حاج قاسم را چگونه باید شناخت؟(1)

حاج قاسم را چگونه باید شناخت؟


حاج قاسم را چگونه باید شناخت؟گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس– حسن علایی فعال؛ در آستانه اولین سالگرد شهادت سپهبد شهید سردار حاج قاسم سلیمانی هستیم. طی یک سال گذشته، از حاج قاسم و شخصیتش سخن بسیار به میان آمده و سخنان بسیاری ناگفته مانده است. برای شناخت شخصیت‌هایی در تراز حاج قاسم تلاش زیادی از سوی فرهیختگانِ عرصه‌های مختلف لازم است. نمی‌شود چنین شخصیت‌هایی را با تعدادی کتاب و کلیپ و فیلم شناخت و شناساند. برای پرده‌برداری از شخصیت ذوابعاد حاج قاسم باید اندیشکده‌هایی فراهم آورد تا با بکارگیری دانشمندان و صاحب‌نظران برجسته و زبده‌گان حوزه‌های مختلف بتوان شخصیت ایشان را واکاوی و مورد مطالعه از جنس پژوهش و تحقیق قرار داد. چنین شخصیت‌هایی که جریان‌ساز و تاریخ‌سازاند نباید مورد مطالعه سطحیِ حتی افراد علاقمند و دلسوز قرار بگیرند؛ چرا که ماحصل مطالعه سطحی، هر چه باشد، مانع از دیده شدن حقیقت وجودی چنین شخصیت‌هایی می‌شود.

اولین رسالت بنیاد‌ها و موسساتی که از سوی علاقمندان به این شهید والامقام تاسیس و راه‌اندازی می‌شود جلوگیری از تولید و انتشار محصولات؛ اعم از کتاب و فیلم و… سطحی و کم‌عمق از سوی هر نهاد و فرد حقیقی و حقوقی می‌باشد. شخصیت‌ها و افراد ملی، منطقه‌ای و جهانی همچون شهید حاج قاسم نباید توسط افراد سطحی‌نگر مصادره شوند. این معنا برگرفته از تبیین واقعی و حقیقی جایگاه شهید والا مقام حاج قاسم سلیمانی و شهید عزیز ابومهدی المهندس به عنوان یک «راه» و «مکتب» و «مدرسه درس‌آموز» از سوی مقام معظم رهبری (مدظله‌العالی) است.

«… اخلاص برکت دارد. هر جا اخلاص بود، خدای متعال به اخلاص بندگان مخلصش برکت می‌دهد، کار برکت پیدا می‌کند، رشد و نمو پیدا می‌کند، کار به نحوی می‌شود که اثر آن به همه می‌رسد، برکات آن در میان مردم باقی می‌ماند. این ناشی از اخلاص است. نتیجه‌ی آن اخلاص، همین عشق و وفاداری مردم، همین اشک و آه مردم، همین حضور مردم، همین تازه شدنِ روحیه‌ی انقلابی مردم است. امّا اینکه ما بیاییم این حوادث را تقویم کنیم، قیمت‌گذاری کنیم، قدر آن‌ها را بدانیم و ببینیم که اندازه و قیمت این حوادث چقدر است؛ در صورتی تحقّق پیدا می‌کند که ما به حاج‌قاسم سلیمانی -شهید عزیز- و به ابومهدی -شهید عزیز- به چشم یک فرد نگاه نکنیم؛ به آن‌ها به چشم یک مکتب نگاه کنیم. سردار شهید عزیز ما را با چشم یک مکتب، یک راه، یک مدرسه‌ی درس‌آموز، با این چشم نگاه کنیم آن وقت اهمّیّت این قضیّه روشن خواهد شد. قدر و قیمت این قضیّه روشن خواهد شد.» (بیانات مقام معظم رهبری در خطبه‌های نماز جمعه تهران، 1398/10.27)

در یک نگاه اجمالی و به عنوان مدخلِ تلاشی سترگ برای تبیین و تحقق مکتب و راه حاج قاسم سلیمانی باید نقشه راهی برای تجزیه و تحلیل شخصیت وی در چهار ساحت و زمانه‌ی انقلاب اسلامی، دفاع مقدس، جریان مقاومت و حکومت آخرالزمانی فراهم آورد. در حقیقت شخصیت متعالی حاج قاسم در این چهار مقطع شاکله اساسی خود را یافته است و بی‌شک ملاحظه هر یک از ابعاد بدون ملاحظه سایر ابعاد نشانگر چهره‌ی حقیقی سردار سلیمانی نخواهد بود.

حاج قاسم انسان مومن، انقلابی، مجاهد، خستگی‌ناپذیر، شجاع، صبور، شهادت‌طلب در تراز انسان پرورش یافته بر اساس تعالیم اسلام ناب محمدی (ص) است. شخصیتی است که می‌توان سردست گرفت و به‌عنوان الگوی تمام‌عیار به جهانیان معرفی و ارائه کرد. حاج قاسم بیش از آنکه به گذشته و حال تعلق داشته باشد به آینده و آیندگان تعلق خواهد داشت و در وانفسای کمرنگ شدن گوهر وجودی انسان به‌ویژه در پهنه‌ی قرون آتی، همو است که راهگشا خواهد بود و انسانیت معلق را از بن‌بست خارج خواهد ساخت. فلذا شناخت درست و واقعی او به کاروان بشریت که به ناکجاآباد می-رود کمک شایانی خواهد کرد؛ بنابراین برای ارائه چهره روشن و واقعی از سردار شهید حاج قاسم سلیمانی باید سعه‌ی وجودی او را در چهار ساحت و زمانه‌ی انقلاب اسلامی، دفاع مقدس، جریان مقاومت و حکومت آخرالزمانی جستجو کرد. به تعبیر اجمالی حاج قاسم حلقه وصل و حبل اعتصامی است بین انقلاب اسلامی، دفاع مقدس، جریان مقاومت اسلامی و حکومت آخرالزمانی.

الف-حاج قاسم در ساحت و زمانه‌ی انقلاب اسلامی

-پذیرش و باور انقلاب اسلامی

با شروع نهضت امام خمینی در سال ۱۳۴۲ بسیاری بر این باور بودند که این حرکت بیهوده است و به بار نخواهد نشست. دلیل عمده مخالفان نهضت که آنان را در مخالفت با حرکت امام به چند دسته و گروه تقسیم می‌کرد عبارت بود از: قدرت بلامنازع رژیم شاه و پشتیبانان قدرتمند او از جمله آمریکا، غرب و رژیم صهیونیستی (سلطنت‌طلبان و مرعوبین)، محکوم به شکست و اضمحلال بودن هر حرکت اصلاح‌طبانه و قیام قبل از ظهور امام زمان (عج) (طرفداران انجمن حجتیه و ساده‌لوحان از قشرمذهبیون)، عدم تطابق نهضت امام خمینی با سازو کار تعریف شده انقلابات مردمی و کارگری و سوسیالیستی (گروه‌های چپ مارکسیستی و التقاطیون)، عدم توانایی دین و مذهب در مدیریت حرکت‌های انقلابی و اصلاح‌گر (ملی‌گرایان و روشنفکرها). اما در این میان گروه دیگری از عوام و خواص بودند که با باور و اعتقاد عمیق به امام و راه و هدفی که در پیش گرفته است جان و مال خود را نثار نهضت و پیروزی و به بار نشستن آن کردند. این دسته که در یک کلام انقلابیون خط امام شناخته می‌شدند از شاخصه‌ها و ویژگی‌هایی برخوردار بودند که مهمترین آن‌ها عبارت بود از:

یک: اعتقاد و ایمان به امام خمینی به‌عنوان مجتهد، مرجع تقلید جامع‌الشرایط و عالم دینی که در برابر ظلم قد علم کرده و رهبری نهضت را برعهده گرفته است.

دو: اعتقاد راسخ به اسلام ناب محمدی (ص) بر اساس تبیین و قرائتی که امام خمینی داشت.

سه: باور این حقیقت و واقعیت که رژیم تا بن دندان مسلح شاه، رژیمی است طاغوتی، ظالم و شکست‌پذیر.

چهار: اعتقاد و قبول این مساله که حرکت در مسیر نهضت، هزینه‌ها، دشواری‌ها و سختی‌هایی اعم از جانی و مالی به دنبال خواهد داشت.

پنج: باور این حقیقت که حرکت در مسیر نهضت امام خمینی انجام یک تکلیف شرعی و دینی است و سرانجام آن سعادت و خوشبختی و پیروزی است.

حاج قاسم از جرگه‌ی افرادی بود که به نهضت و قیام امام با همه‌ی مولفه‌ها و ویژگی‌هایش اعتقاد و ایمان راسخ داشت. حاج قاسم از آن دست جوانانی بود که با شنیدن ندای امام سر از پا نشناخته و لبیک‌گویان به صف پرشور انقلابیون پیوست. حاج قاسم انقلابی بعد از انقلاب نبود؛ بلکه با آشکار شدن نهضت خمینی کبیر بلافاصله با درک عمق پیام امام که مقابله با تبعیض و بی‌عدالتی در سطحی گسترده بود و حاج قاسم روستایی روستازاده که جلوه‌ایی از این بی‌عدالتی را در زادگاه خود؛ روستای قنات ملک از توابع کرمان دیده و با پوست و گوشت خود آن را لمس کرده بود، بی درنگ به کاروان انقلابیون پیوست. آشنایی حاج قاسم با نهضت امام خمینی به سال‌های قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و ارتباطی که با حجت الاسلام کامیاب؛ از روحانیون مشهد که در ایام ماه مبارک رمضان جهت تبلیغ به کرمان می‌آمد برمی‌گردد. آشنایی با حجت الاسلام کامیاب (حجت‌­الاسلام کامیاب در هفتم مرداد سال 1360 توسط منافقین ترور و به درجه رفیع شهادت نائل آمد) مایه دو برکت برای حاج قاسم شد. اول آشنایی با موج نهضت امام خمینی و پیوستن به آن، دوم آشنایی با روحانی بزرگوار دیگری به نام آیه الله سید علی خامنه‌ای.

ب-حرکت در مسیر نهضت و اقدام علیه رژیم شاه

باور و پذیرش نهضت امام خمینی در هنگامه‌ی استیلای دیکتاتوری رژیم پهلوی گام اول در انقلابی شدن بود، گام دوم و بعدی که بر انقلابی بودن مهر تایید می‌زد حرکت در مسیر نهضت و اقدام علیه رژیم پهلوی بود. بودند بسیار کسانی که نهضت امام را باور داشتند اما جرائت و جسارت همگامی با نهضت و فعالیت علیه رژیم شاه را نداشتند. این افراد صرفا دعاگوی امام بودند و طاقت تحمل سختی-ها و مرارت‌های نهضت را نداشتند! این دسته از معتقدین به امام و انقلاب، قشر محافظه‌کار بودند و خود را از هرگونه تنش دور می‌کردند. اما حاج قاسم و افرادی، چون او با شناخت و باور نهضت امام وارد مرحله «اقدام علیه رژیم» متناسب با شرایط آن روز جامعه شدند. شرکت در راهپیمایی‌ها، تظاهرات، پخش اعلامیه، ارتباط با روحانیت انقلابی و تشکیل هسته‌ها و گروه‌های انقلابی و تلاش در پیشبرد نهضت مبتنی بر تبیین مفاسد و ظلم‌های دستگاه حاکمه و… از جمله اقدامات حاج قاسم‌ها بود. حاج قاسم یکی از گردانندگان اصلی تظاهرات و راهپیمایی‌ها در شهر کرمان بود. (به نقل از سهراب سلیمانی برادر شهید حاج قاسم سلیمانی) البته در این میان افرادی نیز بودند که اقدامات جدی‌تری مثل برخی برخورد‌های مسلحانه با مراکز و عوامل رژیم داشتند، اما آنچه مدنظر حضرت امام خمینی به‌عنوان رهبر قیام بود، تبیین و آگاه‌سازی مردم نسبت به اقدامات ظالمانه و فاسد رژیم پهلوی در داخل و وابستگی تمام‌عیار و ذلیلانه در برابر قدرت‌های مستکبر جهانی بود.

بر این اساس هر فردی که در آن مقطع، که بارقه‌های انقلاب آشکارتر شده بود؛ به‌ویژه بعد از شهادت حاج‌آقا مصطفی خمینی، بر این ممشای حرکت می‌کرد انقلابی محسوب می‌شد. حاج قاسم بعد از پیروزی انقلاب اسلامی جهت حفاظت از انقلاب و دستاورهایش راهی کردستان شد تا با ضدانقلاب مبارزه کند. پایگاه و مقر اصلی حاج قاسم برای مواجهه با ضدانقلاب و جدایی‌طلبان در کردستان، مهاباد بود.

ادامه دارد …



منبع خبر

این مطلب مفید بود؟
>

آخرین اخبار

تبلیغات
تبلیغات
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید