گروه بینالملل دفاعپرس: پس از روی کار آمدن کابینه بنیامین نتانیاهو و اتخاذ سیاستهای افراطی و تندرو در قبال فلسطینیان و همچنین دستور کار قرار دادن اصلاحات قضائی که اعتراضات صهیونیستهای شهرکنشین را به دنبال خود داشت، شاهد تعمیق بحران و افزایش تنش و درگیری میان ارتش رژیم صهیونیستی و گروههای مقاومت فلسطینی هستیم. بر این اساس هم شاهد بودیم که درگیری گستردهای مابین ارتش این رژیم اشغالگر و جهاد اسلامی فلسطین صورت گرفته است.
به منظور بررسی آخرین وضعیت و تحولات سرزمینهای اشغالی و درگیری پنج روز اخیر ارتش رژیم صهیونیستی با گروههای مقاومت فلسطینی با حسن هانیزاده، تحلیلگر مسائل بینالملل گفتوگوی تفصیلی انجام دادیم که در ادامه آن را میخوانید:
دفاعپرس: طی سالهای اخیر قدرت گروههای مقاومت فلسطین در برابر رژیم صهیونیستی بیشازپیش افزایش یافته است بهگونهای که صهیونیستها کمتر جرئت تجاوز نظامی علیه فلسطینیان را پیدا میکنند و اگر هم دست به چنین کاری بزنند با پاسخ سخت مقاومت مواجه میشوند. مصادیق تقویت قدرت مقاومت فلسطین در برابر نابودی بازدارندگی رژیم صهیونیستی را در چه مصادیقی میتوان دید؟
شرایط منطقه در حال حاضر با آنچه که طی سالهای اخیر وجود داشته تفاوت کرده است. ناکامی آمریکا در سوریه، عراق، یمن و افغانستان و ناامیدی هم پیمانان آمریکا در منطقه از توان حمایتی این کشور از منافع کشورهای هم پیمان واشنگتن، به شکست استراتژی نظم نوین جهانی ایالات متحده منجر شده است. حتی کار به جائی رسیده که «اویگدر لیبرمن» وزیر خارجه و جنگ سابق رژیم صهیونیستی زمانی که یک خبرنگار از وی سوال کرد که آیا این درست است که اسرائیل ایالت ۵۲ آمریکا است؟ و لیبرمن با حالتی تمسخرآمیز پاسخ داد که خیر این آمریکا است که ایالتی از اسرائیل تلقی میشود!
در چنین فضائی حتی نزدیکترین دوستان آمریکا نیز نسبت به نفوذ آمریکا و هژمونی این کشور در شرق تردید دارند. در مقابل، جنبشهای مبارز فلسطینی با استفاده از تجارب گذشته خود و شکست مذاکرات سازش اسلو و ناتوانی تشکیلات خودگردان فلسطینی در آزاد سازی اراضی اشغالی یک جبهه گستردهای از غزه و کرانه غربی تا فلسطینیان ساکن اراضی اشغالی ۱۹۴۸ تشکیل دادند. این جبهه با تکیه بر امکانات بومی خود توانست انواع موشکهای بالستیکی با برد ۳۰۰ کیلومتر که قادر هستند دورترین تاسیسات نظامی و راهبردی رژیم صهیونیستی را هدف قرار دهند، تولید کند. از سال ۲۰۱۲ تا کنون حداقل ۸ حمله گسترده زمینی و هوائی از سوی ارتش رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه و شرق بیتالمقدس انجام داد، اما در هر حمله با شکست مواجه شده، زیرا رزمندگان فلسطینی با حملات موشکی خود به عمق اراضی اشغالی، رهبران این رژیم را وادار به تسلیم کنند.
از سوی دیگر ناکامی «گنبد آهنین» رژیم صهیونیستی در رصد موشکهای حماس و جهاد اسلامی و ناپایداری سیاسی و اقتصادی و تشدید اختلافات بین احزاب مختلف اسرائیلی از مصادیق قدرت گرفتن جنبشهای مبارز فلسطینی تلقی میشود.
دفاعپرس: حدود ۹ سال پیش رهبر انقلاب از تسلیح کرانه باختری مانند غزه بهعنوان یک راهبرد اصلی برای کمک به فلسطین یاد کردند و اکنون نیز عملیاتهای مسلحانه مستمر در این منطقه در مقایسه با گذشته بهشدت افزایشیافته است. به نظر شما آیا میتوان تشدید عملیاتهای مقاومتی در کرانه باختری را در راستای موفقیت راهبرد تسلیح کرانه باختری قلمداد کرد؟
یکی از پیامهای راهبردی رهبر معظم انقلاب اسلامی که در تغییر موازنه قدرت به سود ملت فلسطین کمک کرد موضوع تسلیح مردم کرانه غربی بود. تا یک دهه گذشته آمریکا، رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای عرب منطقه تلاش کرده بودند تا یک نوع شکاف بین فلسطینیان غزه و کرانه غربی ایجاد کنند. در واقع بیشترین بار مبارزاتی و فشارهای اقتصادی بر دوش مردم غزه بود و ساکنان کرانه غربی از امنیت بیشتر و رفاه بالاتری بر خوردار بودند. پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی در واقع هشدار جدی برای ساکنان کرانه غربی بود که سریعا از آن رمزگشائی شد و از آن زمان ظرفیتهای مبارزاتی نهفته و مغفول کرانه غربی به کار گرفته شد.
تسلیح ساکنان کرانه غربی و شکلگیری هستههای مقاومت و پشتیبانی، در میان جوانان فلسطینی ساکن کرانه غربی از فشار یک سویه نظامی و امنیتی بر ساکنان نوارغزه کاست و معادلات قدرت داخلی را به سود ملت فلسطین تغییر داد. در طول سالهای اخیر کرانه غربی به دلیل موقعیت جغرافیائی ویژه و فشردگی جمعیت جوانان فلسطینی به پاشنه اشیل رژیم صهیونیستی تبدیل شد، زیرا کرانه غربی اکنون به عنوان عقبه جبهه قدرتمند برای نوار غزه شناخته میشود؛ لذا پیام راهبردی امام خامنهای در تسلیح ساکنان کرانه غربی مانند یک قطب نمای مبارزاتی برای ساکنان این منطقه تلقی میشود.
دفاعپرس: فلسطین که روزی تحت زعامت یاسر عرفات معاهده ننگین اسلو را به امضاء رساند امروز به مهد گروههای مقاومت تبدیل شده است؛ این گروهها با انجام عملیاتهای مقاومتی، صهیونیستها را بهشدت آشفته ساختهاند. این بدان معناست که فلسطین امروز تفاوت زیادی با فلسطین حدود ۳۰ سال پیش پیدا کرده است. این مسئله را چطور ارزیابی میکنید؟
یکی از اشتباهات تاریخی و سیاسی رهبران فلسطینی چه رهبران نسل اول و چه رهبران نسل دوم فلسطین این است که تصور میکنند کلید حل مشکلات غرب آسیا «خاور میانه» در دست آمریکا است. تلقی رهبران نسل اول و دوم فلسطین است که هر حرکتی که در منطقه شکل میگیرد با اراده کاخ سفید است و نمیتوان در برابر اراده آمریکا مقاومت کرد. زمانی که «صدام حسین» دیکتاتور معدوم عراق در سال ۱۹۹۰ میلادی به کویت حمله کرد مرحوم «یاسر عرفات» رهبر سابق جنبش فتح و یاران او تصور میکردند که اشغال کویت توسط عراق با چراغ سبز آمریکا صورت گرفته است؛ لذا عرفات و جنبش فتح از حمله عراق به کویت جانبداری کردند و به این ترتیب ملت فلسطین بخشی از پشتوانه عربی و مالی خود را در شورای همکاری خلیج فارس از دست داد.
پس از آن بود که جرج بوش پدر رئیس جمهوری وقت آمریکا کنفرانس مادرید را تشکیل داد و از رهبران کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی خواست تا در این کنفرانس شرکت کنند و به یک توافقنامه آشتی جامع دست یابند. رهبران فلسطینی نیز با این تلقی که مذاکرات مادرید به آشتی اعراب و اسرائیل منتهی خواهد شد در اسلو پایتخت نروژ به صورتی یکجانبه و محرمانه مذاکراتی را با نمایندگان رژیم صهیونیستی آغاز کردند که در نهایت این مذاکرات در سال ۱۹۹۳ به توافقنامه اسلو منجر شد. توافقنامه اسلو که ۳۰ سال از امضاء آن میگذرد هیچگونه دستآوردی برای ملت فلسطین به دنبال نداشت و تنها دستآورد آن شکلگیری تشکیلات خود گردان فلسطینی بود که آن هم فاقد ابزارهای اجرائی است؛ لذا نسل سوم انقلاب فلسطین به این نتیجه رسید که تکیه بر راهحلهای سازشکارانه و ابتکارهای صلح آمریکا و کشورهای عربی به تشکیل یک دولت مستقل فلسطینی به پایتختی بیتالمقدس منجر نخواهد شد. به همین دلیل جوانان فلسطینی با ایجاد ساز و کارهای بومی و تکیه بر توانمندیهای داخلی، مسیر مبارزه مسلحانه علیه رژیم صهیونیستی را در پیش گرفتند، زیرا جوانان فلسطینی اعتقاد دارند که فلسطین با قدرت سلاح اسرائیلی اشغال شد و تنها با قدرت سلاح فلسطینیان آزاد خواهد شد.
دفاعپرس: مقاومت گروههای اسلامی و جوانان فلسطینی چه تأثیری بر اوضاع داخلی رژیم صهیونیستی گذاشته است؟
مقاومت اسلامی فلسطین که اکنون به صورتی منسجم و هماهنگ عمل میکند معادلات نظامی و امنیتی را به سود خود تغییر داد. آسیبپذیری رژیم صهیونیستی و شکل گیری یک مقاومت مسلحانه در کرانه غربی و اراضی ۱۹۴۸ قدرت مانور نظامی را از رژیم صهیونیستی سلب کرده است. در طول ۳ ماه اخیر یعنی پس از شکلگیری کابینه افراطی بنیامین نتانیاهو و حملات مکرر و غیر قابل توجیه صهیونیستهای افراطی به نمازگزاران فلسطینی در مسجدالاقصی تا کنون ۱۴ عملیات سنگین شهادت طلبانه در تلآویو و حیفا صورت گرفته است.
این عملیات و عملکرد غیر منطقی کابینه افراطی نتانیاهو موجب شده تا رهبران احزاب چپ اسرائیلی اعلام کنند که به علت ترس از عملیات شهادتطلبانه قادر به حرکت در خیابانهای تلآویو نیستند. همچنین «اسحاق هرتزوگ» رئیس رژیم صهیونیستی صریحا و بدون پرده پوشی اعلام کرد که «اسرائیل» در آستانه فروپاشی قرار گرفته است. این نا امنیها به مهاجرت معکوس صهیونیستها از اراضی اشغالی به سمت آمریکا و اروپا منجر شده و آمار نشان میدهد که طی ماههای اخیر مهاجرت یهودیان دارای تابعیت دوگانه از فلسطین اشغالی به خارج به صورتی کاملا محسوس افزایش یافته است.
دفاعپرس: درحال حاضر همه شواهد و قرائن حاکی از آن هستند که رژیم صهیونیستی به یک رژیم بحرانزده تبدیل شده است؛ کما اینکه رهبر انقلاب در روز عید فطر با اشاره به افول تدریجی رژیم غاصب گفتند: این افول که از چند سال قبل آغاز شده است، اکنون سرعت یافته است. ارزیابی شما از بحرانهایی که امروز گریبانگیر صهیونیستها شده است، چیست؟
واقعیت امر این است که رژیم صهیونیستی بنا به دلایلی، دیگر سرزمین «شیر و عسل» برای یهودیان به شمار نمیرود. در اوایل تاسیس رژیم صهیونیستی رهبران سابق این رژیم برای تشویق یهودیان سراسر جهان به مهاجرت به فلسطین اشغالی وعده کار، رفاه و امنیت به یهودیان میدادند. برآیند گزارشها نشان میدهد که این رژیم برای جذب هر خانواده ۴ نفره یهودی از سراسر جهان به فلسطین اشغالی برای تامین مسکن و تولید کار و ایجاد رفاه یهودیان مهاجر، مبلغ ۱۵۰ هزار دلار هزینه میکرد. این مشوقها و شعارهای فریبنده «اسرائیل بزرگ از نیل تا فرات» بسیاری از یهودیان را برای مهاجرت با اراضی اشغالی فریب داد.
تفاوت فرهنگها و شکاف طبقاتی بین یهودیان «اشکناز» و «سفاردیم» و اینکه ۵۲ در صد از یهودیان قادر به تکلم به زبان عبری نیستند به تدریج گسست میان جامعه ناهمگون صهیونیستها را تشدید کرد. «اشکنازیها» که از اروپای غربی به فلسطین اشغالی مهاجرت کردهاند به دلیل سطح آموزش آکادمیک بالا پستهای کلیدی را در دست دارند. این در حالی است که «سفاریمها» که از غرب آسیا، آسیای میانه و شرق اروپا مهاجرت کردهاند به دلیل پائین بودن سطح علمی و نداشتن تحصیلات دانشگاهی نوعا پستهای پائینی به دست میآورند و شهروند درجه دو به حساب میآیند. اوج گسست در میان این دو تبار یهودی در حوادث اخیر تلآویو تجلی یافت، زیرا در جریان تظاهرات اخیر صهیونیستها در هواداری و مخالفت با کابینه نتانیاهو درگیریهایی بین جوانان این دو طایفه روی داد که تا کنون سابقه نداشته است. از سوی دیگر افزایش تورم، افزایش نرخ بیکاری، تشدید نا امنیها، نا کامی رهبران رژیم صهیونیستی در خروج از انزوای سیاسی در سطح جهان و منطقه و اختلافات قومیتی میان یهودیان دور نمای تاریکی برای رژیم اسرائیل ترسیم میکند.
دفاعپرس: صهیونیستها برای سرپوش گذاشتن بر بحرانهای داخلی متعدد خود اخیراً دست به حملات موشکی به غزه و سوریه زدهاند. آیا آنها از این رهگذر قادر به مهار بحران داخلی و سرپوش نهادن بر ضعفهایشان هستند؟
سیاست رهبران رژیم صهیونیستی این است که هر بحران داخلی را با بحران سازی محیطی مهار میکنند، زیرا هراس افکنی بین صهیونیستها از وجود یک دشمن خطرناک که موجودیت اسرائیل را هدف قرار میدهد، بخشی از سیاست رهبران افراطی اسرائیل تلقی میشود. جریان سازی علیه ایران، حمله به مراکز نظامی و تالسیسات دولتی سوریه و آمادهباش گاه به گاه ارتش برای تقابل احتمالی با حزبالله و محور مقاومت سیاست ثابت رهبران رژیم صهیونیستی برای تسلط بر اوضاع داخلی است. اما ظاهرا به دلیل افزایش مخالفتها با کابینه بنیامین نتانیاهو و نارضایتی غرب از وجود برخی چهرههای منفور و تندرو در کابینه نتانیاهو موجب شده تا یهودیان، دیگر اهمیتی به اینگونه سیاستهای فریبکارانه ندهند. پیشبینیها این است که «کابینه نتانیاهو» در آینده نزدیک قادر به کنترل بحرانهای داخلی و خارجی نیست و به زودی سقوط خواهد کرد. سقوط این کابینه به مفهوم آغاز روند سریع فروپاشی این رژیم خواهد بود، زیرا به دلیل بیاعتمادی یهودیان به رهبران رژیم صهیونیستی طی ۳ سال اخیر ۵ دور انتخابات زود هنگام در اراضی اشغالی برگزار شده و هیچ یک از احزاب مهم و سنتی نتوانستند اکثریت آراء را به دست آورند.
دفاعپرس: مقامات صهیونیست تاکنون هشدارهای زیادی را در خصوص «فروپاشی این رژیم از درون» دادهاند. بهعنوانمثال میتوان به هشدارهای پیدرپی رئیس رژیم صهیونیستی اشاره کرد. تحقق تئوری فروپاشی از درون در سایه بحرانهای کنونی رژیم صهیونیستی تا چه اندازه قابل تحقق است؟
تئوری فروپاشی رژِیم صهیونیستی از درون، به یک حقیقت انکار ناپذیر تبدیل شده، زیرا اسرائیل اگر چه از توان نظامی بالایی بر خوردار است، اما توان نظامی به تنهائی برای ادامه حاکمیت یک رژیم کافی نیست. دلیل آن هم جنگ ۳۳ روزه ۲۰۰۶ رژیم صهیونیستی و حزبالله لبنان بود که این رژیم پس از ۳۳ روز جنگ و بهرهگیری از صدها هواپیمای پیشرفته نتوانست به اهداف خود دست یابد و در برابر حزبالله شکست خورد.
وحدت فرهنگی، عدالت اجتماعی، پرهیز از تبعیض، دوری از گرایشهای مرکز گریزی و احترام به قومیتها بخشی از مولفههای پایداری، انسجام وحدت ملی تلقی میشوند که رژیم صهیونیستی فاقد این مولفهها است. رژیم صهیونیستی نه تنها در میان ملتهای منطقه بلکه در میان یهودیان ساکن اراضی اشغالی مشروعیت خود را از دست داده و دادههای میدانی و سیاسی نشان میدهد که این رژیم سریعتر از گمانهزنیهای قبلی به سمت فروپاشی حرکت میکند.
گفتوگو از روزبه قمصری
انتهای پیام/ ۱۳۴
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است