به گزارش سرویس دفاع و امنیت مشرق، اسلحه ژ-۳ از جمله نام ها و تجهیزاتی است که با آن، خاطرات تلخ و شیرین زیادی در ذهن مردم ایران عجین شده است. یک سلاح انفرادی ساخت آلمان غربی که شاید نزدیک به ۵۰ سال است وارد ایران شده و عمده نیروهای ارتش کشورمان را مسلح کرده است. اما بالاخره قرار است تابوی خروج این سلاح از نیروهای ارتش شکسته شود چراکه امیر کیومرث حیدری فرمانده نیروی زمینی ارتش در روزهای اخیر اعلام کرده که این نیرو به دنبال خروج ژ-۳ از خدمت و استفاده از سلاحی بومی و جدید که ساخت وزارت دفاع محسوب میشود، است.
به همین خاطر در این گزارش نگاهی به ژ-۳ و جانشین های احتمالی آن در نیروی زمینی ارتش کشورمان خواهیم داشت.
بیشتر بخوانید:
از تکاوران نوهد تا کماندوهای عراقی علاقمند به سلاح جدید ایرانی/ «مصاف» سلاح سازمانی ارتش اسلام شود +عکس و فیلم
رونمایی از «هویزه»؛ جدیدترین تک تیرانداز سنگین ایرانی/ برادران «مصاف» برای تجهیز یگانهای ویژه آمدند +عکس
ژ-۳ از کجا آمد؟
اگر بخواهیم به ریشه اسلحه ژ-۳ بپردازیم باید به روزهای پایانی جنگ جهانی دوم برگردیم؛ جایی که بسیاری از دانشمندان و متخصصان علمی و صنعتی آلمان به دنبال فرار از وضعیت سوزان آن روزها بودند. مهندسان شرکت ماوزر آلمان در آن روزها به دنبال طرحی برای توسعه یک سلاح تهاجمی جدید بودند و برخی از طراحان اسلحه آلمانی موفق شدند به اسپانیا رفته و در سایه حکومت ژنرال فرانکو از تعقیب متفقین در امان باشند.
این مهندسان آلمانی در اسپانیا و در سال ۱۹۴۹ میلادی، شرکت CETME را برای دولت اسپانیا به راه انداختند و توسعه سلاحی جدید برای ارتش آن کشور آغاز شد. در آن زمان با تشکیل پیمان ناتو و مشخص شدن مرزبندی های جدید سیاسی و نظامی بین دو واشنگتن و مسکو، آلمان غربی هم که از خرابه های جنگ دوم در حال سر بلند کردن و در عین حال به دنبال راه اندازی مجدد تشکیلات نظامی خود بود به پیمان ناتو پیوسته و در نهایت به دنبال جنگ افزار رفت.
سلاح CETME Model ۵۸
امریکا به عنوان دست قوی تر در ناتو، کالیبر ۵۱*۷.۶۲ را به عنوان گلوله استاندارد برای سلاح های انفرادی اعضای پیمان ناتو مشخص کرد. خود آمریکایی ها به دنبال M۱۴ رفتند، بلژیکی ها با FAL و آلمانی ها هم در نهایت به ژ-۳ رسیدند. ولی ژ-۳ در ابتدا در آلمان وجود نداشت. ریشه ژ-۳ در حقیقت سلاح CETME Model ۵۸ ساخت مهندسان آلمانی در اسپانیا بود. این طرح با الگوبرداری از همان طرح شرکت ماوزر در روزهای پایان جنگ جهانی دوم توسعه پیدا کرده و در نهایت با کالیبر ۵۱*۷.۶۲ وارد خدمت ارتش اسپانیا شد. این سلاح در ۱۹۵۷ میلادی وارد خدمت شد.
آلمانی ها به دنبال سلاح تهاجمی جدید بوده و در ابتدا به دنبال FAL بلژیکی رفتند و آن را به خدمت پذیرفته و آن را در خدمت آلمان غربی به اسم G-۱ معرفی کردند. اما در این میان بین آلمان غربی و بلژیک مشکلاتی پیش آمد. آلمانی ها به دنبال تولید تحت لیسانس FAL بودند ولی بلژیکی ها با این امر موافق نبودند. در نهایت دو طرف به توافق نرسیدند. آلمانی CETME Model ۵۸ را آزمایش کرده و از عملکرد آن راضی بودند و در نهایت موفق به تهیه مجوز تولید تحت لیسانس آن شدند. در آخر شرکت هلکر و کخ با ایجاد تغییراتی موفق شد که تولید ژ-۳ را آغاز کنند.
این سلاح در کنار FAL بلژیکی موفق ترین سلاح های انفرادی جهان غرب در طول جنگ سرد خصوصا از نظر بازار صادرات بوده و تقریبا اکثر متحدان آمریکا و جهان غرب به نوعی با یکی از این دو سلاح مجهز شدند.
ایران، پیمان سنتو و ژ-۳
در دوره پادشاهی پهلوی دوم، ایران بیش از پیش به آمریکا و بلوک غرب نزدیک شده و در جریان پیمان های منطقه ای بر ضد شوروی سابق، پیمان بغداد و سپس سنتو با حضور ایران، عراق، پاکستان، ترکیه و انگلستان ایجاد شد. بعدها با وقوع کودتا و روی کار آمدن بعثی ها در عراق، این کشور از این پیمان خارج شد. سه کشور ایران، ترکیه و پاکستان به دنبال بحث استاندارد سازی آموزش های نظامی و تجهیزات هر سه اسلحه G-۳ را برای خدمت به عنوان اسلحه سازمانی در ارتش های خود قبول کرده و البته هر سه کشور تولید تحت لیسانس آن را نیز آلمان دریافت کردند.
ژ-۳ اولین حضور جدی نظامی خود را در ارتش ایران در زمان حضور نظامی در ظفار عمان تجربه کرد. پس از آن ماجراهای مربوط به سرکوب مردم و انقلابیون در سال ۵۷ خصوصا از مقطع ۱۷ شهریور ۵۷ تا پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن پیش آمد که ژ-۳ نقش مهمی در آن داشت.
جمعی از مردم انقلابی مسلح شده با تفنگ ژ-۳ در سال ۵۷
ژ-۳ در مدل استاندارد خود حدودا نزدیک به ۴ کیلو وزن داشته و طول آن نیز در حدود ۱۰۲۵ میلی متر است و با خشاب های ۲۰ تیری تغذیه می شود. این سلاح در زمان خود گزینه ای خوب و سلاحی استاندارد محسوب می شد ولی در ایران دچار یک سری مشکلات شد. با پیروزی انقلاب و شرایط پیش آمده در سالهای اول پس از آن، صنایع جنگ افزار سازی آسیب دیده و متخصصان آلمانی نیز ایران را ترک کردند.
در عین حال در همین دوران با آغاز جنگ تحمیلی و نیاز به سلاح بیشتر تولیدات داخلی ژ-۳ آغاز شد که در آن دوران خیلی محصولات با کیفیتی نبوده و در برابر مسائلی مثل عدم نظافت و گرد و غبار محیطی دچار مشکل بودند.
جمعی از نیروهای رزمنده ارتش در سالهای دفاع مقدس مجهز به ژ-۳
در سالهای جنگ و با تشکیل سازمان رزم سپاه پاسداران و ورود به خدمت سری AK در مدل های مختلف، خیلی از رزمندگان ایرانی ترجیح می دادند به سراغ مدل روسی بروند چون که از اطمینان پذیری بالاتری برخوردار بود. در عین حال ژ-۳ هم به دلیل قدرت کشندگی فوق العاده بالا و خصوصا دقت مناسب در فاصله بین ۲۰۰ تا ۴۰۰ متری برای خود نام و آوازه ای ترسناک دست و پا کرده بود. علت این مسئله فشنگ های ۷.۶۲*۵۱ تولید آلمان غربی بود که در ایران نیز به همین شکل تولید ادامه پیدا کرد. این گلوله ها بر خلاف نمونه های آمریکایی در زمان برخورد با بدن قربانی بعد از طی مسیر مشخصی به شکلی منهدم شده و اثر تخریبی مرگباری را به جا می گذارند.
اما وزن به نسبت بالای ژ-۳، لگد زیاد و تقریبا غیر قابل کنترل بودن آن در حالت شلیک رگبار به نوعی از نقاط منفی آن به حساب می آید. بحث لگد زیاد و عدم کنترل در حالت شلیک رگبار در بسیاری از سلاح ها در این کالیبر نیز شایع بود و حتی تا حدی امروزه نیز ادامه دارد.
کالیبر ۵.۵۶ و بحث الزامات نبردهای امروزی
در زمان جنگ ویتنام، آمریکایی ها به مشکل کالیبر ۷.۶۲ ناتو در شکل سلاح استاندارد پیاده نظام پی برده وبه سمت کالیبر و سلاحی جدید رفتند که به توسعه سلاح ام ۱۶ و کالیبر ۵.۵۶ میلی متری مجهز شد. این کالیبر و طراحی این سری از دهه ۱۹۶۰ به این سو از طرف آمریکا و خیلی از کشورهای نزدیک به غرب به نوعی مورد الهام قرار گرفت. اسلحه ام ۱۶ و مدل کوچک تر معروف آن یعنی M۴ در نیروهای مسلح آمریکا و بسیاری از متحدان آنها وارد خدمت شدند. با وقوع حادثه ۱۱ سپتامبر و تهاجم آمریکا به افغانستان و عراق مشکلاتی در خصوص اطمینان پذیری این سلاح ها در شرایط بد محیطی خود را نشان داد.
این مسئله باعث طرح بین آمریکا و آلمان و توسعه سلاح سری HK ۴۱۶ شد. در عین حال و خصوصا پس از آغاز بحران سوریه و ظهور گروهک تروریستی داعش و نبردهای ادامه دار خصوصا در خاورمیانه بحث های جدی در بین ارتش های جهان در خصوص الزمات واقعی میدان نبرد و سلاح انفرادی در قرن ۲۱ شکل گرفت.
HK ۴۱۶
سبک تر و کوتاه تر بودن به نسبت نسل های قبلی، قابلیت مقاومت در برابر شرایط سخت محیطی، امکان نصب سریع و ساده تجهیزات جانبی مثل انواع دوربین ها، رد دات ها و چراغ قوه و هدف گیرهای لیزری، کنترل پذیری در شرایط شلیک رگبار و ارگونومی مناسب نسبت به بدن سرباز از جمله نیازمندی های سلاح های نسل جدید است.
ایران و بحث تغییر سلاح سازمانی
مسئله تغییر سلاح سازمانی و توسعه یک سلاح انفرادی بومی از جمله بحث هایی است که سالهاست در کشور ما چندین پروژه برای آن تعریف شده و به نظر می رسد کم کم در حال ورود به فاز عملیاتی است. دو اسلحه از تولیدات وزارت دفاع را می تواند به عنوان گزینه های اصلی نزاجا اعلام کرد که یکی از آن فجر ۲۲۴ و دیگری سلاح مصاف است.
مشخصات اعلام شده فجر ۲۲۴ ایرانی هم شباهت بسیار نزدیک به ام ۴ دارد. این سلاح ساخت داخل با گلوله های ۴۵*۵.۵۶ میلی متری مسلح شده و می تواند از خشاب های ۲۰ و ۳۰ تیری استفاده کند. سرعت دهانه گلوله های این سلاح نیز ۸۸۴ متر بر ثانیه است.
