به گزارش خبرنگار نوید شاهد؛ امروز ۲۸ آذرماه با سالروز شهادت شهید مدافع حرم، شهید محمدرضا فخیمی هریس مصادف است.جوانی ۲۴ ساله که اولین شهید مدافع حرم شهرستان هریس آذربایجان شرقی و جوانترین شهید مدافع حرم این استان است.
شهید فخیمی هریس از آن دهه هفتادی های حماسه آفرین است. از آنانی که توانست نفسش را زیر پا بگذارد و لباس سبز پاسداری را با رد کردن رشته پزشکی بر تن کند. او به پدرش که گفته بود ابتدا پزشکی بخوان و بعد در بیمارستان شهید محلاتی سپاه به مردم خدمت کن گفته بود پدر جان در این صورت من از عهده نفسم بر نمی آیم و میخواهم راهی را بروم که به شهادت نزدیکتر است.
پورحسین مادر این شهید بزرگوار در گفتگو با خبرنگار نوید شاهد درباره این شهید جوان گفت: محمدرضا بسیار بچه آرام و مودبی بود به نحوی که همه اطرافیان به این موضوع اذعان دارند. از خصوصیات بارز محمدرضا این بود که بسیار قدردان من و پدرش بود و همیشه به من می گفت مادر مرا حلال کن من در کودکی شما را اذیت کرده ام. به یاد ندارم زمانی من و پدرش از در منزل وارد شویم و محمدرضا به نشان احترام جلوی پای ما بلند نشود.
وی در ادامه با تاکید بر اینکه فرزندم در کودکی به همراه پدرش در مجالس روضه و عزاداری اباعبدالله (ع) شرکت میکرد، اظهار کرد: محمدرضا به همراه مهدی برادرش، در نوجوانی نیز با شرکت در مراسمات مذهبی به نوحه خوانی برای اهل بیت (ع) می پرداختند. فرزندم در کودکی آیاتی از قرآن را به زبانهای آلمانی و ترکی آموخته بود و هوش سرشار او همیشه مورد تعجب اطرافیان بود.
مادر شهید ادامه داد: در دوران کودکی محمدرضا سعی کردم همیشه با وضو به او شیر دهم و همیشه هم من و هم پدرش بر لقمه حلال و حرام تاکید داشتیم. در واقع خداوند محمدرضا را پس از چند سال به ما عنایت کرد و شب قبل اینکه او به دنیا بیاید من خواب حضرت زهرا (س) را دیدم که ایشان در خواب به من گفت از این امانت به خوبی نگهداری کن.
پورحسین افزود: محمدرضا در آزمون سراسری با رتبه بسیار خوبی پذیرفته شده بود و پدرش از او خواست رشته پزشکی را انتخاب کند اما با وجود مخالفتها؛ او لباس سبز پاسداری و تحصیل در دانشگاه امام حسین (ع) را انتخاب کرده بود چون معتقد بود این راه به شهادت نزدیکتر است.
مادر شهید درباره اعزام او به سوریه گفت: یک روز محمدرضا چند ساعتی زودتر از محل کار به منزل آمد و در حالی که بسیار خوشحال بود گفت مادر من برای زیارت حرم حضرت زینب (س) عازم سوریه هستم و از من خواست که به رفتن او رضایت بدهم در واقع من و محمدرضا رابطه بسیار دوستانه و صمیمی داشتیم.
پورحسین همچنین افزود: محمدرضا به قولش عمل کرد چون اگر کمکهای حضرت زینب (س) و صبری که به من دادند، نبود؛ من نمیتوانستم لحظه ای نبودن فرزندم را تحمل کنم. همانطور که گفتم من با محمدرضا ارتباط قلبی و صمیمی قوی تری داشتیم.
این مادر شهید ادامه داد: ارتباط عاطفی ما به حدی قوی بود که صبح روز شهادت محمدرضا و بعد از نماز صبح قلبم بسیار آشفته شد به نحوی که انگار از سینه ام بیرون می زد، از خواب که برخواستم به فرزند کوچکترم مهدی گفتم بیدار شو امروز میهمان داریم، گویی بر قلبم الهام شده بود که امروز از فرزندم خبری میشود.
وی ادامه داد: در همین احوال برادر همسرم به منزل ما آمد و خبر مجروحیت محمدرضا را به ما داد ولی من که مطمئن بودم محمدرضا شهید شده است از او خواستم واقعیت را به ما بگوید که فرزندم به شهادت رسیده است. در همان حال به سجده افتادم و برای شهادت محمدرضا و اینکه به آرزویش رسیده است سجده شکر به جا آوردم چراکه می دانستم اگر جور دیگری از دنیا برود در حق او ظلم شده است و در آخر محمدرضا ۲۸ آذرماه ۹۴ در حلب سوریه در مبارزه با تکفیری های جبهه النصره به شهادت رسید.
شهید مدافع حرم محمدرضا فخیمی هریس در بخشی از وصیتنامهاش نوشته بود: «اینجانب بنده گناهکار درگاه خداوند از شما امت شهیدپرور تقاضا دارم که مطیع محض ولایت حضرت امام خامنهای(مدظله) نه در حرف بلکه در عمل، اینگونه نباشید که به خاطر حرف این و آن و عدهای منحرف حرف ولی در روی زمین بماند یا اگر حرف ولی را مخالف با میل شخصی دیدیم به آن عمل نکنیم. حال که دست بنده از دنیا کوتاه است و زمان ظهور حضرت ولیعصر(عج) را ندیدم، اگر ایشان را دیدید و زمان ظهور را درک کردید سلام بنده را به ایشان اعلان فرمایید. در پایان از همه بستگان، دوستان، همسفران و کسانی که با آنها معاشرت داشتم طلب حلالیت دارم.»
منبع خبر