روزنامه ایران یکم تیر یادداشتی به قلم وحید شقاقی عضو هیأت علمی دانشگاه خوارزمی منتشر کرد و نوشت: … همچنین در طول ۵۰ سال اخیر دولتها بهسمت درمان اساسی چالشها و ابرچالشها نرفتند تا الان که به سال ۱۴۰۰ رسیدهایم، اما اگر بخواهیم اینها را اولویتبندی کنیم میتوان چالشها و ابرچالشها را در سه دسته تقسیمبندی کرد. ابرچالشهایی نظیر آب، صندوقهای بازنشستگی و پایان دوران صادرات نفت ایران در سطح اول این ابرچالشها است.
دسته دوم ناترازی نظام بانکی در اقتصاد ایران و در دسته سوم چالشهایی نظیر نابرابری فزاینده، بیکاری جوانان و تحصیلکردهها، آلودگی محیطزیست و بدهی دولت و فضای نامناسب کسب و کار در کنار فضای انحصاری و غیررقابتی و رانتی اقتصاد ایران قرار دارند. دلیل این دسته بندیها بر اساس شدت و مدت و اهمیت ابرچالشها و چالشها است. اگر در دستهبندی اول بخواهیم وارد شویم نیازمند اصلاحات ساختاری بزرگ و اقدامات بنیادی هستیم. ۷۰ درصد سرزمین ایران در تنش آبی قرار دارد و رشد جمعیت ایران در سال گذشته به کمترین میزان خود در ۵۰ سال گذشته رسیده است. یعنی کمتر از هفت دهم درصد.
ناترازی صندوقهای بازنشستگی ما نیز تبدیل به مشکل اساسی شده است و تعهدات و بدهی صندوقهای بازنشستگی بیش از ۱۵۰ هزار میلیارد تومان برآورده شده است. از سوی دیگر در پایان این دهه به زمان تمام شدن صادرات نفت نزدیک میشویم و کشورها به سمت استفاده از انرژیهای پاک و کمهزینه حرکت میکنند. همچنین ما هزاران دلار ناترازی نظام بانکی هم داریم. اینها مسائل جدی اقتصاد ایران است که بیش از ۵۰ سال است انباشت شده و حل نشده و با مسکن نفت با آن برخورد کردهایم. اولین راهکار برای این مشکلات و چالشهایی که بیان شد این است که به یک اجماع نخبگان برای اقتصاد ایران برسیم.
باید نخبگان اقتصادی ایران مبتنی بر آمار و اطلاعات به یک اجماع برتر برای حل ابرچالشها برسند. مرحله بعدی این است که اگر اولویتبندی ابرچالشها و چالشها را انجام دادیم باید برنامههای عملیاتی برای اصلاحات ساختاری برای مواجهه با این چالشها داشته باشیم. یک برنامه هدفمند و مشخص برای یک دهه داشته باشیم. آنگاه بتدریج میتوانیم به درمان این بیماریها بپردازیم. هر کدام از چالشها به درمان خاص خود نیاز دارد. ابرچالشهای سطح اول و دوم نیازمند تصمیمات سخت و جراحیهای عمیق کاری و نیازمند مدیریت و مشارکت جدی، تصمیمات قاطع و منابع مالی مناسب است.
در پایان باید گفت دولت جدید باید درمان این ابرچالشها را شروع کند. اینها باید در خط فکری دولت سیزدهم وجود داشته باشد چرا که ایران در پایان یک دهه دیگر صادرکننده نفت نخواهد بود. باید وابستگی دولت به نفت را کاهش دهیم و رویکردهای صادراتی نفت را کنار بگذاریم و از الان خود را برای پایان این دهه با یک شرایط باثبات آماده کنیم. چرا که عدم وابستگی دولت به درآمدهای نفت بسیار مهم است و در این دهه هم ناگزیر است که به نفت وابسته نباشد و هیچ راه و چاره دیگری هم وجود ندارد.
منبع خبر