فجر ۲۲۴
وزن این سلاح بدون خشاب ۳ کیلو و ۲۰۰ گرم است که این عدد برای کلاشینکوف روسی ۳ کیلو و ۴۷۰ گرم و برای ژ-۳ آلمانی بیش از ۴ کیلو است. این کاهش وزن قابل توجه، یکی از مهم ترین نکته ها در طراحی و ساخت سلاح های جدید محسوب شده به طوریکه تمام صنایع اسلحه سازی دنیا امروزه به دنبال کاهش وزن محصولات خود هستند. طول کلی این سلاح ۸۳۸ میلی متر و طول لوله آن ۳۷۰ میلی متر بوده و مکانیزم عملکرد آن به مانند ام ۴ آمریکایی بر اساس گاز مستقیم باروت با قفل چرخشی است.
این سلاح همچنین ریل مخصوص انواع دوربین، هدف گیر لیزری، چراغ قوه و سایر ملزومان مورد نیاز را دارد. قنداق این سلاح نیز از نوع متحرک بوده و با توجه به نیاز ماموریتی و جثه تیرانداز می توان اندازه آن را تغییر داد.
روی "فجر ۲۲۴" ایرانی دو سایت هدف گیری عادی نیز دیده می شود که نسبت به مدل نصب شده بر روی ام ۴ آمریکایی پیشرفته تر به نظر می رسد. این سیستم هدف گیری بر روی برخی سلاح های پیشرفته جهان مثل ACR نیز دیده می شود. البته فجر ایرانی به یک دو پایه هم مجهز بوه و می تواند در شرایط نبرد در فاصله نزدیک با استفاده از دوربین نصب شده بر روی سلاح و این پایه ها یک تفنگ تک تیرانداز سبک را در اختیار داشت.
اما سلاح دیگر "مصاف" است که البته به صورت محدود اخیرا به تیپ ۶۵ نوهد نزاجا نیز تحویل شده و به نظر از شناس بیشتری برای ورود به خدمت در نزاجا برخوردار است. سلاحی که شاید بتوان آن را HK۴۱۶ ایرانی نامید. ابتدا به سراغ شرحی کوتاه در خصوص اچ کا ۴۱۶ برویم.
به مشکلات ام ۴ و طرح مشترک آلمان و آمریکا، پیشتر اشاره شد. آنچه که آلمان ها برای ام ۴ آمریکایی انجام دادند، نصب سیستم فشار غیر مستقیم گاز باروت بود که آنها این مدل را توسعه دادند. این سیستم پیش از این بر روی سلاح G-۳۶ ساخت همین شرکت نصب شده بود. در این سیستم بخش زیادی از گاز حاصل از احتراق باروت درون فشنگ که با آن مکانیزم سلاح فعالیت می کند از سلاح خارج می شود. هر چه این گاز کمتر باشد احتمال گیر کردن سلاح کمتر بوده و قطعات داخلی آن نیز کمتر گرم می شود.
سلاح مصاف
لازم به ذکر است که این حرارت زیاد در سلاح هایی با مکانیزم فشار مستقیم مثل ام ۴ باعث از بین رفتن مواد چرب مثل گریس که برای کار کردن بهتر قطعات بر روی آنها مالیده می شود، شده و در نهایت باعث گیر کردن سلاح می شود. اما با این توصیف اولیه از HK -۴۱۶ آلمانی به سراغ مصاف ایرانی می رویم. طرح کلی این سلاح بر اساس پلتفورم خانواده ام ۱۶، ام ۴ یا اچ کا ۴۱۶ است. این اسلحه بدون خشاب وزنی در حدود ۳ کیلوگرم دارد. وزن فجر ۲۲۴ بدون خشاب ۳ کیلو و ۲۰۰ گرم، این عدد برای کلاشینکوف روسی ۳ کیلو و ۴۷۰ گرم و برای ژ-۳ آلمانی بیش از ۴ کیلو است.
