به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، سردار شهید حاجعلیاصغر محراب از همرزمان سردار شهید محمود کاوه و از بنامترین رزمندگان شهر مشهد به شمار میرود. وی فرماندهی تیپ قائم (عج) را بر عهده داشت. این تیپ را شهید کاوه در کنار لشکر ویژه شهدا تأسیس کرده بود و فرماندهیاش را به محراب سپرد. کمی بعد شهید محراب تیپ قائم را به تیپ مستقل انصارالرضا (ع) ارتقا بخشید. اما با وجود خدمات بسیاری که شهید محراب در این تیپ انجام داد، اکنون کمتر نامی از وی در تاریخ دفاع مقدس برجای مانده است. به مناسبت ۳۰ دی ماه سالروز شهادت سردار حاجعلیاصغر محراب در جریان عملیات کربلای ۵، خاطرات تعدادی از همرزمانش را تقدیم حضورتان میکنیم. شهید محراب متولد ۱۵ مردادماه ۱۳۴۰ در مشهد بود که به تاریخ ۳۰ دی ماه ۱۳۶۵ در منطقه دوعیجی عراق به شهادت رسید.
کاک محراب
پیشمرگان کرد مسلمان شهید محراب را «کاک محراب» صدا میزدند. حتی بسیجیهای تازه وارد هم شهید را به همین عنوان صدا میزدند. برایم سؤال شده بود که چطور پیشمرگان همه ما را با پسوند برادر صدا میزنند، اما شهید محراب را «کاک محراب» لقب دادهاند. بالاخره از یکی از فرماندهان علتش را پرسیدم، گفت: در یکی از عملیاتها که در عمق مناطق آلوده به وجود دشمن انجام گرفت و به مدت سه روز هم طول کشید، عبادت و راز و نیاز محراب را زیاد میدیدیم. او در هر لحظه آماده کمک و رفع گره کور عملیات بود. بهخاطر همین نام او را کاک محراب گذاشتیم، زیرا محراب محل عبادات و راز و نیاز بزرگان و افراد مورد توجه خدا و رسول خدا (ص) است.
راوی: حاجعلیاکبر کاشانی
نبرد در میاندوآب
عملیاتی سخت حوالی میاندوآب آغاز شده بود. آنجا شهیدان کاوه و محراب هر دو حضور داشتند. روند عملیات گره سختی خورده بود و ضدانقلاب از بالای ارتفاعات، ما را با کلاشنیکف مورد اصابت قرار میداد. همان لحظه دیدم شهید کاوه صاف ایستاده و سر خم نمیکند. شهید محراب هم آمده کنارش و هر دو شروع به صحبت کردند. دشمن هم از بالا یکریز میزد. بعد از مدتی شهید محراب با چند نفر رفتند و دشمن را دور زدند و ارتفاعات را گرفتند و با بیسیم پیام دادند. خلاصه پس از شش ساعت درگیری، نهایت میدان جنگ را بهدست گرفتیم و تعدادی ضدانقلاب کشته شدند و الباقی فرار کردند.
شهید محراب یک فرمانده جوان و شجاعی بود که در عملیاتهای سخت و خطرناک کردستان ترسی به دلش راه نمیداد و بسیار مرید حضرت امام بود. شهید کاوه را خیلی دوست داشت و حرف ایشان را با دل و جان اطاعت میکرد. البته همه رزمندگان احترام خاصی برای شهید کاوه قائل بودند، ولی شهید محراب خیلی بیشتر از همه با شهید کاوه انس و الفت داشت.
راوی: حاجحسن خرمی
تشکیل تیپ حضرت قائم (عج)
تشکیل تیپ حضرت قائم (عج) از یادگاریهای شهید محمود کاوه است. ایشان فرماندهی تیپ قائم را به شهید محراب سپرده بود. وقتی بعثیها در یک مقطعی تاکتیکشان را تغییر دادند و به دفاع متحرک پرداختند. در لشکر ویژه شهدا قرار بر این شد که با تشکیل یک گردان یا یگان مستقل از دل لشکر، به مقابله با این تاکتیک دشمن بپردازیم.
این گردان به فرماندهی شهید محراب تشکیل شد. مقرش هم دورتر از پادگان شهید بروجردی بود. وقتی به سمت سه راه نقده میرفتیم به پادگان آنها میرسیدیم. پادگانی که هنوز هم پس از سالها کاربرد نظامی دارد. این یگان به فرماندهی حاج علی اصغر محراب عملکرد قابل قبولی داشت. در ابتدا نامش به گردان حضرت قائم موصوف شد. بعدها به تیپ ۷۲ قائم و سپس به تیپ انصارالرضا تغییر نام داد. از ابتدا هم فرماندهاش «شهید محراب» بود.
شهید محراب و عملیات کربلای ۲
شهید محراب و تیپ قائم در عملیات کربلای ۲ هم حضور داشتند. البته پدافند لشکر ویژه شهدا بودند و پس از شهادت شهید کاوه همچنان مأموریتهای محوله را انجام میدادند. در عملیات کربلای ۲ حاج محمود کاوه فرمانده لشکر ویژه شهدا به شهادت رسید. ۱۰/ ۶/ ۱۳۶۵ سردار محمود کاوه بر اثر اصابت ترکش خمپاره ۶۰ آسمانی شد. وقتی حاج علیاصغر محراب خودش را بالای پیکر بیجان فرماندهاش رساند، چندبار او را صدا زد. چنان بیتاب شده بود که سرش را دوبار به زمین کوبید. به طوری که خون از دماغش جاری شد. سپس پیکر کاوه را در آغوش کشید و بوسید و پیکرش را روی دوشش گذاشت. این دو رزمنده از سالیان قبل با هم بودند و عملیاتهای متعددی را در کنار هم گذرانده بودند. اما اکنون تقدیر اینطور رقم خورده بود که محراب، پیکر کاوه را بر دوش بکشد. فردای آن روز شهید محراب در صف تیپ مستقل قائم برای رزمندهها سخنرانی کرد و خبر شهادت کاوه را به نیروهایش داد.
راوی یکی از همرزمان شهید
کربلای ۵، مشهد حاجعلیاصغر محراب بود. در این عملیات، یگان ما شهرک دوعیجی عراق را تصرف کرد. از این شهرک هم عبور کردیم و همجوار لشکر ۲۱ امام رضا (ع) خط پدافندی تشکیل دادیم و مستقر شدیم. این در حالی بود که دیگر نیرویی برای ما نمانده بود. بیشتر بچهها به شهادت رسیده یا به سختی مجروح شده بودند.۳۰ دی ماه ۱۳۶۵، حاجعلیاصغر محراب در همین شهرک دوعیجی به شهادت رسید. محراب یکی از دستپروردگان سردار شهید محمود کاوه بود که همانند فرماندهاش در حالی به شهادت رسید که کولهباری از زخمهای میدان نبرد را به همراه دنیایی از فتوحات و پیروزیها با خود به یدک میکشید. او همانند شهید کاوه در حالی شهید شد که از همه جلوتر به خط مقدم بود. او با صدای خسخس سینه شیردل و شیمیاییشده و چشمان خونینش باید استراحت میکرد و به خط مقدم نمیآمد. مانند چند نفر دیگر که آنها هم شیمیایی شدند و رفتند. اما محراب ماند، چون غیرت و تعصب و حمیت بیمانندش مانع از آن شد که استراحت را به میدان جهاد ترجیح بدهد. او بستر مجروحیت را رها کرد و تا آخرین نفس جنگید و مردانه به شهادت رسید.
راوی: سردار علی صلاحی
فرازی از وصیتنامه شهید محراب
جوان آنلاین
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، سردار شهید حاجعلیاصغر محراب از همرزمان سردار شهید محمود کاوه و از بنامترین رزمندگان شهر مشهد به شمار میرود. وی فرماندهی تیپ قائم (عج) را بر عهده داشت. این تیپ را شهید کاوه در کنار لشکر ویژه شهدا تأسیس کرده بود و فرماندهیاش را به محراب سپرد. کمی بعد شهید محراب تیپ قائم را به تیپ مستقل انصارالرضا (ع) ارتقا بخشید. اما با وجود خدمات بسیاری که شهید محراب در این تیپ انجام داد، اکنون کمتر نامی از وی در تاریخ دفاع مقدس برجای مانده است. به مناسبت ۳۰ دی ماه سالروز شهادت سردار حاجعلیاصغر محراب در جریان عملیات کربلای ۵، خاطرات تعدادی از همرزمانش را تقدیم حضورتان میکنیم. شهید محراب متولد ۱۵ مردادماه ۱۳۴۰ در مشهد بود که به تاریخ ۳۰ دی ماه ۱۳۶۵ در منطقه دوعیجی عراق به شهادت رسید.
کاک محراب
پیشمرگان کرد مسلمان شهید محراب را «کاک محراب» صدا میزدند. حتی بسیجیهای تازه وارد هم شهید را به همین عنوان صدا میزدند. برایم سؤال شده بود که چطور پیشمرگان همه ما را با پسوند برادر صدا میزنند، اما شهید محراب را «کاک محراب» لقب دادهاند. بالاخره از یکی از فرماندهان علتش را پرسیدم، گفت: در یکی از عملیاتها که در عمق مناطق آلوده به وجود دشمن انجام گرفت و به مدت سه روز هم طول کشید، عبادت و راز و نیاز محراب را زیاد میدیدیم. او در هر لحظه آماده کمک و رفع گره کور عملیات بود. بهخاطر همین نام او را کاک محراب گذاشتیم، زیرا محراب محل عبادات و راز و نیاز بزرگان و افراد مورد توجه خدا و رسول خدا (ص) است.
راوی: حاجعلیاکبر کاشانی
نبرد در میاندوآب
عملیاتی سخت حوالی میاندوآب آغاز شده بود. آنجا شهیدان کاوه و محراب هر دو حضور داشتند. روند عملیات گره سختی خورده بود و ضدانقلاب از بالای ارتفاعات، ما را با کلاشنیکف مورد اصابت قرار میداد. همان لحظه دیدم شهید کاوه صاف ایستاده و سر خم نمیکند. شهید محراب هم آمده کنارش و هر دو شروع به صحبت کردند. دشمن هم از بالا یکریز میزد. بعد از مدتی شهید محراب با چند نفر رفتند و دشمن را دور زدند و ارتفاعات را گرفتند و با بیسیم پیام دادند. خلاصه پس از شش ساعت درگیری، نهایت میدان جنگ را بهدست گرفتیم و تعدادی ضدانقلاب کشته شدند و الباقی فرار کردند.
شهید محراب یک فرمانده جوان و شجاعی بود که در عملیاتهای سخت و خطرناک کردستان ترسی به دلش راه نمیداد و بسیار مرید حضرت امام بود. شهید کاوه را خیلی دوست داشت و حرف ایشان را با دل و جان اطاعت میکرد. البته همه رزمندگان احترام خاصی برای شهید کاوه قائل بودند، ولی شهید محراب خیلی بیشتر از همه با شهید کاوه انس و الفت داشت.
راوی: حاجحسن خرمی
تشکیل تیپ حضرت قائم (عج)
تشکیل تیپ حضرت قائم (عج) از یادگاریهای شهید محمود کاوه است. ایشان فرماندهی تیپ قائم را به شهید محراب سپرده بود. وقتی بعثیها در یک مقطعی تاکتیکشان را تغییر دادند و به دفاع متحرک پرداختند. در لشکر ویژه شهدا قرار بر این شد که با تشکیل یک گردان یا یگان مستقل از دل لشکر، به مقابله با این تاکتیک دشمن بپردازیم.
