گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس _ اکبر صفرزاده؛ حدودا ۲۰ سال پیش و با رشد و توسعه بسیار سریع دانشگاههای دولتی و آزاد در ایران، تعداد جوانانی که برای تحصیل در مقطع کارشناسی و بالاتر زادگاه خود را ترک میکردند و به شهر و دیار دیگری میرفتند رو به فزونی گذارد و تا بدانجا پیش رفت که در برخی از شهرهای ایران تعداد دانشجو ۱۰ یا ۲۰ درصد جمعیت آن شهر را تشکیل میداد.
روند حضور جوانان در شهرهای مختلف ایران به بهانه تحصیل و دانشگاه چیزی نزدیک به ۱۰ سال ادامه پیدا کرد تا اینکه برخی از مسئولین با استدلالهای مختلفی که در این زمینه آوردند سعی کردند مهاجرت جوانان به بهانه تحصیل را کمرنگ کنند و شرایطی را فراهم آورند که جوانان در شهر و دیار خود ادامه تحصیل دهند و تا جایی که ممکن است از خانواده خود جدا نشوند.
استدلال این مسئولین این بود که حضور جوانان در شهرهای دیگر باعث ایجاد فساد میشود و باید از این فساد به هر ترتیبی که شده جلوگیری کرد بدین ترتیب شرایطی به وجود آمد تا هر جوان در شهر و دیار و حداکثر در استان خود تحصیل کند و از استان خود بیرون نرود تا با نظارتی که خانوادهها روی این جوانان دارند میزان فساد کمتر شود.
اینکه در آن دوران برخی از مسئولین به درستی نگران فساد انگیزی برخی جوانان بودند را میتوان متوجه شد، اما آنچه قابل فهم نیست راهکار عجیب این مسئولان برای رفع این نگرانیها است.
مسئولان به جای اینکه تصمیم بگیرند جلوی مهاجرت جوانان به بهانه تحصیل را بگیرند میتوانستند دانشگاههای موجود اعم از آزاد و دولتی را ملزم کنند به ساخت خوابگاه و ارائه سرویسهای درست غذا خوری با نظارتهای درست و اصولی فرهنگی اجتماعی.
لازم نیست تمام شهرهای ایران دانشگاه داشته باشند و یا حتی تمام استانهای ایران. استانی که در بالاترین سطح رفاه قرار دارد و یا همانند پایتخت ایران بسیار شلوغ و پرتردد است اصلا نیازی به دانشگاه ندارد. دانشگاه باید جایی ایجاد شود که محروم است تا محرومیت را از آن منطقه ریشه کن کند.
شهری مانند اصفهان با این همه جاذبههای توریستی نیازمند دانشگاه نیست و یا شهری مانند مشهد با وجود حرم مطهر امام رضا (ع) و حضور سالانه دهها میلیون زائر، بسیار شایستهتر و اصولیتر است که دانشگاههای موجود در آن به جاهایی محرومتر مانند سیستان و بلوچستان منتقل شوند یا خرمشهر یا کردستان.
تقویت امنیت ملی با ابزار دانشگاه؛ اینکه جوانی از تبریز در خرمشهر درس بخواند یا جوانی از سیستان بلوچستان در کردستان و جوانی از تهران در شهرکرد و در مدت تحصیل با مردم آن شهر رفیق شود، عاشق شود و ازدواج کند و یا شریک تجاری یکی از مردم آن شهر شود چقدر میتواند بین اقوام و مذاهب مختلف ایران پیوندهای عمیق انسانی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی برقرار کند و ترک و بلوچ و فارس و شیعه و سنی را به هم نزدیک.
تقریبا در هیچ کجای دنیا دانشگاه دولتی مانند ایران و در این سطح گسترده وجود ندارد. اغلب کشورهای دنیا که بدون پول نفت اداره میشوند اساسا پول اضافه ندارند که بخواهند خرج دانشگاههای دولتی کنند، اما در ایران و به برکت پول نفت تعداد دانشگاههای دولتی زیاد است و متاسفانه بسیاری از این دانشگاههای دولتی یا در پایتخت قرار گرفته اند و یا در مراکز استانهای ثروتمند و مناطق محروم ایران کمترین بهره را از حضور دانشگاههای دولتی ایران برده اند.
شاید مهمترین دلیل زیاد شدن دانشگاههای دولتی در ایران این باشد که طبقه محروم و مستضعف بتوانند از تحصیلات عالیه استفاده کنند، اما این مساله در برخی موارد مانند سوبسیدهای آب و برق و تلفن و گاز شده که به جای آنکه به جیب طبقه محروم برود به جیب ثروتمندان و آنهایی رفت که آب و برق و گاز بیشتری مصرف میکنند.
در طول سالهای گذشته اغلب جوانانی که در دانشگاههای تهران، صنعتی شریف، امیر کبیر و… تحصیل کرده اند از قشر ثروتمند بوده اند و تعداد دانشجویان فقیر و مستضعف در این دانشگاهها بسیار کم بوده است.
اگر ما به عنوان مثال بیست سال پیش چند دانشگاه دولتی را به سیستان و بلوچستان، خرمشهر و کردستان منتقل میکردیم امروز در این استانها این همه فقر نداشتیم و به طور حتم نمره امنیت این استانها بسیار بالاتر از وضعیت فعلی بود.
انتهای پیام/341
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است