مجاهدت

ترویج فرهنگ ایثار و شهادت رسالت معلمان است


نوید شاهد: «سعید بختیاری‌نژاد» معلم و جانباز 40 درصد، سال 1346 در مسجد سلیمان دیده به جهان گشود. وی تا پایه نهم درس خواند و پس از آن نتوانست صحنه‌های غم انگیز جنگ و تجاوز به کشور و دینش را تحمل کند. به همین دلیل با وجود مخالفت مادرش برای دفاع از نظام و کشور حاضر به اعزام شد. خبرنگار نوید شاهد به مناسبت فرارسیدن «روز معلم» با  این معلم فرهنگی و جانباز 40 درصد گفت‌وگو کرد که در ادامه می‌خوانیم.

رسالت یک «معلم» ترویج فرهنگ ایثار و شهادت است

تحمل دیدن صحنه‌های غم انگیز جنگ را نداشتیم

«سعید بختیاری‌نژاد» معلم و جانباز 40 درصد اهل «ایزه» در گفت‌وگو با خبرنگار نوید شاهد گفت: سال 1362 در پایه نهم مشغول به تحصیل بودم که در مراسم صبحگاهی مدرس، ناظم مسئله سقوط «بستان» و «هویزه» را اعلام کرد. من و چند نفر از دوستانم نتوانستیم صحنه‌های غم انگیز جنگ و تجاوز به کشور و دینم را ببینیم، به خاطر همین برای دفاع از نظام و کشور حاضر به اعزام شدیم؛ در ضمن مادرم خیلی راضی نبود اما سایر افراد خانواده راضی بودند.

رفتن به جبهه با پنهان شدن در قابلمه پر از نان 

این جانباز خاطره اعزامش به جبهه را روایت کرد: من دانش آموز دبیرستان بودم که فرمانده سپاه منطقه به دبیرستان آمد و از اشغال بعضی شهرها و به خاک و خون کشیدن و اسارت هموطنان و همشهریانمان توسط رژیم بعث گفت. علاوه بر این، من هر روز شاهد صحنه‌های غم انگیزی از تشییع جنازه شهدا و مهاجرت تاثربرانگیز هموطنانم بودم؛ به عنوان مثال یک روز تریلی‌ای را دیدم که کودکان و زنان زیادی روی کفی آن با وضع رقت‌باری در حال مهاجرت بودند که بسیار من را متاثر کرد و تصمیم گرفتم به جبهه بروم.  پدر و مادرم خیلی ناراحت شدند. ولی من مصمم بودم  که بروم و با پنهان شدن کنار قابلمه پر از نان در مینی‌بوس خودم را از شهر دور کردم و به جبهه رساندم.

وی ادامه داد: سال 1363 به عنوان داوطلب بسیجی به جبهه رفتم و از سال 1363 تا 1367 در جبهه به عنوان «تک تیرانداز»، «نامه‌رسان» و نیز «جانشین فرمانده» و «فرمانده گروهان» حضور داشتم.

سه بار در اردیبهشت 1367 مجروح شدم

این جانباز 40 درصد درباره نحوه مجروحیتش توضیح داد: من 3 بار مجروح شدم. نخستین بار درعملیات والفجر 8 شیمیایی شدم و یک تیر به پای چپم اصابت کرد. بار دوم درعملیات نصر8 کردستان شکمم تیر خورد. بار سوم در اردیبهشت 1367 در جزیره مینو یک خمپاره 60 به من خورد و تعداد 15 ترکش در قسمت‌های متعدد بدنم اصابت کرد. این‌بار طوری مجروح شدم که تا اتمام جنگ در بیمارستان بستری بودم. وقتی مرخص شدم جنگ تمام شده بود.

سرباز عراقی که دوست داشت اسیر ایرانی‌ها شود

سعید بختیاری نژاد یکی از خاطراتش در جبهه را روایت کرد: در عملیات نصر 8 بعد از یک تک دشمن که خنثی کردیم، اول صبح که هوا روشن شد؛ از بین جسد‌های بعثی یک نفر سالم بلند شد و دستای خودش را بلند کرد و تسلیم شد. وقتی او را بازرسی بدنی کردم، دیدم؛ چند ورق دعا و اسامی امامین معصوم در جیبش بود. گفتم: «شما چرا؟»  گفت: «من مسلمان و شیعه هستم. بعنوان سربازی آمده‌ام و باید تا پایان جنگ بمانم. خیلی دوست داشتم اسیر شما ایرانی‌ها بشوم.» ما هم او را سالم، همراه خودمان به عقب بردیم و تحویل کمپ اسرا دادیم.

شغل مقدس معلمی

سعید بختیاری‌نژاد درباره دلایل انتخاب شغل معلمی گفت: در سال 1368 به دلیل اینکه دوستان گفتند معلمی یک شغل مقدس است؛ برای کار فرهنگی بعد از جنگ وارد مرکز تربیت معلم شدم و رشته ریاضی را تا فوق دیپلم خواندم. سپس یکسال کار کردم و ادامه دادم لیسانس ریاضی را گرفتم و مشغول به کار شدم.

این جانباز 40 درصد با اشاره به اینکه معلمان می‌توانند مروجان فرهنگ ایثار و شهادت باشند، بیان کرد: صد البته یک معلم متعهد مروج فرهنگ ایثار و شهادت است چون رسالتش چیزی جز این نیست و کافیست بداند همکار پیامبران است.

وی در پایان به دانش‌آموزان توصیه کرد: توصیه من به دانش آموزان عزیز این است که با امید و تلاش و کمی صبوری و به دور از تبلیغات مسموم رسانه‌ها کار خود را ادامه دهند. اگر خانواده و مدرسه سلامت جامعه را خواستارند بهتر است سیره شهدا را برای دانش‌آموز به صورت مداوم یادآوری کنند.

خبرنگار: آرزو رسولی نجار

 



منبع خبر
خروج از نسخه موبایل