به گزارش خبرنگار نوید شاهد؛ امروز ۲۹ آذرماه روز بازگشت پیکر و تجلیل از مقام وزیری مجاهد است که غریبانه و در چنگال دشمن به شهادت رسید در حالی که تا پای جانش از اسرار نظام و کشور محافظت کرد و نگذاشت در شرایط بحرانی که کشور در آن زمان در آن قرار داشت، اطلاعاتی از شریان اصلی کشور به دشمن بعثی برسد و در این راه هستی خود را فدای کشور و مردمش کرد.
مهندس محسن یحیوی از همراهان شهید محمدجواد تندگویان در زمان اسارت ایشان در گفتگو با خبرنگار نوید شاهد درباره شرح روزی که به اسارات نیروهای بعثی درامدند، گفت: چهل روز از انقلاب اسلامی گذشته بود و دشمن به شهرهای جنوب حمله کرده و بخشی از خرمشهر و آبادان را تصاحب کرده و خط انتقال نفت خام پالایشگاه آبادان را نیز قطع کرده بود و من به همراه شهید محمدجواد تندگویان به بندر رفتیم تا کمی به اوضاع و آشوبها سروسامان بدهیم در آن زمان من مدیر مناطق نفت خیز بودم. ما در کنار رود بهمنشیر به اسارات نیروهای دشمن درامدیم. نیروهای دشمن زمانی که جایگاه ما را شناختند، ما را به اردوگاه های اسرای معمولی نبردند در نتیجه ما را به زندان سازمان امنیتی عراق در بغداد (استخبارات) انتقال دادند. بنده، معاون وزیر و شهید تندگویان را به آنجا برده و دو محافظ و راننده را از ما جدا کردند و ما سه نفر را به سلولهای انفرادی انتقال دادند.
وی در ادامه تشریح کرد: ما را در زندان هایی در ابعاد یک متر و ۲۰ در دو متر منتقل کردند که یک گوشه توالت و یک گوشه حمام قرار داشت و شهید تندگویان نیز دو سال در آن زندانها اسیر بودند. پس از دو سال من با اعتصاب غذا در خواست کردم که هر ۳ نفرمان را در یکی از این زندانهای یک متر و ۲۰ در متر قرار دهند، نماینده صلیب سرخ و نماینده جمهوری اسلامی را هم ببینیم. در نتیجه بعثی ها وعده دادند که بعدها این کار را انجام میدهند. در نتیجه هر کدام از ما دو سال در این زندانها اسیر بودیم.
مهندس یحیوی با بیان اینکه پس از مدتی متوجه شدیم که صدایی از سلول وزیر نمی آید و سراغ ایشان را که گرفتیم گفتند ایشان فوت شده است، اظهار کرد: ما پرسیدیم چگونه اعتماد کنیم که ایشان فوت شده است؟ و در ملاقاتی که با رییس زندان داشتیم دوباره پاسخ دادند چون ایشان وزیر بوده به زندان بهتری انتقال یافته است و در نتیجه درخواست ما، من و معاون وزیر آقای بوشهری را به یکی از همان سلولهای انفرادی منتقل کردند. در واقع ما جزو اسرای صلیب ندیده بودیم و نه دولت ایران و نه خانواده از اسارت ما هیچ اطلاعی نداشتند.
وی افزود: ما ۱۰ سال در عراق اسیر بودیم، در این شرایط آتش بس اعلام شد و ما نیز در تبادل انبوه آزاد شدیم. در آن زمان ما متوجه شدیم که شهید تندگویان به میهن برنگشته است در نتیجه من و پدر شهید تندگویان در ملاقاتی با عزت ابراهیم معاون صدام سراغ شهید تندگویان را گرفتیم و ایشان در جواب همان موضوع را مطرح کردند که ایشان به جای بهتری منتقل شده اند. زندان اسرای عراقی را بازدید کردیم تا شاید کسی از ایشان اطلاعی داشته باشد، اما هیچ کسی خیری از شهید تندگویان نداشت. تا اینکه عزت ابراهیم برای مذاکرات به ایران آمد و سراغ وزیر را که گرفتیم اذعان کردند که ایشان فوت شده اند.
وی تشریح کرد: ما حرفهای عزت ابراهیم را باور نکردیم و در نتیجه قرار شد در هیاتی برای بررسی ادعای بعثی ها به عراق سفر کنیم. در نتیجه بنده به همراه پدر و برادر خانم شهید تندگویان و نماینده صلیب سرخ به عراق سفر کردیم و چون تصور میشد پیکر مطهر شهید پس از این مدت طولانی متلاشی شده باشد آقای دکتر توفیقی رییس وقت پزشکی قانونی کشور را همراه خود به عراق بردیم.
مهندس یحیوی همچنین اظهار کرد: پس از نبش قبر، تابوت فلزی در آنجا قرار داشت و تابوت چوبی نیز در درون آن تابوت فلزی قرار داشت، زمانی که پیکر را مشاهده کردیم دیدیم که پیکر مطهر شهید مومیایی شده است و با اشعه ایکس متوجه آثار جراحات و شکستی بر پیکر مطهر شهید شدیم و مشخص شد که ایشان خفه شده اند. نماینده صلیب سرخ این موضوع را تایید کردند و تمامی آزمایشهایی که بر پیکر ایشان صورت گرفت موید شهادت شهید محمدجواد تندگویان زیر شکنجه های دشمن بود.
وی تشریح کرد: در نتیجه پس از طی مراحل قانونی و همینطور تشییع پیکر در عتبات عالیات ، شهید تندگویان به کشور بازگردانده شد و پس از تشییع در شهرهای قم و مشهد، پیکر مطهر ایشان به دلیل اینکه از وزرای شهید رجایی بود در قطعه ۷۲ تن و در کنار ایشان و شهید بهشتی به خاک سپرده شد.
مهندس یحیوی در پاسخ به این سوال که چرا بعثی ها پیکر شهید تندگویان را مومیایی کرده بودند، اظهار کرد: بعثی ها با علم به اینکه می دانستند بر سر پیکر شهید تندگویان پیگیری جدی از دولت ایران صورت خواهد گرفت و این موضوع برای مذاکرات خیلی مهم است، این کار را انجام دادند. دولت عراق زمانی که ما را اسیر کرد میدانست که بر حسب شرایط کشور درآمد نفتی شریان اصلی برای کشور خواهد بود و بنابراین اطلاعاتی که وزیر نفت داشت برای آنان بسیار با ارزش بود و شهید تندگویان نیز زیر شکنجه بعثی ها برای گرفتن اطلاعات به شهادت رسید. البته ما را نیز شکنجه میکردند اما نه به اندازه شخص وزیر؛ در حقیقت ما قبل از اسارت به شکل کامل و زمانی که در مسیر بردن به استخبارات بودیم بنا را گذاشتیم که هر چه از ما پرسیده شد و اطلاعاتی که از ما خواستند این جواب را بدهیم که دولت ما جدید است و ما اطلاعاتی نداریم و البته این موضوع تا حد زیادی موثر واقع شد.
وی در پاسخ به این سوال که آیا در این مدت دو سال شما سه نفر یکدیگر را می دیدی یا خبر و چگونه از احوال هم با خبر می شدید، اظهار کرد: سه سلول انفرادی ما در یک راهرو قرار داشت، تنها راه ارتباطی ما قرائت قرآن و شعارهایی بود که گاهی سر میدادیم و البته به دلیل اینکه مجبور بودیم بلند صحبت کنیم تا صدای یکدیگر را بشنویم مسئولان زندان متوجه می شدند و خیلی زود این ارتباط را قطع میکردند. در این مدت حتی یکدیگر را نمی دیدیم. بنده زمانی که صدای شهید تندگویان قطع شد دو سه روزی بود که اعتصاب غذا کرده بودم که کنار یکدیگر قرار بگیریم تا بتوانیم یکدیگر را ببینیم.
مهندس یحیوی تشریح کرد: شهید تندگویان از مردان انقلابی نمونه بود و آشنایی ما به زمان دانشجویی هر دو ما و فعالیت های انقلابی که در آن زمان داشتیم، برمیگردد، این مرد بزرگ تمام شکنجه ها را تحمل کرد برای اینکه اسرار نظام محفوظ مانده و منافع کشور به خاطر نیفتد و در همین راه جان شیرین خود را فدا کرد، انشاالله با مجاهدتهایی که این شهدا کردند انقلاب اسلامی در جایگاه درست خود مانا باشد و باید بدانیم که در واقع شهدا زنده هستند و راه آنان ادامه خواهد داشت.
انتهای پیام/
منبع خبر