نایب حضرت بوده است.
۴- ابوالحسن علی بن محمد سمری، وی تا ماه شعبان سال ۳۲۹ هـ ق به مدت ۳ سال نایب امام زمان (ع) بوده است و چند روز قبل از وفات او این توقیع از جانب آن حضرت برایش ارسال شد:
بسم الله الرحمن الرحیم، یا علی بن محمد السمری! اعظم الله اجر اخوانک فیک: فانک میت ما بینک و بین سته ایام؛ فاجمع امرک و لا توص الی احد، فیقوم مقامک بعد وفاتک فقد وقعت الغیبه التامه فلا ظهور الا بعد اذن الله تعالی ذکره و ذلک بعد طول الامد و قسوه القلب و امتلاء الارض جوراً…. (بحارالانوار. ج ۵۱، ص ۳۶۱، ح ۷، به نقل از غیبت شیخ طوسی و کمال الدین)
بسم الله الرحمن الرحیم.ای علی بن محمد سمری! خداوند در مرگ تو به برادرانت پاداش فراوان عطا فرماید، چرا که تو تا شش روز دیگر خواهی مرد، پس به کارهای خود رسیدگی کن و به هیچ کس به عنوان جانشین خود وصیت منما که غیبت کامل واقع شده است، و من ظهور نخواهم کرد مگر بعد از اذن پروردگار عالم، و این بعد از گذشت زمانهای طولانی و سنگ دل شدن مردم و پر شدن زمین از ستم خواهد بود.
حفظ دین در زمان غیبت
قال موسی بن جعفر (ع) طوبی لشیعتنا المتمسکین بحبنا فی غیبه قائمنا الثابتین علی موالاتنا و البراءه من اعدائنا، اولئک منا و نحن منهم، قد رضوا بنا ائمه و رضینا بهم شیعه و طوبی لهم، هم و الله معنا فی درجتنا
یوم القیامه. (بحارالانوار. ج ۵۱، ص ۱۵۴، ح ۴، به نقل از کمال الدین و عیون اخبارالرضا)
حضرت امام موسی کاظم (ع) فرمود: خوشا به حال آن دسته از شیعیان ما که در غیبت قائم ما به دوستی ما چنگ میزنند و بر محبت ما ثابت میمانند و از دشمنان ما بیزاری میجویند. آنها از ما و ما از آنها هستیم. آنها به ما به عنوان امامانشان د لبسته اند و ما نیز از آنها خشنود میباشیم. خوشا به حال آنان! به خدا قسم، آنان روز قیامت در درجه ما خواهند بود.
فضیلت شیعیان در زمان غیبت
از حضرت عبدالعظیم حسنی نقل شده است که گفت:حضرت امام جواد (ع) فرمود: بهترین کارهای شیعیان ما، انتظار فرج امام زمان است. ورد فی التوقیع بخط مولانا صاحب الزمان (ع) … اکثروا الدعاء بتعجیل الفرج، فان ذلک فرجکم. (بحارالانوار. ج ۵۱، ص ۱۵۴، ح ۴، به نقل از کمال الدین و عیون اخبارالرضا)
در توقیعی که به خط امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نوشته شده، آمده است: برای تعجیل فرج، بسیار دعا کنید، زیرا خود دعا کردن برای تعجیل فرج، فرج است.
انتظار فرج
مرحوم سید بن طاووس در کتاب مهج الدعوات از حضرت صادق (ع) روایت میکند که آن حضرت فرمودند: به زودی به شبهاتی برخورد میکنید بدون این که دسترسی به دانش و یا امام هدایت کننده داشته باشید، هیچ کس ازاین شبههها نجات نمییابد، مگر آن کس که دعا کند به دعای غریق؛ راوی پرسید: دعای غریق چیست؟ حضرت فرمودند: یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک. (صحیفه مبارکه مهدیه، ص ۲۲۱، به نقل از مهج الدعوات، ص ۳۹۶)
زراره از امام صادق (ع) نقل کرده است که حضرت فرمودند:، چون زمان غیبت را درک کردی همواره این دعا را بخوان: اللهم عرفنی نفسک فانک ان لم تعرفنی نفسک لم اعرف نبیک اللهم عرفنی رسولک فانک ان لم تعرفنی رسولک لم اعرف حجتک اللهم عرفنی حجتک فانک ان لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی. (بحارالانوار. ج ۵۲، ص ۱۴۷-۱۴۶، ح ۷۰، به نقل از اصول کافی و کمال الدین)
توسل به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
در توقیعی که از ناحیه مقدسه امام زمان (ع) برای مرحوم شیخ مفید نوشته شده، آمده است: انا غیر مهملین لمراعاتکم و لا ناسین لذکرکم و لو لا ذلک لنزل بکم اللاواء واصطلمکم الاعداء فاتقوا الله جل جلاله. (بحارالانوار. ج ۵۳، ص ۱۷۵، به نقل از احتجاج طبرسی)
ما در رعایت حال شما کوتاهی نمیکنیم و یاد شما را از خاطر نبرده ایم و اگر جز این بود، از هر سو گرفتاری به شما رو میآورد و دشمنان، شما را از میان میبردند، پس تقوای الهی پیشه سازید.
انتهای پیام/ 241
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است