دلگویه همسر و فرزند شهید علی عابدینی پس از حدود ۵ سال دوری

دلگویه همسر و فرزند شهید علی عابدینی پس از حدود ۵ سال دوری



دلگویه همسر و فرزند شهید علی عابدینی پس از حدود ۵ سال دوری

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، سیده نرگس حسینی همسر شهید علی عابدینی در شب وداع با پیکر این شهید با قرائت دلگویه‌ای با همسر گفت: سلام باغ برینم که پرپر آمده‌ای، سلام سرو بلندم که بی‌تن آمده‌ای.

خوش‌آمدی به وطن یوسف پر از زخمم، عزیزتر شده‌ای و دلرباتر آمده‌ای.

سلام بر دل و جان مدافعان حرم، صدای زینبیان مدافعان حرم.

ای شهدا این روزها هوای شهرهای ما بارانی است، چشم‌هایی که شما عزیز دلشان بودید امروز اشک میبارد.

ای شهدا شما ثابت کرده‌اید که اگر کربلا بودید دست هیچ نامحرمی به ناموس اهل بیت نمی‌رسید، گوشواره با گوش کنده نمی‌شد و بدن‌های مقدس امام حسین(ع) و فرزندانشان زیر سُمّ اسبان قرار نمی‌گرفت.

ای دلاورمردان شما با شهادتتان ثابت کردید که سربازان ولایت غیرت دارند و اجازه دست‌درازی دشمن را به ناموس وطن نمی‌دهند.

به شما مدیونیم چراکه جان خود را در طبق اخلاص قرار دادید تا ما با امنیت خاطر در شهر قدم برداریم و به زندگی خود ادامه دهیم.

تاریخ باید بداند که دفاع از حرم حضرت زینب(س) دلیل نمی‌خواهد و بیعت حسینیان زمان بیعتی به رنگ خون است که جلوه‌ای از این عهد و پیمان را پیکر مطهر شهدای مدافع حرم به تصویر کشیده‌اند.

بابا تو خندان و با پا رفتی اما با تابوت آمدی، خوش‌آمدی

امیرمحمد عابدینی فرزند شهید علی عابدینی نیز در این مراسم دلگویه‌ای را تقدیم پدر کرد: سلام بر بابای خوب من که پس از چند سال آمدی، خوش‌آمدی.

بابا، تو خندان و با پا رفتی اما حالا با تابوت پیش ما آمدی، خوش‌آمدی.

سلام بر تو که رفتی سوریه تا از حرم حضرت زینب(س) دفاع کنی و شهید شدی و پس از ۵ سال آمدی.

مامان عزیزم، من دیگر بابا دارم و تنها نیستم، راستی بابا: هر وقت دلم می‌گرفت مامان مرا آرام می‌کرد حالا که تو آمدی مرا خیلی آرام کردی.

بابای من، تو مانند عطر شیشه‌ای خوشبو بودی که شکست و بوی خوش تو همه جای شهر را پر کرد، حالا هم به من می‌گویند فرزند شهید “علی عابدینی” و به ما احترام می‌گذارند.

راستی باباجون؛ سلام ما را به امام حسین(ع) و حضرت زینب(س) برسان و برایمان دعا کن.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، سیده نرگس حسینی همسر شهید علی عابدینی در شب وداع با پیکر این شهید با قرائت دلگویه‌ای با همسر گفت: سلام باغ برینم که پرپر آمده‌ای، سلام سرو بلندم که بی‌تن آمده‌ای.

خوش‌آمدی به وطن یوسف پر از زخمم، عزیزتر شده‌ای و دلرباتر آمده‌ای.

سلام بر دل و جان مدافعان حرم، صدای زینبیان مدافعان حرم.

ای شهدا این روزها هوای شهرهای ما بارانی است، چشم‌هایی که شما عزیز دلشان بودید امروز اشک میبارد.

ای شهدا شما ثابت کرده‌اید که اگر کربلا بودید دست هیچ نامحرمی به ناموس اهل بیت نمی‌رسید، گوشواره با گوش کنده نمی‌شد و بدن‌های مقدس امام حسین(ع) و فرزندانشان زیر سُمّ اسبان قرار نمی‌گرفت.

ای دلاورمردان شما با شهادتتان ثابت کردید که سربازان ولایت غیرت دارند و اجازه دست‌درازی دشمن را به ناموس وطن نمی‌دهند.

به شما مدیونیم چراکه جان خود را در طبق اخلاص قرار دادید تا ما با امنیت خاطر در شهر قدم برداریم و به زندگی خود ادامه دهیم.

تاریخ باید بداند که دفاع از حرم حضرت زینب(س) دلیل نمی‌خواهد و بیعت حسینیان زمان بیعتی به رنگ خون است که جلوه‌ای از این عهد و پیمان را پیکر مطهر شهدای مدافع حرم به تصویر کشیده‌اند.

بابا تو خندان و با پا رفتی اما با تابوت آمدی، خوش‌آمدی

امیرمحمد عابدینی فرزند شهید علی عابدینی نیز در این مراسم دلگویه‌ای را تقدیم پدر کرد: سلام بر بابای خوب من که پس از چند سال آمدی، خوش‌آمدی.

بابا، تو خندان و با پا رفتی اما حالا با تابوت پیش ما آمدی، خوش‌آمدی.

سلام بر تو که رفتی سوریه تا از حرم حضرت زینب(س) دفاع کنی و شهید شدی و پس از ۵ سال آمدی.

مامان عزیزم، من دیگر بابا دارم و تنها نیستم، راستی بابا: هر وقت دلم می‌گرفت مامان مرا آرام می‌کرد حالا که تو آمدی مرا خیلی آرام کردی.

بابای من، تو مانند عطر شیشه‌ای خوشبو بودی که شکست و بوی خوش تو همه جای شهر را پر کرد، حالا هم به من می‌گویند فرزند شهید “علی عابدینی” و به ما احترام می‌گذارند.

راستی باباجون؛ سلام ما را به امام حسین(ع) و حضرت زینب(س) برسان و برایمان دعا کن.



منبع خبر

این مطلب مفید بود؟
>

آخرین اخبار

تبلیغات
تبلیغات
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید