راز تعلل حاج قاسم سلیمانی برای گرفتن مدال «ذوالفقار»

راز تعلل حاج قاسم سلیمانی برای گرفتن مدال «ذوالفقار»

گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: «امیر عسگری» مستندساز کرمانی هست که مستند‌هایی را جهت معرفی شخصیت شهید حاج قاسم سلیمانی و برخی همرزمان او تولید کرده که می‌توان به «عیدوک»، «شبی که طوفان شد»، «شبیه حاج قاسم»  و «تو به کوچ عادت داشتی» اشاره کرد. وی از جمله کسانی هست که از نزدیک شاهد سیره و سلوک شهید قاسم سلیمانی بوده و از نگاهی هنری به واکاوی این شخصیت سترگ پرداخته هست. عسگری در گفت‌وگو با خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس در بیان برخی خاطرات و سجایای اخلاقی حاج قاسم اظهار داشت: مدت‌ها قبل از شهادت حاج قاسم، دوست داشتم برای معرفی بهتر ایشان، کاری هنری ارائه بدهم، اما خود حاج قاسم همکاری نمی‌کرد و تمایل نشان نمی‌داد؛ اما به دلیل عشق و علاقه‌ای که به این بزرگوار داشتم، مصرانه پیگیری می‌کردم. من از نزدیک تقریبا برخورد خاصی با حاج قاسم نداشتم، اما به واسطه سلوک و منشی که از ایشان شنیده و بعضا از نزدیک در حسینیه بیت‌الزهرا (س) در کرمان دیده بودم، شیفته‌اش شده بودم. هر وقت در حسینیه ایشان مراسم بود و ایشان هم تشریف داشتند، مثل یک لنز ۷۰ در ۲۰ تله، در گوشه‌ای از مجلس ولی مشرف به ایشان می‌نشستم و فقط رفتار و سکنات این شهید عزیز را نظاره می‌کردم؛ بسیار از نظر نوع رفتار و برخورد با مردم و اطرافیان، دلنشین و جذاب بود.

راز تعلل حاج قاسم سلیمانی برای گرفتن مدال «ذوالفقار»

** ولایت‌پذیری؛ شاخص‌ترین سیره شهید سلیمانی

عسگری افزود: هرچه بیشتر درباره او تحقیق و پژوهش می‌کردم بیشتر علاقمند می‌شدم. البته حاج قاسم از دوربین و گفتگو‌های رسانه‌ای ابا داشت و به راحتی نمی‌شد ایشان را پای مصاحبه و مستند و این مسائل آورد. او همه کار‌ها و اقداماتش را برای خدا انجام می‌داد و از همین جهت تمایلی به رسانه‌ای شدن نداشت. در کنکاش شخصیت و سلوک ایشان ولایتمداری را از پررنگ‌ترین شاخصه‌های رفتاری این شهید دیدم، مثلا سردار «حمید شفیعی» درباره سقوط فاو در سال ۱۳۶۶ در خاطره‌ای از رفتار و سلوک حاج قاسم آورده هست که حال فرماندهان پس از سقوط فاو خیلی خراب بود و بیش از همه نگران و ناراحت این بودند که خبر سقوط فاو را چگونه به امام برسانند، در آخر هم به جمع‌بندی رسیدند که دسته جمعی به بیت امام برویم و همه با هم حضوری خبر را به ایشان بدهیم.

راز تعلل حاج قاسم سلیمانی برای گرفتن مدال «ذوالفقار»

وی ادامه داد: سردار شفیعی می‌گوید قبل از رفتن، حاج قاسم به من گفت که عازم تهران و حضور در بیت امام هستیم تا خبر سقوط فاو را بدهیم و خیلی ناراحت و بهم‌ریخته بود. چند روزی گذشت و ایشان را دیدم که خیلی برعکس آن روز خندان و شاداب و سرحال هست، پرسیدم چه شد که از آن ناراحتی در آمدید، حاج قاسم گفت ما همان روز رفتیم تهران خدمت امام، در اتاق معروف جلسات امام منتظر بودیم و حاج احمدآقا هم همراه ما در اتاق بودند، قبل از اینکه امام تشریف بیاورند همه در اتاق با حالت بغض و گریه‌های آرام نشسته بودیم که یکی از بچه‌ها بغضش ترکید و های‌های زد زیر گریه، با گریه او ما هم بغضمان ترکید و زدیم زیر گریه؛ در حال گریه و ناراحتی ما، امام ناگهان وارد اتاق شدند و حال و روز ما را که دیدند، اصلا ننشستند، با همان حالت ایستاده به ما عتاب کردند که «مگر بچه شده‌اید؟ مانند بچه‌ها عروسک به شما می‌دهند خوشحال می‌شوید، از شما می‌گیرند ناراحت می‌شوید، بروید هر وقت به تکلیفتان عمل نکردید، بیایید اینجا تا با هم گریه کنیم».  

این مستندساز بیان کرد: حاج قاسم می‌گفت کل جملات امام روی هم سه خط نشد، اما روحیه عجیبی به ما داد و همه شاداب و خوشحال از محضر ایشان برگشتیم. حاج قاسم به قدری به ولایت معتقد بود که یک کلام ساده او اینچنین در روحیه‌اش تاثیرگذار بود و می‌توانست باعث تقویت انگیزه و اراده او شود. تقریبا سخنرانی‌ای از حاج قاسم در دوره جنگ نداریم که در آن از امام یا پیام‌های امام صحبت نکرده باشد. مثلا من خودم آن پیام معروف امام راحل به حجاج در سال ۱۳۶۶ را با صدای حاج قاسم گوش داده‌ام.  

راز تعلل حاج قاسم سلیمانی برای گرفتن مدال «ذوالفقار»

عسگری در ادامه گفت: خاطره دیگری از تبعیت محض ایشان از ولایت را عرض کنم. سال‌های انتهایی عمر با برکت امام راحل، بحثی شده بود تا ایران با فرانسه مذاکره کند. حاج قاسم می‌گفت من و عده‌ای از فرماندهان قرار گذاشتیم که برویم خدمت امام خمینی و اعتراض کنیم که چرا باید فرانسه‌ای که در جنگ پشتیبانی از صدام کرده هست، باید مذاکره کنیم. با همین نیت رفتیم تهران و زنگ زدیم به حاج احمدآقا تا قراری را برای ملاقات با امام برای ما ترتیب بدهد. هر وقت هم ما از ایشان قرار ملاقات می‌خواستیم معمولا برای همان روز یا نهایتا فردایش قرار را تعیین می‌کردند. اما آن روز که زنگ زدیمف حاج احمدآقا پشت تلفن گفت، حضرت امام الان کنارم هستند و می‌فرمایند از فرماندهان بپرسید چه‌کار دارند؟ ما هم گفتیم حضوری خدمتشان عرض می‌کنیم، حاج احمد گفت امام می‌فرمایند از پشت تلفن بفرمایید بعد تشریف بیاورید.

وی خاطرنشان کرد: از ما اصرار و از امام انکار بالاخره همان جا تلفنی مطرح کردیم که درخواست داریم حضرت امام مانع مذاکرات ایران و فرانسه شوند، امام هم در جواب فرمودند شما (فرماندهان) چه‌کاره‌اید که در این کار‌ها دخالت می‌کنید؟ یک ساعت مهلت می‌دهم که اگر از تهران خارج نشوید دستور می‌دهم هر جا رویت شدید، بازداشت شوید. حالا بحث بازداشت نبود واقعا، امام می‌خواستند قاطعیت خود را در تصمیم‌شان نسبت به دخالت نکردن فرماندهان در آن امر نشان دهند، اما با این حال برای اینکه حکم شرعی فرمایش امام بر فرماندهان جاری نشده و خود را گناه‌کار نبینند، منتظر راننده‌هایشان نشدند، رفتند بیرون و چند تا تاکسی کرایه کردند و گفتند فقط ما را بیرون از تهران ببرید که حکم امام زمین نماند و ما مدیون نشویم.

راز تعلل حاج قاسم سلیمانی برای گرفتن مدال «ذوالفقار»

عسگری افزود: حاجی می‌گفت ما تا عوارضی قم رفتیم تا از حکم امام تبعیت محض کرده باشیم، لذا این نوع نگاه ولایت‌مدارانه در حاج قاسم موج می‌زد و همواره بر این صراط باقی ماند. برای مدال گرفتن از حضرت آقا هم همینطور بود، بار‌ها از بیت دعوت شد که برای اخذ مدال برود، اما گویا هر بار به بهانه‌ای این کار را به تعویق می‌انداخت. در همین رابطه این را بگویم که حاج قاسم از همان اول جنگ از هر رزمنده یا شهیدی که اهل معنا و معرفت بود، یک خصیصه شاخص و نیک را به یادگار در خود نهادینه می‌کرد مثلا «مهدی زندی‌نیا» مسئول ادوات لشکر ثارالله (ع) بود که بعدا شهید شد. حاج قاسم می‌گفت هر بار این شهید عزیز نزد او می‌رفت همواره از کمبود‌ها و ناکارامدی‌ها گلایه داشت و به اصطلاح غُر می‌زد. این شهید زندی مهارت ویژه و خاصی در توپخانه داشت به طوری‌که وقتی توپ را شلیک می‌کرد به اصلاح شعاع پراکنده شدن ترکش آن بمب (اورلب) را هم در نظر می‌گرفت.

** هر شهید؛ یک کلاس اخلاق

این مستندساز گفت: در بحبوحه عملیات والفجر ۸ خبر رسید که در پسربچه ایشان در سیرجان بر اثر تصادف درگذشته هست. ما هم نقشه کشیدیم که با ترفند و حیل ایشان را هر طور شده به عقب برگردانیمو راهی شهر خودشان کنیم. صدایش زدیم و مثل همیشه با همان حال طلبکار و غرلند کنان و البته خندان آمد. غرلندش که تمام شد گفتم پاتک‌های عراق چند روز دیگر آغاز می‌شود و این عملیات احتمالا یکی دو ماه طول می‌کشد برای اینکه شما یک سره در عملیات نباشی و خسته شوی، شما فعلا برو شهر خودتان و استراحت کن و کار را به جانشینت بسپار بعد تو برگرد و جانشینت برود.  

راز تعلل حاج قاسم سلیمانی برای گرفتن مدال «ذوالفقار»

عسگری ادامه داد: همین که این را گفتم، برافروخته شد که یعنی چه؟ من چطور بروم در این بحبوحه عملیات؟ نکند بخاطر فوت پسرم اینطور برنامه‌ریزی کرده‌ای؟ در جریان باشید که من با خانمم هماهنگ کرده‌ام که کار‌های کفن و دفن فرزندم را انجام دهند و رضایت بدهند که راننده خاطی هم برود و من اینجا برای عملیات می‌ماندم و هر وقت کارم تمام شد برمی‌گردم. حاج قاسم می‌گوید من ماندم چه بگویم چرا که رفتن ایشان به عقب مصیبتی برای جبهه بود چرا که فردی در تراز ایشان نداشتیم. در هر حال این شهید عزیز تا آخر عملیات ماند و پس از پایان عملیات به پیشنهاد یکی از روحانیون، قرار شد دو نفر از رزمندگان عملیات والفجر ۸ را به عنوان پاسدار نمونه معرفی کنیم. ما هم شهید زندی‌نیا را به عنوان یکی از آن دو نفر برگزیدیم. در نشست تکریم، من هم اسم ایشان را خواندم برای تقدیر و تشکر. شهید زندی‌نیا بلند شد و تمام بدنش می‌لریزد، به طوری‌که زیر بغلش را گرفتند و آوردند بالای صحنه برای تقدیر. وقتی آمد بالا، مثل ابر بهار اشک می‌ریخت، همان روی صحنه به من گفت تو در حق من ظلم کردی، من هر کاری کردم برای خدا بوده و تو امروز با این تقدیر و تشکر و جایزه و این مسائل، اجر مرا ضایع کردی. این همه رزمنده زحمت کشیدند چرا مرا انتخاب کردی.

کد ویدیو

پنجره متفاوتی به چند حضور شهید حاج قاسم سلیمانی
در برخی دیدار‌ها و برنامه‌های خاطره‌انگیز با رهبر معظم انقلاب اسلامی

وی گفت: حاج قاسم می‌گوید این خاطره و رفتار شهید در ذهن من ماند و پشیمان شدم از انتخاب او از این جهت که معامله او با خدایش را خراب کرده بودم. به نظر خیلی افراد حاج قاسم این نوع رفتار‌ها را در خود نگه داشت و یاد گرفت که چگونه برای خدا کار کند، لذا در جریان مدال گرفتن برای پایان بخشیدن به حکومت داعش، با بهانه‌هایی از رفتن برای اخذ مدال طفره می‌رفت تا اینکه گویا خود رهبر معظم انقلاب اسلامی حکم شرعی و ولایی کردند به ایشان که برود و مدالش را بگیرد. آن موقع بود که دیگر تعلل نکرد و رفت، اما در فیلم دریافت مدال هم پیداست که چقدر معذب هست و با چهره‌ای سرخ و برافروخته مدال را گرفت و تواضع از رفتارش پیدا بود.

راز تعلل حاج قاسم سلیمانی برای گرفتن مدال «ذوالفقار»

عسگری تصریح کرد: یکی دیگر از رفتار‌های خاص حاج قاسم این بود که هوای محافظ‌های خود را داشت و بعضا در اوج کار و گرفتاری‌ها موقع غذا، خودش برای محافظ‌ها لقمه می‌گرفت و حواسش به آنها بود. می‌گویند این رفتار را از آیت‌الله «سیّد محمّدباقر طباطبائی حکیم» یاد گرفته بود، گویا در مراسمی که حاج قاسم هم حاضر بودند، شهید حکیم با دست خود برای یک جانبازی که دستانش قطع شده بود غذا لقمه می‌گرفتند، حاج قاسم هم این نوع رفتار‌ها را دیده و اینطور ملکه رفتارش کرده بود لذا از این دست رفتار‌ها را در مقابل محافظانش و رزمندگان انجام می‌داد.

وی خاطرنشان ساخت: حاج قاسم از هر شخصیت ممتازی یک الگو و رفتار شاخص را انتخاب می‌کرد. البته من یکی دو بار تند شدن اخلاق حاج قاسم را هم دیده بودم مثلا در کرمان طرحی اجرا شد که تمثال شهدای کرمان را با کاشی‌های ریز درست کرده و در جای جای شهر نصب می‌کردند. روزی یک پدر شهیدی به حاج قاسم کلایه می‌کند که برای همه شهدا کاشی زدی، اما برای فرزند من که از شهدای شاخص شهر بوده کاشی نزدی. من در آن موقعیت حضور داشتم، حاج قاسم مسئول مربوطه را صدا زد و جلوی پدر شهید او را توبیخ کرد آن بنده خدا هم عذرخواهی کرد و ماجرا تمام شد. همان شب دیدم که آن مسئول را صدا زده و با او صحبت می‌کرد و از حالت صحبت‌شان متوجه شدم دارد از او دلجویی می‌کند بابت اتفاق صبح. در هر موردی که حتی طرف مقابل حقش بود توبیخ شود، باز مورد عنایت و محبت حاج قاسم قرار می‌گرفت تا دلگیر نباشد.

راز تعلل حاج قاسم سلیمانی برای گرفتن مدال «ذوالفقار»

گفت‌وگو از حامد افروغ

انتهای پیام/ 112

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

این مطلب مفید بود؟
>

آخرین اخبار

تبلیغات
تبلیغات
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید