سرمربی تیم ملی والیبال گفت: مقایسه نسلهای پیشین و فعلی تیم ملی کار درستی نیست. نسل فعلی در آغاز کار است؛ اما نسل پیشین تیم ملی تجربه ۱۰ سال کنار هم بودن را دارد.
به گزارش مجاهدت از مشرق، تیم ملی والیبال ایران چند سالی بود که دوران افول خود را طی میکرد؛ به گونه ای که حتی در جمع ۱۰ تیم برتر دنیا هم جایی نداشت. سال گذشته این تیم با وجود حضور آلکنو که مربی گرانقیمتی محسوب میشود عملکرد ضعیفی در المپیک توکیو و پیش از آن در لیگ ملتها داشت. همین موضوع باعث شد فدراسیون والیبال رویه جذب مربیان خارجی را قطع و به مربیان ایرانی اعتماد کند. در نهایت هدایت تیم ملی والیبال به بهروز عطایی که پیش از این تیم والیبال جوانان را قهرمان ایران کرده بود و سابقه بسیاری در مربیگری دارد سپرد. عطایی در اولین گام تیم ملی را قهرمان آسیا کرد و در لیگ ملتها هم توانست این تیم را راهی مرحله حذفی این رقابتها کند.
از چهارم شهریور سال جاری مسابقات قهرمانی جهان آغاز خواهد شد و تیم ملی والیبال در این رقابتها با تیمهای آرژانتین، مصر و هلند همگروه است. مشخص است که کار عطایی و شاگردانش برای موفقیت در این رقابتها تا چه حد سخت و دشوار خواهد بود. سرمربی تیم ملی والیبال پاسخگوی سوالاتی درباره عملکرد تیم ملی والیبال در لیگ ملتها، وضعیت این تیم برای حضور در مسابقات قهرمانی جهان و همینطور حواشی چند وقت اخیر والیبال ایران بود. در ادامه بخش اول این گفتوگو را میخوانید.
* تمرینات تیم ملی والیبال چند روزی است که آغاز شده است. وضعیت این تیم را چگونه ارزیابی میکنید؟
پس از حدود ۲ هفته که از لیگ ملتها گذشته بازیکنان آمادگی خود را حفظ کردند و سعی میکنیم این آمادگی نسبی بازیکنان حفظ شود و در ادامه شرایط آنها را بهتر کنیم. ضمن اینکه روی نقاط ضعف تیم ملی کار میکنیم تا انشاءالله با کیفیت بهتری در مسابقات قهرمانی جهان حاضر شویم. در این تمرینات بازیکنانی همچون سیدمحمد موسوی، محمدجواد معنوینژاد، میثم صالحی، علی اصغر مجرد و جواد کریمی به ما اضافه شدند و به همین خاطر به دنبال این هستیم که هماهنگی میان آنها با بازیکنانی که در لیگ ملتها حضور داشتند بیشتر شود.
* در لیست اخیر تیم ملی دعوت برخی بازیکنان مثل معنوینژاد یا شهروز همایونفر غیرقابل پیشبینی بود. بر چه اساسی این بازیکنان دعوت شدند؟
سعی میکنم برای حضور در مسابقات مختلف بینالمللی، شرایط را در نظر بگیرم. در برخی مسابقات لازم است که با تمام قوا حاضر شویم و در برخی دیگر از مسابقات باید به بازیکنان کمتجربه میدان دهیم. نگاه من در انتخاب بازیکنان اینگونه است که در همه پستها تلفیقی از بهترینها را داشته باشم. مثلا در دعوت از مهاجمان برخی بازیکنان مهاجمان خوبی هستند و برخی دیگر دریافتکنندههای خوب. به نظرم تلفیقی از این بازیکنان میتواند به تیم ملی کمک بیشتری کند.
* با کنار گذاشتن توتولو، احمد لاهوتی به کادرفنی تیم ملی والیبال اضافه شد. انتخاب این مربی بر چه اساسی بود؟
من در تیم جوانان چندین سال با آقای لاهوتی همکار بودم و با توجه به شناختی که از این مربی داشتم از او برای حضور در کادرفنی تیم ملی دعوت کردم. در حال حاضر کادرفنی هماهنگ و خوبی در اختیار دارم و معتقد هستم کادرفنی باید برنامهریز و هماهنگکننده در راستای خواستههای فنی من باشد. ما باید کمکمربیان خوبی داشته باشیم. تیم ملی یک سرمربی دارد و سایر مربیان، دستیار هستند. اینکه فقط به دنبال دستیاران نامدار و مطرح باشیم در چارچوب کاری من نمیگنجد. مثلا در تیمهای بزرگ دنیا مثل ایتالیا یا فرانسه کمترکسی میداند کمکمربیان این تیمها چه کسانی هستند. در دنیا به اسم توجه نمیکنند؛ بلکه کارایی مهم است. من هم به نامها اهمیت نمیدهم و آن چیزی که مهم است کارایی مربیان است.
* اکبر محمدی هم به عنوان سرپرست جدید تیم ملی انتخاب و جایگزین خوشخبر شد. قبول دارید انتخاب خوشخبر از همان ابتدا اشتباه بود؟
انتخاب خوشخبر اشتباه نبود. پیش از لیگ ملتها عدهای اعتقاد داشتند که او نباید به عنوان سرپرست تیم ملی انتخاب شود؛ اما من چنین استنباطی نداشتم. او با پیشنهاد من به عنوان سرپرست تیم ملی منصوب شد؛ چون یک سرپرست کاربلد است. دلیل قطع همکاری با وی به خاطر تفاوت در مدل کاریمان بود. هیچ مشکل شخصی با هم نداشتیم و همچنان ارتباط محترمانهای با یکدیگر داریم.
* شنیده شد که دلیل این قطع همکاری به خاطر این بود که بین برخی بازیکنان اختلافاتی به وجود آمده بود. این مسئله واقعیت دارد؟
این مسئله واقعیت ندارد. مدل مدیریت خوشخبر اینگونه است که ارتباط خیلی نزدیکی با بازیکنان ایجاد میکرد و خیلی به آنها نزدیک میشد. این مسئله ایرادی ندارد؛ اما من همیشه معتقدم باید فاصلهای میان کادر و بازیکنان باشد. این فاصله از یک حد بگذرد از مسیر منحرف میشویم. در خصوص انتخاب محمدی هم حدود هشت سال با او در تیم جوانان همکاری داشتم و شناخت کافی از روحیات یکدیگر داریم و میدانم که میتواند به تیم ملی کمک کند.
* کنار گذاشتن خوشخبر تصمیم شجاعانهای بود. چون خودتان او را دعوت به همکاری کرده بودید. این کنار گذاشتن برای شما سخت نبود؟
زمانی که احساس کنم مسئلهای باعث کند شدن روند پیشرفت تیم ملی شود در جهت اصلاح آن تلاش میکنم. توتولو هم چنین شرایطی داشت. علیرغم اینکه این مربی با اصرار من به کادرفنی تیم ملی اضافه شد و حتی فدراسیون والیبال با حضور مربی خارجی چندان موافق نبود اما وقتی دیدم نمیتواند تاثیر مثبتی در تیم ملی داشته باشد با او قطع همکاری کردیم.
* توتولو پس از اینکه از کادرفنی تیم ملی کنار گذاشته شد عنوان کرد که خودش استعفا داده و برکنار نشده است.
پیامهای توتولو موجود است. حتی به بازیکنان گفته بوده که دوست داشته در کنار آنها بماند.
* در خصوص توتولو دقیقا چه اتفاقی رخ داد که باعث شد او را از کادرفنی تیم ملی کنار بگذارید؟
من اختیاراتم را نه به دستیارانم تفویض میکنم و نه به کاپیتان و سرپرست. مسئولیتم را خودم انجام میدهم و برای همکارانم در کادر تیم ملی شرح وظایفشان را تعیین میکنم و آنها موظفند بر اساس این شرح وظایف فعالیت کنند. در خصوص توتولو ۲ موضوع وجود دارد. اول اینکه وقتی او در کنار آلکنو کار میکرد همه کارها را خودش انجام میداد و احساس میکنم توتولو برای حضور در کادرفنی تیم ملی ایران به درستی توجیه نشده بود. در صربستان دیدم که این موضوع در حال ایجاد یک چالش است. به همین خاطر وظایفش را به او یادآور شدم. توتولو در ظاهر موافقت کرد؛ اما رفتارش چیز دیگری نشان میداد. به همین خاطر با او قطع همکاری کردیم. فکر می کنم این قطع همکاری تصمیم درستی بود؛ چون پس از رفتن توتولو روند تیم ملی بهتر شد.
* بازیکنان با این مسئله کنار آمدند؟
تحلیل برخی افراد اینگونه بود که در تیم ملی تنش وجود دارد؛ در حالی که اینگونه نبود. وقتی در تورنمنت مهمی مثل لیگ ملتها شروع چندان قدرتمندانهای نداریم طبیعی است که تیم ملی دچار چالش روحی روانی میشود. در این شرایط ممکن است بازیکنان و مربیان تصمیمات اشتباهی بگیرند؛ اما ما در لیگ ملتها تیمی منظم در اختیار داشتیم که نتایج کسب شده هم این موضوع را تایید میکند. ضمن اینکه من نمیتوانم هیچگونه بینظمی را در تیم ملی تحمل کنم.
* در هفته اول لیگ ملتها تیم ملی عملکرد نسبتا قابل قبولی داشت؛ اما هجمههای زیادی علیه این تیم شکل گرفت. این هجمهها را شما هم احساس کردید؟
من همیشه سعی میکنم با جو رسانهای همراه نشوم. کاری را انجام میدهم که به آن باور دارم. میدانستیم مسابقات سخت و پرفشار داریم. قبل از آغاز لیگ ملتها پیشبینی ما اینگونه بود که نتایج ما در هفته اول ۳ برد و یک شکست، در هفته دوم ۲ برد و در هفته سوم هم یک برد یا حتی بدون برد خواهد بود؛ اما اتفاقات برعکس شد. ما در هفته اول به لحاظ کسب نتیجه خوب نبودیم؛ بد هم نبودیم. نتیجه معمولی در هفته اول کسب کردیم؛ اما فشاری که به تیم ملی وارد کردند خیلی شدید بود. البته خودم مصاحبههایی که علیه تیم ملی میشد را دنبال نمیکردم و دستیارانم برخی از این مصاحبهها را به من انتقال میدادند که در نهایت آنها را هم از این فضا دور کردم.
در ابتدای هفته دوم مقابل بلغارستان بد بازی کردیم و به نظرم بدترین بازی ما در لیگ ملتها مقابل این تیم بود؛ اما در ادامه شرایط بهتر شد و تیم ملی فهمید که چگونه باید بازی کند. ضمن اینکه ما در برخی پستها بازیکنان کمتجربهای داشتیم. مثلا در پست مدافع، هر ۳ بازیکنی که در اختیار داشتیم ۲۱ ساله بودند و طبیعی است که کمتجربگیها را باید تحمل میکردیم.
پس از لیگ ملتها حملاتی که به تیم ملی شد را بررسی کردم و به این نتیجه رسیدم که این حملات خیلی ناجوانمردانه بود. برخی مربیان سعی کردند مسائلی را عنوان کنند که قبلا این مسائل عنوان نمیشد. وقتی در قهرمانی آسیا ژاپن را شکست دادیم این تیم فقط نیشیدا را نداشت و دوستان مدام میگفتند که ژاپن بدون نیشیدا باخته؛ اما کسی نگفت که ما با تیمی توانستیم ژاپن را شکست دهیم که ۱۰ بازیکن از ۱۲ بازیکن المپیکی را نداشتیم.
مگر میشود هم جوانگرایی را نقد کردو هم عدم حضور بازیکنان باتجربه را نادیده گرفت؟ البته در پایان رقابتهای لیگ ملتها مشخص شد چه کسی کار درستی انجام داد. ما با صبوری و حوصله فقط روی کار خودمان تمرکز کردیم و به دنبال این بودیم که بهترین کار ممکن را انجام دهیم تا مردم خوشحال شوند. فکر می کنم مردم هم خوشحال شدند.
* اگر تیم ملی والیبال در لیگ ملتها نتیجه خوبی کسب نمیکرد همچنان برای تغییر نسل این تیم مصمم میماندید؟
صد در صد ایستادگی میکردم. تغییر نسل تیم ملی یک جایی باید شروع میشد. ما آگاهانه این کار را انجام دادیم. مهم این بود که تعداد بازیکنان بیشتری حضور در لیگ ملتها را تجربه کنند. ما نیاز داریم که تا ۳ سال آینده بیش از ۵۰ بازیکن در میدان سخت لیگ ملتها حاضر شوند. این موضوع اهمیت زیادی برای ما دارد و نباید خیلی زیاد درگیر کسب نتیجه در این رقابتها باشیم. در دورههای گذشته لیگ ملتها تیم ملی تا این حد با تغییرات زیادی همراه نمیشد؛ اما در این دوره این تغییرات در تیم ملی رخ داد و من از این بابت خوشحالم.
* چه اتفاقی رخ داد که تیم ملی از هفته دوم به یکباره متحول شد؟ آن هم در شرایطی که به نظر میرسید پس از پایان هفته اول وارد بحران شده است.
تا جایی که میشد با کار کردن و تغییر ارنج، ضعفها را به حداقل رساندیم. خوشبختانه بازیکنان به خودباوری رسیدند. البته حملاتی که به بازیکنان شد به آنها برخورد. ضمن اینکه بازیکنان تلاش کردند خودشان باشند و حتی گاهی اوقات عملکردشان بیشتر از تواناییهایشان بود. اسفندیار و عبادیپور در حد ستاره ظاهر شدند. وادی در دور پیشین لیگ ملتها نابودش کرده بودند؛ اما در این دور از رقابتها عالی بود. سرعتیزنهای کمتجربهمان هم هر چه جلوتر رفتیم اشتباهاتشان کمتر میشد. اسماعیلنژاد هم که برای اولین بار در لیگ ملتها بازی میکرد یکی از بهترین بازیکنان این رقابتها بود.
اعضای کادر تیم ملی اعم از مربیان، آنالیزور، پزشک، بدنساز هم در این مسیر همراهم بودند و خیلی به من کمک کردند. با کمک همه عوامل تیم ملی در سختترین لحاظات، مسیر درست را پیدا کرد و اتفاق خوشحالکننده این بود که شیب تیم ملی رو به بالا بود. ما بازی به بازی بهتر شدیم و عملکردمان سینوسی نبود. کسی در ابتدا تصور نمیکرد که تیم ملی بتواند از گروهش صعود کند؛ اما در پایان مردم از عدم صعود این تیم به نیمه نهایی ناراحت بودند.
* در طول رقابتهای لیگ ملتها و به خصوص پس از پایان هفته اول این رقابت ها، بازیکنان فعلی تیم ملی مدام با نسل پیشین این تیم مقایسه میشدند و بسیاری عنوان کردند که چرا نسل پیشین کنار گذاشته شد. پس از درخشش تیم ملی در لیگ ملت ها، شرایط متفاوت شد و همان منتقدان به تمجید از نسل جدید تیم ملی پرداختند. مقایسه دو نسل فعلی و پیشین تیم ملی والیبال را چطور میبینید؟
مقایسه نسلهای پیشین و فعلی تیم ملی کار درستی نیست و اصلا قابل مقایسه نیستند. نسل فعلی در آغاز کار است؛ اما نسل پیشین تیم ملی تجربه ۱۰ سال کنار هم بودن را دارد. ۱۰ سال بعد میتوان این ۲ نسل را با هم مقایسه کرد، نه امروز. نسل پیشین تیم ملی فرصت زیادی داشتند تا در به هماهنگی برسند. البته نسلی استثنایی با بازیکنان بزرگی بود. همین نسل در ابتدای کارش در آسیا دوم بود و در یک پروسه ۱۰ساله شکل گرفت. این ۱۰ سال، زمان قابل توجهی است.
