تولید اقتصادی، تیرهایی بدون خطا در مواجهه با دشمن است

زندگی نامه


به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سردار شهید «محمد کاظم‌زاده» روز دوم اردیبهشت سال ۱۳۲۸ در شهر قهدریجان در فضای ساده و صمیمی در خانواده متدین زاده شد؛ و روز دوم اردیبهشت ۱۳۶۰ در قله ایمان کردستان به شهادت رسید.

تحت تربیت پدر و آشنا شدن با تعالیم پاک قرانی به گوهر امانت و نیکی آراسته شد. او با سعی و پشتکار کار و تحصیل را در هم آمیخت تا زندگی را به جریان اندازد. پس از اتمام تحصیلات ابتدایی، برای ادامه تحصیل به اصفهان هجرت کرد و برای تأمین مخارج تحصیل، به کار در کارگاه موزائیک‌سازی مشغول شد و با سعی و تلاش، موفق به اخذ مدرک دیپلم شد.

در این هنگام با توشه‌ای از علم و دانش به زادگاه خود بازگشت و ازدواج کرد؛ سپس به خدمت سربازی اعزام شد. به دلیل پاکدامنی و اخلاق نیکو، محبوب مردم بود. در سربازی به درجه گروهبان دومی نائل آمد و منشی رئیس دادگستری یزد بود.

در سال ۱۳۵۳ به استخدام ذوب آهن اصفهان در آمد. پس از طی دوره‌ آموزشی موفق به کسب فوق دیپلم فنی (تکنسین نورد) شده در آستانه انقلاب از تکنسین‌های اعزام به خارج جهت دوره‌های عالی انتخاب شد که انقلاب به پیروزی رسید. در فضای کارگری با گروه‌های طاغوتی و سرسپرده به مباحثه و مبارزه می‌پرداخت.

او با ارشاد و آگاه سازی کارگران توطئه‌های گروه‌های منحرف را افشا می‌کرد. با بازگشت امام، به اتفاق برادرش و تنی چند از مبارزین به تهران رفت و به نگهبانی از جایگاه امام در بهشت زهرا مشغول شد و از سازمان رادیو و تلویزیون مراقبت به عمل می‌آورد.

پس از تشریف‌فرمایی امام، از جمله نیرو‌های ویژه محافظ امام بود. اوایل انقلاب در کمیته انقلاب اسلامی به جذب نیرو‌های مردمی و تعلیم آموزشی آنان همت گمارد. در اوایل مهر ۱۳۵۹ در جبهه‌ها حضور یافت و به کردستان اعزام شد و در مریوان با سِمَت فرماندهی نیرو‌های بسیج گمارده شد و با کمک برادران ارتش به آزادسازی روستا‌ها و ارتفاعات آن منطقه پرداخت با حاج احمد متوسلیان آشنا شد و با همدیگر همکاری نزدیکی داشتند. او به فرماندهی محور عملیات و پاسگاه شهادت در مریوان برگزیده شد.

او در مراجعت از یکی از ارتفاعات کردستان به محاصره نیرو‌های وابسته رزگاری در آمد و با مجاهدت‌های فراوان محاصره را شکسته و به خط‌الرأس رسیدند. در این هنگام با موج انفجار یکی از آتش بار‌های دشمن به صخره برخورد کرد و به شهادت رسید.

روحش شاد.

زندگی نامه

وصیت نامه شهید کاظم‌زاده را در زیر بخوانید:

سلام بر شما هم‌سنگران و سلام برشما همرزمانم و شما برادران مسلمانم آنگاه که در کارگاه کار می‌کردم، هر روز شاهد شعار دادن گروه‌هایی بودم که به‌نام خلق و به‌نام توده دم از حمایت زحمت‌کشان می‌زدند و خود را ضد امپریالیسم می‌خواندند؛ گرچه از قرآن فهمیده بودم و شناخته بودم که این‌ها مدافعان دروغین هستند که کارگر و کشاورز را سپر حرکت خویش کرده بودند، اما هرگز باورم نمی‌شد که روزی به دست ناپاک کسانی یعنی همان مدافعین دروغین کارگر به خاک و خون بغلتم.

آن روز که من برای نجات مردم، صادقانه به کردستان رفتم و با قلبی مملو از عشق به مردم کُرد و به آن خطه غیور قدم گذاشتم، خدا شاهد است که نه آدم کش بودم و نه ضد خلق و نه دیکتاتور و تنها و تنها به قصد آباد کردن کردستان و برای اسلام به آنجا رفتم، ولی آنان ناجوانمردانه به ما حمله کردند و بسیاری از هم‌فکران و همسنگران مارا به شهادت رساندند.

برادرم! این‌ها از کار تو می‌ترسند و هر مهره‌ای که تو در کارخانه می‌بندی طنابی سربی می‌پندارند که بر گردنشان پیچیده می‌شود و هر وسیله‌ای که تولید می‌کنی، چون تیری است به‌سوی غرب و شرق که خطا رفتنی نیست.

آری؛ اگر هرچند تیر رزمندگان در جبهه به دشمن اصابت می‌کند، اما تولید تو همچون تیر‌هایی است که تماماً هدر نرفته و به دشمن اصابت می‌کند. پس برادرانم پیامم به شما که پیام شهیدان و انبیاء است، تولید است. تولید، تولید.

آرزو دارم که پاسدار خونم و محافظ اسلام باشی که اگر اسلام بماند، همه‌چیز خواهد ماند و استعمار و استشمار از بین خواهد رفت و اگر اسلام نباشد نه تو می‌مانی و نه کار و اگر چنانکه بمانی، به‌صورت انسان نخواهی ماند؛ بلکه به مانند حیوانی خواهی ماند که شرافتش را دزدیده‌اند و سوار بر او از وی بار می‌کشند.

انتهای پیام/ 118

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

این مطلب مفید بود؟
>

آخرین اخبار

تبلیغات
تبلیغات
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید