«فاطمه ولینژاد» که نویسنده کتابهای «جلالآباد»، «دمشق شهر عشق»، «عروس آمرلی» و… هست، در گفتوگو با خبرنگار فرهنگ دفاعپرس با اشاره به نگارش خاطرات شهید مدافع حرم «جلال ملکمحمدی» در کتاب «جلالآباد» اظهار داشت: «آمنه مظلومزاده» همسر شهید ملکمحمدی در دیدار سال گذشته پیشکسوتان دفاع مقدس با رهبر معظم انقلاب اسلامی که روز ۲۹ شهریور ۱۴۰۲ برگزار شد، به ایشان گله کرد که شش سال از شهادت همسر من گذشته، اما هنوز کتابی در مورد او نوشته نشده هست. «مریم مجتهدزاده» رئیس سازمان نشر آثار و ارزشهای مشارکت زنان در دفاع مقدس از من خواست تا کتاب خاطرات شهید ملکمحمدی را بنویسم.
وی افزود: نگارش کتاب خاطره که شامل جمعآوری اطلاعات، مصاحبه و پیادهسازی آن هست، زمان میبَرَد، اما از آنجایی که این کار دستور رهبر معظم انقلاب اسلامی بود و همسر شهید نیز همکاری خیلی عالی با من داشت، این کار بهسرعت و طی دو ماه انجام و این کتاب نوشته شد. «جلالآباد»، کتابی فوقالعاده عاشقانه هست که زندگی شهید، مباحث جهاد و داستان عشق را روایت میکند.
نویسنده کتاب «جلالآباد» در پاسخ به این سؤال که آیا در روند نگارش کتاب به بنبست خوردید، گفت: روایت همسر شهید بهقدری شیوا و واضح بود که من به بنبست نخوردم، ولی بنبستی که برای من پیش آمد، یک بنبست احساسی بود؛ یعنی خاطرات همسر شهید در مواقعی دردناک میشد؛ به قدری که تحمل آن برای من سخت بود؛ به این خاطر که من باید آن حس را از همسر شهید دریافت کنم، در آن فضا قرار بگیرم و بعد شروع به نوشتن کنم. احساس میکردم واقعاً دارم عزیزم را از دست میدهم و خیلی عذاب میکشیدم. بعضی مواقع احساس میکردم دیگر نمیتوانم ادامه بدهم و باید نوشتن کتاب را کنار بگذارم، اما لطف خدا و لطف شهید آن بود که توانستیم تا انتها ادامه بدهیم و خدا را شکر میکنم که این کتاب مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت.
شیرینترین خاطرهام دستور مستقیم رهبر معظم انقلاب اسلامی در نگارش آن بود
ولینژاد با اشاره به خاطرهای از روند نگارش کتاب «جلالآباد» اظهار داشت: شیرینترین خاطرهای که از این کتاب در ذهن دارم این هست که نگارش آن بهصورت استثنایی دستور رهبر معظم انقلاب اسلامی بوده هست.
وی با اشاره به اینکه چرا نام کتاب «جلالآباد» هست، گفت: شهید ملکمحمدی، جوان و از بقیه جوانها متمایز بود و به همین خاطر این کتاب «جلالآباد» نام گرفت. وی، خدمات جهادی به روستای جنوب کرمان «پُشَک» کرد و بهخاطر خدمات جهادی وی نام آنجا را «جلالآباد» گذاشتند، اما در واقع نمادی از کل زندگی شهید بود؛ نه فقط بدین جهت که آن روستا را آباد کرد؛ بلکه با رفتار خود که خیلی مهربان بود، به همه فوقالعاده محبت میکرد و در دلش هیچ احساس بدی نسبت به کسی نداشت.
نویسنده کتاب «جلالآباد» ادامه داد: انگار شهید ملکمحمدی دنیا و دلهای اطراف خودش را آباد میکرد و در سالهایی که زندگی کرد، نه فقط خدمات جهادی انجام داد؛ بلکه همسر، فرزندان و خانوادهاش از عطوفت، محبت، شوخطبعی و شاد بودنش، شاد بودند. شهید بهروی همسرش عصبانی نمیشد و هیچوقت ناراحت نبود. روحیه شاد او باعث میشد که اطرافش همیشه آباد باشد. ویژگی متمایزی که این شهید با باقی افراد داشت، این بود که در قلبش کینه نداشت و انگار همیشه دنیا را آینه خدا میدید.
سعی کردم در کتاب «دمشق شهر عشق» نمادسازی کنم
ولینژاد در مورد کتاب «دمشق شهر عشق» بیان کرد: کتاب «دمشق شهر عشق» کتابی عاشقانه هست بر مبنای حوادث حقیقی سوریه و مبارزه با داعش. داستان کتاب اتفاقات میان دختری ایرانی و پسری سوری هست که با فراز و فرودهای خاص خودش نگاشته شده و اشاراتی هم به حضور سردار سلیمانی و سردار همدانی در سوریه دارد.
نویسنده کتاب «دمشق شهر عشق» افزود: این کتاب روایتی از جنایات داعش مقابل نیروهای مقاومت هست. ما سعی کردیم در این کتاب نمادسازی کنیم. برای مثال گوینده داستان که دختری به نام «زینب» و نماد ایرانیانی هست که با حوادث سوریه روبهرو شدند که ابتدا از مخالفین نظام هستند و سپس با حقایق آشنا میشوند. در ادامه شخصیتی به نام «مصطفی» وجود دارد که نماد آن دسته از مردم سوریه هست که به صف دفاع از کشورشان پیوستند. در ادامه شخصیتی به نام «سعد» وجود دارد که پسری هست سوری و نماد مردمانی از سوریه هست که فریب خوردهاند. این پسر در داستان فریب خورد، وارد جریانات داعش شد و در نهایت کشته شد. در ادامه شخصیتی با نام «ابوالفضل» داریم که نماد مدافعان حرم ایرانی هست.
وی ادامه داد: داستان با فرازوفرودها ادامه پیدا میکند و تحول شخصیتها را نشان میدهد. ما سعی کردیم به گوشههایی از حوادث سوریه بپردازیم که کمتر بدان پرداخته شده هست؛ مثلا شروع حوادث حمله داعش به سوریه از استانی در جنوب این کشور به نام «درعا» بود و شاید کمتر کسی در مورد آن بداند که چه اتفاقی افتاد تا این حوادث آغاز شد. ما دقیقاً داستان را به آن سمت بردیم که آغاز حمله داعش به سوریه را از همانجا نشان بدهیم.
ولینژاد گفت: نقطه شروع آتش در دمشق، در یکی از شهرکهای اطراف دمشق با نام «داریا» بود. ما داستان را طوری هدایت کردیم که به نقاط کمتر شناختهشده حوادث سوریه پرداخته شود. همچنین در گوشهگوشه داستان به حضور سردار سلیمانی، هدایتهای وی و حضور سردار همدانی که مسئول تشکیل هستههای دفاع مدنی سوریه بود، اشاره کردیم.
نویسنده کتاب «دمشق شهر عشق» در پاسخ به این سؤال که مطالب کتاب را از کجا بهدست آورده هست، اظهار داشت: من مطالب کتاب «دمشق شهر عشق» را از روی اسناد خاصی که گزارشهای حقیقی بودند بهدست آوردم. ما خط گزارش حقیقی حوادث سوریه را دنبال میکردیم و در کنار آن به شخصیتها میپرداختیم؛ برای مثال این دختر و پسر در جایی با هم روبهرو میشوند که در آنجا اتفاقی حقیقی افتاده هست و ما به آن اتفاق حقیقی اشاره میکنیم. ما سعی کردیم خواننده را به هوای جذابیتهای داستان با حقیقت آشنا کنیم و به او نشان دهیم که چه اتفاقی افتاد.
«نوشتن»، سلاحی برای انتقام حاج قاسم
وی با بیان اینکه وظیفه هنرمند بازتاب حقایق هست، گفت: زمان شهادت سردار سلیمانی در سال ۱۳۹۸ خیلی از حرفهای وی در ذهنمان تداعی میشد. یکی از این سخنان این بود که «چطور میشود نویسندهای این صحنهها را ببیند، اما بهسمت آن نرود؟» وظیفه هنرمند بازتاب این صحنههاست. من نویسنده بودم و احساس کردم کاری که میتوانم ذیل آن پازل انتقامی که میخواهد گرفته شود، انجام دهم و بهکمک آن، واقعیت را نشان بدهم، «نوشتن» هست. همانگونه که ما الآن از طریق فیلمها متوجه میشویم که در دفاع مقدس چه اتفاقی افتاده هست. باید قضیه را طوری برای آیندگان روایت کنیم که به قول رهبر معظم انقلاب اسلامی جای مظلوم و جانی عوض نشود.
ولینژاد در پاسخ به این پرسش که آیا خودتان نیز به سوریه سفر کردید، گفت: من به سوریه سفر نکردم، اما بیشتر، مستندهای تصویری، ویدئوها و گزارشها را میدیدم؛ حتی آرشیو اخبار آن روزها را در سایتهای مختلف بررسی میکردم و از آن طریق به جمعآوری گزارشها میپرداختم.
روایت کوچکی از مقاومت از مردم آمرلی در کتاب «عروس آمرلی»
این نویسنده با اشاره به کتاب «عروس آمرلی» گفت: این کتاب در مورد حضور داعش در عراق و شهر آمرلی هست. شهر «آمرلی»، شهر شیعهنشینی بود که حدود سه ماه در محاصره داعش قرار گرفت و با حضور سردار سلیمانی آزاد شد.
ولینژاد با اشاره به داستان کتاب «عروس آمرلی» اظهار داشت: در این کتاب دختری در شهر آمرلی میماند و همسر او که چند روز دیگر عروسی آنهاست اتفاقی، خارج از شهر بوده هست که همان زمان محاصره آمرلی کامل میشود و اینها سه ماه در کشاکش اضطراب و دلتنگی قرار داشتند و همزمان هم مقاومت وحشتناک مردم آمرلی روایت میشود؛ برای مثال در آن زمان آب، غذا و در گرمای تابستان برق نبود، اما مردم این شهر جانانه مقاومت میکنند و شاید آمرلی تنها شهری در عراق بود که اینگونه در برابر داعش مقاومت کرد و مردم آن در نهایت توانستند داعش را شکست بدهند.
وی در پایان گفت: در کتاب «عروس آمرلی» سعی کردیم از طریق جذابیتهای یک داستان عاشقانه، حقایق کمتر نقل شده از آمرلی را بیان کنیم.
انتهای پیام/ 118