حساسیت و نزدیکی رقابت تیمها در هفتههای پایانی لیگ در حالی به گفته برخی نشاندهنده بالا رفتن کیفیت سطح مسابقات است که واقعیت حاکم بر فوتبال ایران خلاف آن را نشان میدهد.
به گزارش مجاهدت از مشرق، لیگ برتر فوتبال به هفتههای پایانی رسیده و با برگزاری دو هفته باقی مانده، روز ۲۸ شهریور از قهرمان جام بیست و دوم رونمایی میشود. رقابت در صدر و قعر جدول با بالاترین جذابیت در هفتههای آخر در حال پیگیری است و کمتر هواداری است که این هفتههای آخر فرصت چشم بر هم زدن داشته باشد.
هم در بالای جدول، رقابت پرسپولیس، سپاهان و استقلال سه مدعی قهرمانی میلیمتری و نزدیک است و هم در پایین جدول جنگ بین سه تیم آخر جدول برای سقوط کردن به اوج رسیده است، هر چند نفت مسجد سلیمان تنها برای باقی ماندن به یک معجزه احتیاج دارد اما برای تعیین تیم دوم سقوط کننده، هم صنعت نفت و مس کرمان رقابت نزدیکی دارند و نمیخواهند دل از لیگ برتر بکنند.
با وجود جذابیت لیگ که در یک سوم پایانی به اوج رسیده، این سوال مطرح است که این حساسیت و جذابیت خروجی کیفیت بالای لیگ است یا رقابت نزدیک تیم ها سبب شده که حساسیت مسابقات به اوج برسد؟ سنجش کیفی لیگ برتر شاخصهای مختلفی دارد که بررسی و ارزیابی لیگ بر اساس این فاکتورهای کیفی میتوان کیفیت لیگ ایران را سنجید.
یکی از مهمترین فاکتورها، سنجش موفقیت تیمهای لیگ ایران در مقایسه با سایر کشورهای آسیای در سطح لیگ قهرمانان است، خروجی یک لیگ قوی و پویا و البته با کیفیت، تیمهایی هستند که میتوانند در سطح یک رقابت بینالمللی در حد و اندازه مدعی ظاهر شوند و بتوانند یکی از شانسهای جدی جام باشند.
لیگ قهرمانان آسیا، شاید شاخص مناسبی باشد که لیگ ایران در آسیا کجا ایستاده است، فصل جاری لیگ قهرمانان در حالی این هفته به پایان رسید که یک تیم ژاپنی و یک تیم عربستانی فینال را برگزار کردند و در نهایت اوراواردز توانست الهلال را در مجموع دو بازی رفت و برگشت شکست دهد و جام به توکیو برود.
کشورمان در فصلی که با قهرمانی نماینده ژاپن به پایان رسید، تنها یک نماینده داشت و فولاد خوزستان توانست تا مرحله یکچهارمنهایی بالا بیاید. تیمهای استقلال و پرسپولیس هم به دلیل نداشتن شرایط حرفهای از این مسابقات کنار گذاشته شدند.
عملکرد فولاد و کنار گذاشتن استقلال و پرسپولیس به دلیل کسب نکردن مجوز حرفهای به خوبی گویای همه چیز است، گویای اینکه لیگ ایران کجا قرار گرفته است، به خصوص که ۳۱ سال از آخرین قهرمانی یک تیم ایرانی در آسیا میگذرد. هر چند پرسپولیس در در سال های ۲۰۱۸ و ۲۰۲۰ توانست به فینال صعود کند و در یک قدمی جام بود اما این نتایج بیشتر از آنکه حاصل یک برنامهریزی و خروجی یک سیستم حرفهای باشد، بیشتر یک جرقه بود که با شرایط حاکم بر فوتبال ایران همخوانی نداشت.