* بارها در خصوص خداحافظی سعید معروف از تیم ملی صحبت شده است. اگر این بازیکن از تیم ملی خداحافظی نمیکرد او را دعوت میکردید؟
من هیچ وقت و در هیچ جایی در خصوص اینکه چه بازیکنانی را به تیم ملی دعوت میکنم صحبت نکردم. فقط اعتقاد داشتم که باید فرصت مناسب به بازیکنانی که میتوانند به تیم ملی کمک کنند داده شود. اینکه والیبال ما به ۸ یا ۱۰ بازیکن خلاصه میشد تفکر درستی نبود.
* در طول سالهای گذشته به نظر میرسید در تیم ملی والیبال بازیکنسالاری وجود دارد. در طول این مدت که هدایت تیم ملی را بر عهده گرفتید با چنین معضلی روبرو بودهاید؟
در گذشته در تیم ملی حضور نداشتم و نمیدانم این مسئله تا چه حد درست است؛ اما فکر نمیکنم اصلا چنین چیزی وجود داشته است. به هر حال نحوه اختیاراتی که به بازیکن داده میشود شاید باعث ایجاد شائبه بازیکنسالاری شده است. در این مدت هم که سرمربی تیم ملی بودهام هیچ نشانهای مبنی بر بازیکنسالاری ندیدم و بازیکنان کاملا در جهت مصالح تیم عمل میکردند. البته باید به یکسری از بازیکنان در جهت کمک به تیم اختیاراتی داد؛ اما هرگز به بازیکنی اجازه نمیدهم بیشتر از مسئولیتش اقدام کند.
* یعنی اعتقاد دارید تیم ملی در گذشته از بازیکنسالاری ضربه نخورده؟
نمیدانم. در آن زمان در تیم ملی حضور نداشتم که استنباط دقیقی پیرامون وجود بازیکنسالاری در تیم ملی داشته باشم؛ در هر صوت امیدوارم هیچ وقت شاهد چنین معضلی در تیم ملی نباشیم.
* مربیان والیبال ایران هیچ وقت ارتباط خوبی با یکدیگر نداشتند و حتی برخی از آنها از موفقیت سایر مربیان ناراحت میشوند. این مسئله را قبول دارید؟
احساس میکنم چنین مسئلهای در والیبال ایران وجود دارد و به خاطر همین هم مربیانمان در سطح بین المللی رشد نکردهاند. این عدم ارتباط خوب بین مربیان کار ما را سخت میکند. مربیان والیبال ایران ویژگیهای قابل قبول و ممتازی دارند. در کنار هم بودن آنها میتوانست به رشد و اعتلای والیبال ایران کمک کند. البته در کشورهای دیگر هم برخی از مربیانشان با یکدیگر زاویه و اختلاف دارند.
اعتقاد دارم جایگاه مربیان و ورزشکاران باید به درستی تعریف شود تا سازوکار تصمیمگیری شکل بگیرد. امیدوارم مربیان به هم کمک کنند تا والیبال ایران شرایط بهتری پیدا کند. من خودم با همه مربیان ارتباط قابل قبولی دارم. ضمن اینکه ما مربیان در لیگ با یکدیگر تقابل داریم و همین موضوع اثرات خودش را دارد. هر مربی که فکر میکند میتواند با نظراتش به من کمک کند آماده شنیدن صحبتهایش هستم.
* در خصوص اینکه با فدراسیون والیبال هیچ قرارداد مالی ندارید هم صحبت کنید. این مسئله حرفهای است؟
فعالیت همزمان در باشگاه و تیم ملی خستگیهای خودش را دارد؛ اما در دنیا مربیان زیادی به صورت دوشغله کار میکنند. در بحث حق و حقوق هم ما حقوقی از فدراسیون دریافت نمیکنیم. از گذشته هم این رویه وجود داشت و در خصوص ۱۵۰ هزار تومانی که عنوان شد این مبلغ برای هزینه ایاب و ذهاب است و نه دستمزد. نگرش من در تیم ملی تلاش برای پرچم کشورم است و وقتی این پرچم روی سینهام است هیچ چیزی من را اذیت نمیکند.
