گروه استانهای دفاعپرس- «غلامرضا بنیاسدی» پیشکسوت دفاع مقدس؛ آمده بودند بمانند. «جئنا لنبقی» را بر دیوارها نوشته بودند تا خار در چشمِ ما بشکنند. میآمدند که بمانند و زمین ما را از آن خود کنند. هرجا هم که پای نحسِشان باز شد، غیرت مُشت گره میکرد در شنیدنِ خبر جنایاتی که رقم میزدند. رگِ گردنِ غیرتمندان به مرز انفجار میرسید تا همه غیظ خود را در پنجه و دندان در حلقومِ متجاوزان فرو کنند. یک سال و نیم تاب آوردن، سختترین مرحله بود برای مردان ما.
زخم برداشتن و حتی جان باختن که ذاتی جنگ است. نه چندان سخت که در نظر آید. دندان به هم سائیدن و منتظر زمان مناسب ماندن سختتر از سخت بود. فرمان فتح المبین که با «بسمالله الرحمن الرحیم، بسم الله القاصم الجبارین و یا زهرا.» رسید، آنان که آمده بودند بمانند فهمیدند برای «ماندن» دو راه دارند؛ یا جنازهشان زیر این خاک بماند و یا جسم و جانشان به اسارات، اردوگاهنشین شود. راه سومی وجود نداشت. این عملیات نوروزی رزمندگان بود به ملت و تاریخ ایران. در این میان نقش خراسانیها نمایان است.
خاطرات شهید بابانظر در این زمینه خواندنی است. صدای شهید برونسی در آن فضا شنیدنی است؛ «خدا به ما رو کرده است.» بله، خدا به ما رو کرد وقتی دید در برابر همه باطل تنهاییم. وقتی اخلاص در ما به اوج رسید. انگار خدا در بازوان ما نیرویی فرازمینی جاری کرده بود تا زمین و زمان را از لوثِ وجود متجاوزان پاک کنیم.
دلاوران لشکر ۷۷ پیروز ثامنالائمه خراسان هم که کامشان از عملیات ثامنالائمه و شکست حصر آبادان شیرین بود، اینجا هم با رزم تمام سه تیپ خود خوش درخشیدند. انگار فرزندان امام رضا میخواستند دفترِ دشمنشکنی را ورقی نو بزنند. چنان زدند که آنچه دشمن تا آن روز زده بود یکجا تسویه شود. مرحله سوم عملیات که به پایان رسید. حساب و کتابها که دقیق شد، نتایج چنین بر صفحاتِ تاریخ ثبت شد؛
«آزادسازی ٢٥٠٠ کیلومتر مربع از خاک جمهوری اسلامی؛ شامل دهها بخش و روستا، سایت ٤ و ٥ رادار، جاده مهم دزفول – دهلران و …
– نزدیک شدن نیروهای خودی به مرز در منطقه غرب شوش و دزفول.
– خارج شدن شهرهای دزفول، اندیمشک و شوش و مراکز مهمی همچون پایگاه هوایی دزفول از تیررس توپخانه دشمن و دستیابی به چاههای نفت ابوغریب در ارتفاعات تینه.
– انهدام بیش از ٤ لشکر، ٣٦١ دستگاه تانک و نفربر، ١٨ فروند هواپیما، ٣٠٠ دستگاه خودرو، ٥٠ توپ و ٣٠ دستگاه مهندسی ارتش عراق.
– به غنیمت گرفته شدن ٣٢٠ دستگاه تانک و نفربر، ٥٠٠ دستگاه خودرو، ١٦٥ توپ، ٥٠ دستگاه مهندسی و مقادیر زیادی سلاح و تجهیزات انفرادی.
– به اسارت در آمدن بیش از ١٥ هزار تن از نیروهای دشمن.
– کشته و مجروح شدن حدود ٢٥ هزار تن از نیروهای دشمن.»
عملا ۴۰ هزار جنگجوی بعثی از میدان به در شدند. ضربه چنان کاری بود که دشمن نتوانست کمر راست کند. اندک زمانی بعد با عملیات بیتالمقدس، ثابت کردیم اینجا ایران است. کسی که به تعدی پا بگذارد، استخوان پایش خواهد شکست. باید هم بشکند. غیرت ایرانی از دیرباز، حکمی چنین داده است. آن حکم امروز هم جاری است. چپ نگاه کنند، چشم خود را خواهند باخت. پا کج بگذارند، راستشان خواهیم کرد تا با پای آتل بسته بگریزند.
آنچه دیروز تجربه شد، امروز درس و رسم ماست. دنیا میداند این را. در جنگ علیه تروریسم داعشی هم این هنر ما را دیده است. آنان که هنوز درنیافتهاند، برخی از خود ما هستند به ویژه فرزندان ما. نسل امروز که نمیدانند ما چه کارنامهای داریم در شکستن دشمن. این را باید برایشان تبیین کرد تا جز به عظمت به خود و ما نگاه نکنند که این کفران نعمت عزت است. برایشان باید خواند، صفحه به صفحه فتحالمبین را. جهاد تبیین اقتضائی چنین دارد.
انتهای پیام/
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است