به خصوص که فینالیست ایرانی لیگ قهرمانان دو سال بعد به دلیل نداشتن حداقلهای یک شرایط حرفهای که پیش زمینه حضور در آسیا بود، از سوی کنفدراسیون فوتبال آسیا کنار گذاشته شد.
نگاهی به عملکرد تیم های ایرانی در لیگ قهرمانان در سه دهه اخیر هم گویاست که لیگ ایران کیفیتی که خروجی آن یک قهرمان آسیا باشد، را ندارد و باشگاه های ایرانی هم از نظر سختافزاری و هم نرمافزاری با مشکلات عدیدهای روبرو هستند که سبب شده موفقیت برای آنها سختتر از یک تیم ژاپنی یا عربستانی باشد که خروجی لیگهای با کیفیتتری هستند.
ضعفهای فنی و زیرساختهای ضعیف، فاصله لیگ ایران را با لیگهای با کیفیت آسیا بیشتر کرده است، فاصلهای که گاهی با تک جرقههایی مانند پرسپولیس ۲۰۱۸ و ۲۰۲۰ که به فینال رسید، شاید دیده نشود. با این حال این یک واقعیت است که نمیتوان ادعا کرد لیگ ایران با وجود حساسیت و جذابیتی که در هفته های آخر لیگ بیست و دوم پیدا کرده تبدیل به یک لیگ با کیفیت شده است.
یکی از شاخصههای لیگ با کیفیت، بهرهمندی باشگاههای آن از کمترین امکانات لازم مانند زمین تمرین است اما وقتی تیمهای بزرگ و اسم و رسمداری مانند استقلال و پرسپولیس هر ساله برای پیدا کردن زمین تمرین خانه به دوش هستند، صحبت از حرفهای بودن تنها یک شوخی است.
علاوه بر این یکی دیگر از شاخصهای کیفی لیگ، تعداد ستارههای جوان و استعدادهایی است که در طول یک فصل خودی نشان میدهند و به تیم ملی راه پیدا میکنند. لیگ برتر در فصل بیست و دوم انگشت شماره ستاره نوظهور داشته است، ستارههایی که توانستهاند با وجود گمنامی، نامشان را سر زبانها بیندازند و به عنوان یک استعداد که خروجی یک لیگ با کیفیت است خودشان را معرفی کنند.
در آخرین لیست تیم ملی که امیر قلعهنویی با نگاه ویژه به لیگ آن را اعلام کرد تنها یک یا دو چهره ناشناخته برای اکثریت هواداران فوتبال به چشم میخورد. تک ستارههایی که میشود مدعی بود نه بر اساس برنامهریزی باشگاه و مسیری که فوتبال ایران میرود، بلکه بر اساس استعداد و تلاشی که کردهاند توانستهاند بالا بیایند و استعدادشان را به رخ بقیه بکشند.
به خصوص که تعداد زیادی از بازیکنان مستعد با توجه به فضای دلالی حاکم بر فوتبال ایران، استعدادشان کشف نمیشود و این ظرفیت که کم نیست، هدر میرود.
در چنین شرایطی به نظر میرسد حساسیت و رقابت نزدیک تیمها در یک سوم پایانی لیگ بیست و دوم گواهی بالارفتن کیفیت فوتبال ایران نیست، به خصوص که سالهاست با توجه به فوتبال ایران چه در رده باشگاهی و چه در رده ملی با توجه به نداشتن یک برنامه بلند مدت و اصولی که بر اساس شاخصههای روز دنیا تنظیم شود، در حال در جا زدن و حتی عقبگرد هستند.
البته میتوان مدعی شد که لیگ ایران اگر چه از نظر فنی کیفیت قابلی ندارد اما از نظر حواشی و جنجال با توجه به مدیریت برخی مدیران کوتهنظر و رانتی از بالاترین کیفیت در فوتبال آسیا برخوردار است، فوتبالی که هر چقدر در داخل زمین حرفی برای گفتن ندارد اما در خارج از زمین و جار و جنجالهای حاکم بر آن صدای بلندی دارد.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است