همان طوری که مشاهده می شود ۲۰۰ گرم از وزن سلاح کاسته شده که این خود یک گام بسیار مهم در زمینه افزایش کارایی سلاح محسوب می شود. وزن کمتر یعنی راحتی بیشتر سرباز برای استفاده از سلاح و از طرف دیگر توان حمل مهمات بیشتر بدون افزایش کلی بار همراه سرباز مورد نظر.
این اسلحه با گلوله های ۴۵*۵.۵۶ میلی متری مسلح شده و از خشاب های ۲۰ یا ۳۰ تیری استفاده می کند. مکانیزم آن فشار غیر مستقیم گاز باروت است که در بالا به اثرات مهم و قابل توجه آن اشاره شد. نواخت تیر سلاح در حدود ۷۰۰ الی ۱۰۲۵ گلوله در دقیقه و برد موثر آن در حدود ۳۵۰ متر است. سرعت دهانه گلوله نیز بین ۸۵۰ الی ۹۵۰ متر بر ثانیه است. لوله این سلاح بر اساس طراحی hammer forged یا اصلاحا چکش کاری ساخته شده و از توان مقاومت و عمر بسیار بالاتری نسبت به لوله های عادی برخوردار هستند. تعداد خان در این سلاح نیز ۶ عدد راستگرد است.
بر روی سلاح همچنین مکانیزم گلنگدن ambidextrous نصب شده است که امکان استفاده آسان از سلاح را هم به کاربران چپ دست و هم راست دست می دهد. بر روی سلاح نیز ریل های مخصوص نصب انواع سامانه های اپتیکی و وسایل دیگر مثل چراغ قوه و هدف گیر لیزری نیز نصب شده است.
قنداق تسلکوپی با توان تغییر اندازه با توجه به اندازه بدن کاربر و همچنین نصب یک دو پایه در جلوی سلاح از جمله دیگر نکات مثبت موجود در طراحی این سلاح به شمار می آید. در کل می توان درباره مصاف اینگونه گفت که این سلاح یک جنگ افزار بسیار مناسب برای نیروهای نظامی ایران خصوصا یگان های عملیاتی ویژه است که می تواند با ورود به خدمت، توان رزمی یگان های استفاده کننده را کاملا افزایش دهد.
سلاح مصاف در اختیار تیپ نوهد
مدلی کوتاه تر و سبک تر از سلاح مصاف نیز توسط صنایع دفاعی وزارت دفاع طراحی و ساخته شده که در مدل های کوتاه تر، در گونه ای طول تغییر نکرده و در یک مدل تا حدی طول لوله نیز کاهش پیدا کرده است. معمولا برای یگان های عملیات ویژه و البته واحدهای تاکتیکی پلیس می تواند گزینه مناسبی باشد. اسلحه مصاف چندی پیش به تیپ ۶۵ نوهد نزاجا در تعداد محدودی تحویل شده و به نظر نخبه ترین یگان نزاجا وظیفه به نوعی آزمایش میدانی و واقعی این سلاح را به عهده گرفته است. البته در کنار مصاف، ظاهرا AK-۱۰۳ روسی نیز به تیپ ۶۵ تحویل شده است. در جریان نمایشگاه محصولات دفاعی نیز که سال گذشته در عراق برگزار شد نیز سلاح مصاف به نمایش درآمده و به نظر می رسد تلاش ها برای صادرات آن به خارج از مرزها در جریان است.
در نهایت باید منتظر بود و دید که انتخاب نهایی نیروی زمینی ارتش برای جایگزین پیرمرد آلمانی چیست. مشخصا تجربیات نزدیک به یک دهه حضور مستشاران ایرانی در نبردهای منطقه غرب آسیا علیه گروه های تروریستی باعث به روزشدن وضعیت طراحی در نیروهای مسلح و صنایع دفاعی جمهوری اسلامی ایران شده هرچند که کنار گذاشتن آن تعداد اسلحه و تجهیزات جانبی و خرید دهها هزار سلاح، نیازمند کمک و پشتیبانی ستادکل نیروهای مسلح، وزارت دفاع و دولت خواهد بود.