سرویس جهان مشرق _ اخبار مربوط به عادی سازی رابطه میان امارات متحده عربی و رژیم صهیونیستی که با وساطت و پیشنهاد مستقیم ایالات متحده امریکا صورت گرفته است اگرچه چندان موجب شگفتی کارشناسان نبود اما باب جدیدی در زمینه معادلات سیاسی خاورمیانه باز خواهد کرد.
در طول سالهای گذشته منابع رسمی و غیر رسمی متعددی از رفت و آمد میان مقامات امنیتی و سیاسی برخی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به مناطقی از فلسطین اشغالی و حتی تاسیس دفاتر سیاسی و کنسولی در خاک دو طرف خبر میدادند و مسئله عادی سازی روابط میان این شیخ نشین عربی با اسراییل تنها جنبه رسمیت بین المللی به خود گرفته است.
اما چه عواملی موجب گرایش رهبران شیخنشین های امارات به ایجاد روابط دوستانه با دشمن تاریخی اعراب و جهان اسلام یعنی اسراییل شد؟
در طول یک دهه گذشته رهبران امارات تصمیم میگیرند تا از کشوری که متکی به سود تجارت منطقهای در شهر دبی و درآمد نفتی ابوظبی بود تبدیل به بازیگر موثری در حوزه منطقه شوند. این کشور دهها میلیارد دلار تسلیحات مدرن به ویژه در حوزه نیروی هوایی خریداری کرده و وارد یک پیمان نظامی با عربستان سعودی میشود تا در مواقع لزوم دو طرف در خاک کشور ثالث در راستای منافع جمعی خود دست به اقدام نظامی بزنند.
نخستین دخالت نظامی خارجی ارتش امارات در این دوران، عملیات موسوم به "طلوع اودیسه" کشورهای عضو ناتو در خاک لیبی در سال ۲۰۱۱ بود که منجر به سرنگونی معمر قذافی دیکتاتور سابق این کشور و آغاز درگیریهای داخلی و بی ثباتی ۱۰ سال در این کشور شد.
ارتش امارات که در این عملیات با استفاده از جنگندههای F۱۶-E/F خود مواضع ارتش سابق لیبی را بمباران می کرد، پس از سقوط قذافی به حضور نظامی خود در این کشور ادامه داده و بعدها به حامی اصلی ژنرال خلیفه حفتر و دولت طبرق تبدیل شد که از سال ۲۰۱۴ تا کنون مشغول درگیری با دولت مستقر در طرابلس به رهبری فائز السراج هستند.
امارات علی رغم میلیاردها دلار هزینه در این نبرد موفق به تصرف طرابلس و جلوگیری از قدرت گرفتن دولت اخوانی در این کشور نشد و حتی روابط سیاسی این کشور با امریکا نیز به دلیل دعوت از نظامیان روس به خاک لیبی تیره شد.
دومین کارزار منطقهای که ارتش امارات میتوانست در آن نقش داشته باشد بحران سوریه و جنگ داخلی این کشور بود، اما با توجه به اینکه بخش بزرگی از بدنه تروریستها در جنگ سوریه را گروههای متمایل به اخوان المسلمین تشکیل میدادند و حامی اصلی شورشیان نیز دو کشور ترکیه و قطر به عنوان رقیب (و تا حدی دشمنان) امارات محسوب میشدند، علی رغم اصرار شدید مقامات عربستان این کشور حاضر به حمایت تسلیحاتی و مالی از تروریستها در سوریه نشد. در واقع رهبران امارات به خوبی میدانستند میدان نبرد سوریه فراتر از توان نظامی و منطقهای این شیخنشین برای دخالت و تعیین طرف پیروز جنگ است.
اما بزرگترین و پرهزینهترین دخالت منطقهای امارات که منجر به شکستی سخت برای آنها شد جنگ یمن بود. اگر کشور یمن برای عربستان سعودی به عنوان حیاط خلوت محسوب شده و قدرت گیری جناح انصارالله میتوانست به عنوان تهدیدی برای مناطق جنوبی خاک سعودی محسوب شود، برای امارات متحده عربی ورود به جنگ یمن و همراهی با ارتش متجاوز سعودی در کشتار هزاران غیرنظامی یمنی خالی از هر گونه دلایل منطقی و منفعت سیاسی بود.