* هیچ وقت از فدراسیون والیبال تقاضای بستن یک قرارداد حرفهای نکردید؟
همیشه اینگونه بوده که مربیان در ردههای مختلف ملی با ابلاغهایی که به آنها داده شد مشغول به کار شدند. میشود برای این مسئله هم میتوان سازوکاری در نظر گرفت. اما این مسئله چندان اهمیت ندارد و اگر هم روزی ببینم نمیتوانم کمک کنم خودم میروم.
* عملکرد مربیان خارجی که در ۱۰ سال گذشته هدایت تیم ملی را بر عهده داشتند را چگونه ارزیابی میکنید و کدام یکی از آنها کارنامه موفقی از خود به جا گذاشت؟
به نظر من فقط ولاسکو توانست عملکرد موفقی در والیبال ایران داشته باشد. سایر مربیان خارجی که به ایران آمدند موفق نبودند و بیشتر از آن که این مربیان به والیبال ایران کمک کنند والیبال ایران به آنها کمک کرد. البته همه این مربیان قابل احترام هستند.
* قبول دارید نگاه محتاطانه کولاکوویچ و عدم اعتماد به نسل جدید والیبال ایران باعث شد کار شما به عنوان سرمربی تیم ملی سختتر شود؟
هر مربی استراتژی خودش را دارد و من نمیتوانم در خصوص نگرش کولاکوویچ به چگونگی استفاده از بازیکنان نظری بدهم. کار من به عنوان سرمربی تیم ملی سخت شد؛ اما من به گذشته والیبال توجهی ندارم و سعی میکنم با شرایط فعلی کار را پیش ببرم. به کولاکوویچ و سایر مربیان اسبق تیم ملی احترام میگذارم.
* پس از درخشش تیم ملی والیبال در لیگ ملتها، بحث مطرح شد مبنی بر اینکه در سایر رشتهها مثل فوتبال هم از مربیان ایرانی استفاده شود. به نظر شما موفقیت در والیبال با مربیان ایرانی را میتوان به سایر رشتهها تعمیم داد؟
من اطلاعات کاملی از همه رشتهها ندارم و نمیدانم مثلا در اسکواش به مربیان خارجی نیاز داریم یا خیر؛ اما میدانم در رشتههایی همچون کشتی مربیان بزرگی در ایران حضور دارند. تنها چیزی که میتوانم به آن اشاره کنم این است که ما کشوری با قابلیتهای بالا به لحاظ نیروی انسانی هستیم. وقتی بهترین پزشکان دنیا ایرانی هستند در ورزش هم میتوانیم بهترین مربیان دنیا را داشته باشیم.
در والیبال هم به جز ولاسکو میشد از مربیان ایرانی به جای مربیان خارجی که سرمربی تیم ملی شدند استفاده کرد. البته اگر فشار عمومی و رسانهای اجازه این کار را میداد. در آن زمان فدراسیون والیبال به درستی از مربیان خارجی استفاده کرد. اگر به جای مربیان خارجی از مربیان ایرانی استفاده میشد تخریبهای زیادی صورت میگرفت. برای المپیک توکیو هم بهترین تصمیم، استفاده از مربی خارجی بود. خودم هم میدانستم در این برهه مربی خارجی نمیتواند به تیم ملی کمک کند؛ اما اگر در المپیک توکیو مربی ایرانی هدایت تیم ملی را بر عهده داشت و همین نتایج را کسب میکرد برای همیشه باید قید تیم ملی را میزد. فدراسیون والیبال با استراتژی درست مربی خارجی به خدمت گرفت؛ چون اگر موفق میشد برای فدراسیون خیلی خوب میشد و وقتی نتیجه قابل قبولی کسب نکرد اتفاق عجیب و عریبی رخ نداد؛ اما اگر تیم ملی با مربی ایرانی همین نتایج را کسب میکرد تا ۱۰ سال دیگر هم به مربی ایرانی فرصت سرمربیگری تیم ملی داده نمیشد.
* چرا مربیان ایرانی نمیتوانند لژیونر شوند؟
چون دنیا مربیان ایرانی را ندیده و نمیداند چه قابلیتهای بالایی دارند. مربیان ایرانی پس از ۱۰ سال در سطح اول والیبال دنیا حضور پیدا کردهاند. امیدوارم از این پس شاهد حضور بیشتر این مربیان در والیبال دنیا باشیم.
* پس از درخشش تیم ملی والیبال در لیگ ملت ها، صفحه رسمی مقام معظم رهبری در اینستاگرام از شما تقدیر کرد. این اتفاق چه حسی برای شما داشت؟
واقعا خیلی خوشحال کننده است که بالاترین مقام کشور به عملکرد تیم ملی والیبال توجه کردند و از این بابت به خودم میبالم.
* اگر تیم ملی در لیگ ملتها نتیجه خوبی نمیگرفت چه شرایطی برای شما ایجاد میشد؟
کار واقعا سخت میشد.
* کار شما برای ادامه سرمربیگری تیم ملی سخت میشد؟
برای همه سخت میشد؛ نه فقط برای من.
* یعنی فدراسیون والیبال برای نجات خودش از حمایت شما دست میکشید؟
منظور من این نبود که حمایت نمیکرد. شما نمیتوانید فشار مردم را نادیده بگیرید. گاهی اوقات تصمیمات بر اساس فشار مردم است. در تیم ملی والیبال پس از چند مربی خارجی، مربی ایران هدایت این تیم را بر عهده میگیرد که اولین تجربهاش در لیگ ملتها بود. طبیعی بود که فشارها میتوانست باعث تصمیماتی شود؛ اما از آنجایی که خدا ما را دوست دارد تیم ملی باعث خوشحالی مردم شد.
* عبادیپور در برخی بازیهای تیم ملی در لیگ ملتها رفتاری عصبی داشت. به نظر شما این بازیکن میتواند کاپیتان مناسبی برای تیم ملی باشد؟
تیم ملی در لیگ ملتها به شدت تحت فشار بود و در ۵ بازی ابتدایی آنچنان که باید خوب نبودیم. طبیعی بود که بازیکنان هم تحت فشار قرار بگیرند. میلاد هم در برخی بازیها عصبی شد و این مسئله به خاطر این فشار بود.
* پس از هفته اول لیگ ملت ها، فشار یا توصیه فنی از طرف فدراسیون والیبال برای استفاده یاعدم استفاده از برخی بازیکنان به شما شد؟
هرگز این اتفاق رخ نداد. البته ناراحتیها را میشد حس کرد؛ اما رئیس فدراسیون والیبال پس از هر بازی برای من پیام میفرستاد و ما را به آرامش دعوت میکرد.
* در آستانه رقابتهای جهانی هستیم. از سطح بسیار بالاتر این رقابتها نسبت به لیگ ملتها ترسی ندارید؟
چون فاصله بین لیگ ملتها و مسابقات قهرمانی جهان کم است و تغییرات عجیبی و غریب در تیمها نخواهیم دید. در لیگ ملتها بیشتر تیمها با ترکیب اصلی آمده بودند.
* تیم ملی والیبال در قهرمانی جهان چه جایگاهی کسب خواهد کرد؟
قابل پیش بینی نیست. هدف اصلی ما صعود از مرحله گروهی است. از مرحله دوم هم مسابقات به صورت حذفی برگزار میشود و بستگی دارد که با چه تیمی روبرو شویم.
* در خصوص بحث بازنشستگی داورزنی و اینکه احتمال انتخاب سرپرست برای فدراسیون والیبال بود چه نظری دارید؟
اول اینکه وزارت ورزش باید در ایجاد آرامش در ورزش کشور کمک کند. باید به جامعه والیبال این قول داده میشد که تا المپیک آینده رئیس فدراسیون والیبال تغییر نمیکند. پس از المپیک میشود در خصوص این موضوع صحبت کرد. رمز موفقیت والیبال در سالهای اخیر تداوم و ثبات مدیریت است. از سال ۶۸ تا به امروز فدراسیون والیبال ۲ رئیس داشته است. وقتی راهکار قانونی وجود دارد میتوان این مشکلات را حل کرد.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است