این گردان به فرماندهی شهید محراب تشکیل شد. مقرش هم دورتر از پادگان شهید بروجردی بود. وقتی به سمت سه راه نقده میرفتیم به پادگان آنها میرسیدیم. پادگانی که هنوز هم پس از سالها کاربرد نظامی دارد. این یگان به فرماندهی حاج علی اصغر محراب عملکرد قابل قبولی داشت. در ابتدا نامش به گردان حضرت قائم موصوف شد. بعدها به تیپ ۷۲ قائم و سپس به تیپ انصارالرضا تغییر نام داد. از ابتدا هم فرماندهاش «شهید محراب» بود.
شهید محراب و عملیات کربلای ۲
شهید محراب و تیپ قائم در عملیات کربلای ۲ هم حضور داشتند. البته پدافند لشکر ویژه شهدا بودند و پس از شهادت شهید کاوه همچنان مأموریتهای محوله را انجام میدادند. در عملیات کربلای ۲ حاج محمود کاوه فرمانده لشکر ویژه شهدا به شهادت رسید. ۱۰/ ۶/ ۱۳۶۵ سردار محمود کاوه بر اثر اصابت ترکش خمپاره ۶۰ آسمانی شد. وقتی حاج علیاصغر محراب خودش را بالای پیکر بیجان فرماندهاش رساند، چندبار او را صدا زد. چنان بیتاب شده بود که سرش را دوبار به زمین کوبید. به طوری که خون از دماغش جاری شد. سپس پیکر کاوه را در آغوش کشید و بوسید و پیکرش را روی دوشش گذاشت. این دو رزمنده از سالیان قبل با هم بودند و عملیاتهای متعددی را در کنار هم گذرانده بودند. اما اکنون تقدیر اینطور رقم خورده بود که محراب، پیکر کاوه را بر دوش بکشد. فردای آن روز شهید محراب در صف تیپ مستقل قائم برای رزمندهها سخنرانی کرد و خبر شهادت کاوه را به نیروهایش داد.
راوی یکی از همرزمان شهید
کربلای ۵، مشهد حاجعلیاصغر محراب بود. در این عملیات، یگان ما شهرک دوعیجی عراق را تصرف کرد. از این شهرک هم عبور کردیم و همجوار لشکر ۲۱ امام رضا (ع) خط پدافندی تشکیل دادیم و مستقر شدیم. این در حالی بود که دیگر نیرویی برای ما نمانده بود. بیشتر بچهها به شهادت رسیده یا به سختی مجروح شده بودند.۳۰ دی ماه ۱۳۶۵، حاجعلیاصغر محراب در همین شهرک دوعیجی به شهادت رسید. محراب یکی از دستپروردگان سردار شهید محمود کاوه بود که همانند فرماندهاش در حالی به شهادت رسید که کولهباری از زخمهای میدان نبرد را به همراه دنیایی از فتوحات و پیروزیها با خود به یدک میکشید. او همانند شهید کاوه در حالی شهید شد که از همه جلوتر به خط مقدم بود. او با صدای خسخس سینه شیردل و شیمیاییشده و چشمان خونینش باید استراحت میکرد و به خط مقدم نمیآمد. مانند چند نفر دیگر که آنها هم شیمیایی شدند و رفتند. اما محراب ماند، چون غیرت و تعصب و حمیت بیمانندش مانع از آن شد که استراحت را به میدان جهاد ترجیح بدهد. او بستر مجروحیت را رها کرد و تا آخرین نفس جنگید و مردانه به شهادت رسید.
راوی: سردار علی صلاحی
فرازی از وصیتنامه شهید محراب
جوان آنلاین
منبع خبر