در واقع محمد بن زاید حاکم ابوظبی علی رغم مخالفت و نگرانی سایر شیوخ اماراتی، با طناب پوسیده سعودی به درون چاهی رفت که بیرون آمدن از آن پس از گذشت ۵ سال با صرف دهها میلیارد دلار هزینه، خسارات تجهیزاتی و جانی شدید برای ارتش این کشور، درگیری داخلی با گروههای تحت حمایت عربستان در جنوب یمن و حتی خروج بخش بزرگ نظامیان این کشور هنوز نیز میسر نشده است.
مجموعه عوامل ذکر شده فوق و شکست تمامی پروژههای منطقهای امارات در سالهای اخیر و افزایش تهدیدات امنیتی علیه این کشور به سبب قمارهای خطرناک نظامی در کشورهای رقیب موجب شده تا این کشور به شدت از لحاظ سیاست منطقهای خود احساس ترس و انزوا کرده و به دنبال شریک امنیتی و نظامی جدید در آینده باشد.
جمهوری اسلامی ایران و قطر به عنوان رقبای منطقهای امارات و با منافع متفاوتی با این کشور شناخته میشوند، کشور ترکیه به سبب کینه قدیمی ناشی از سرنگونی محمد مرسی در مصر و درگیری تقریبا مستقیم نظامی در خاک لیبی دشمن تمام عیار شناخته شده و عربستان سعودی نیز به دلیل گرفتاری در باتلاق جنگ یمن ناتوانتر از آنست که امارات بتواند این کشور را شریک و ضامن امنیت ملی خود به حساب بیاورد. لذا این کشور به دنبال شریکی جدید و قدرتی بود که تحت حمایت بی چون و چرای کشورهای غربی باشد و بدین ترتیب با وساطت مستقیم امریکا، شیوخ اماراتی علی رغم آگاهی از فشار شدید رسانهای و افکار عمومی جهان عرب و دنیای اسلام، تصمیم به اعلام علنی عادی سازی رابطه با رژیم صهیونیستی گرفتند.
واکنش ایالات متحده به این اقدام حساس متحد عرب خود چه بود؟
هنگامی که یک مزدور وظیفه خود در قبال اربابش را به خوبی انجام میدهد طبیعتا انتظار پاداش خوبی را نیز خواهد داشت؛ ظاهرا اعلام رابطه یک کشور عربی با اسراییل آنچنان برای مقامات امریکایی ارزشمند بوده است که بلافاصله دستور لغو ممنوعیت برخی تسلیحات حساس و مدرن را به این کشور صادر کردهاند. در روزهای اخیر حسابهای متعدد کاربری وابسته به ساختار ارتش امارات با خوشحالی زاید الوصفی از موافقت ایالات متحده با فروش تسلیحات مدرن و دوربرد که در گذشته به علت نگرانی و مخالفت اسراییل به کشورهای عربی صادر نمیشد خبر دادند.
در سالهای گذشته فروش جنگندههایی نظیر F۱۶E و F۱۵SA توسط امریکا به ترتیب به امارات و عربستان سعودی موجب نگرانی و اعتراض مقامات اسراییل شده بود زیرا مدل صادر شده به این دو کشور از نسخه تحت کاربری نیروی هوایی رژیم صهیونیستی پیشرفته تر بوده و برتری تکنولوژیک این رژیم را از بین میبرد. این موضوع با فروش جنگندههای نسل پنجم F۳۵ به اسراییل و خودداری امریکا از تحویل این جنگنده به کشورهای عربی و ترکیه (به علت خرید سامانه پدافندی روسی S۴۰۰ ) تا حدودی حل شده بود اما در سالهای اخیر رهبران اماراتی بارها برای خرید این جنگنده به بهانه مقابله با خطر ایران اصرار کرده بودند که ظاهرا پس از توافقنامه عادی سازی روابط با اسراییل مجوز فروش این جنگنده پیشرفته نیز به این کشور صادر شده است.
همچنین امریکا سالها از تحویل تسلیحات دورایستای هواپایه و موشکهای کروز دوربرد به ارتش امارات به علت نگرانی اسراییل و حتی قطر در این خصوص خودداری میکرد اما طبق اعلام منابع اماراتی، این محدودیت تسلیحاتی نیز به زودی برداشته شده و احتمالا ارتش این کشور دست به سفارش موشکهایی نظیر AGM۱۵۸-Jassm ER با بردی حدود ۱۰۰۰ کیلومتر خواهد زد که بیش از دو برابر بیشینه برد تسلیحات فعلی این کشور خواهد بود.