به گزارش مجاهدت از مشرق، محمد ایمانی تحیلگر سیاسی و فعال رسانه ای در کانال تلگرامی خود نوشت:
انبوه جمعیتی که دیروز به شوق امیر مومنان (ع) در خیابان حضرت ولی عصر (عج) و خیابان های اطراف لبریز شد، قابل پیش بینی نبود. مردم، از بعد از ظهر دیروز تا نیمه شب، در چندین نوبت در این مسیر آمدند و رفتند و باز هم سیل مشتاقان بود که می جوشید و در بزرگترین خیابان غرب آسیا جاری می شد.
این اقیانوس جمعیت، قابل پیش بینی نبود و به همین دلیل هم شهر قفل شد. ترافیک، پدیده نچسب و ناگوار دنیای مدرن است، اما هنگامی که به یاد پرچمدار عدالت و مروّت پدید آید، نه فقط قابل تحمل، که شیرین می شود.
دیروز خیلی ها که ساعت ۶ و ۷ بعد از ظهر به راه افتادند، در ترافیک ماندند و اصلا به خیابان ولی عصر نرسیدند. خانواده هایی که از شرق تهران حرکت کرده بودند، در بزرگراه امام علی و معابر مشابه متوقف شدند و پس از ساعاتی معطلی، ناچار به خانه برگشتند.
از این روزهای حماسه و غافلگیری در تاریخ ما کم نیست. خیلی ها نهم دی ماه ۱۳۸۸، به نیت حضور در میدان انقلاب از شرق تهران حرکت کردند، اما در اثر ازدحام جمعیت، در میدان امام حسین (ع) متوقف شدند و نتوانستند قدم از قدم بر دارند. نمونه دیگر، تشییع سرداری که گفته بود “ما ملت امام حسینیم”.
استاد شهید مطهری (ره) در رازگشایی از ارادت ملت به امام خمینی (ره) فرمود: “بیشک از جان گذشتگی و مبارزه خستگی ناپذیر با ظلم و ظالم و دفاع سرسختانه از مظلوم و صداقت و صراحت و شجاعت و سازشناپذیری این رهبر، در انتخاب او به مقام رهبری نقش داشته . اما مطلب اساسی چیز دیگری است و آن این که ندای امام خمینی از قلب فرهنگ و از اعماق تاریخ و از ژرفای روح این ملت برمیخاست. مردمی که در طول چهارده قرن، حماسه محمد، علی، زهرا، حسنین ، سلمان، ابوذر… و صدها هزار زن و مرد دیگر را شنیده بودند و این حماسهها با روحشان عجین شده بود، بار دیگر همان ندای آشنا را از حلقوم این مرد شنیدند”.
دیروز، نام امیر مومنان (ع) طوفان به پا کرد. این مردم، بی تاب نام و مرام علی (ع) هستند، چون او به بیش از پدر و مادر خویش عشق می ورزند؛ او که دلش برای مردم می تپید و شب و روزش در خدمت آنها سپری شد.
می فرمود “آیا به این بسنده کنم که گویند امیر مومنان است و در ناخوشایند های روزگار شریک و اسوه ای برای رنج های آنها نباشم؟”. درباره مصلحت اندیشی برخی یاران و دعوت به اغماض با امتیاز طلبان فرمود: “اَتامرونّی اَن اَطلُبَ النَّصرَ بِالجورِ فیمَن وُلّیتُ عَلَیه! آیا مرا می فرمایید که با ستم کردن در حق کسانی که بر آنان حکومت یافته ام، پیروزی بجویم؟! به خدا سوگند… چنین نخواهم کرد”.
در عهدنامه ماندگار مالک اشتر نوشت “واشعر قلبک الرحمهًْ للرعیهًْ… مهربانی و محبت و عطوفت به مردم را پوشش و شعار قلب خود قرار بده و با آنها درندهای نباش که بلعیدن آنان را غنیمت شمارد؛ که مردم دو گروهند، یا برادر دینی تو هستند و یا مانند تو در آفرینش”.
غیرتی می شد از این که بیگانگان مهاجم از مرز گذشته و خلخال و دستبند و گشواره زن غیر مسلمان را که در پناه حکومت او بوده، غارت کرده اند؛ و می فرمود “اگر مرد مسلمانی از این غصه بمیرد، جای سرزنش نیست، بلکه مرگ او در نظر من شایسته است”
استاد مطهری در “آشنایی با قرآن، تفسیر سوره انفال” نقل می کند که مرد فاضلی، عهدنامه امیر مومنان (ع) به مالک اشتر را خوش نویسی کرد و رفت تا به صدر اعظم وقت قاجار اهدا کند. صدر اعظم؛
“اطرافیان را بیرون می کند و سپس می گوید خود علی که اینها را نوشت و بیش از هرکس دیگر عمل می کرد، در سیاست از اینها چقدر بهره برداری کرد که حالا من بیایم عمل کنم؟ دیدیم که تمام مُلکش از بین رفت و معاویه بر او مسلط شد. علی خودش شکست خورد، پس این چیست که برای من نوشته ای؟!
مرد فاضل می پرسد: چرا این حرف را در میان جمعیت به من نگفتی؟ گفت: اگر در میان جمعیت می گفتم پدرم را درمی آوردند. گفت: بسیار خوب، جمعیت که رفت چرا پیش خدمت ها را گفتی همه تان بروید بیرون؟ گفت: اگر یکی از آنها می فهمید که من چنین جسارتی به علی می کنم، پدرم را درمی آورد. گفت: پیروزی علی علیه السلام همین است.
چرا معاویه بعد از هزار و سیصد سال، احدی کوچکترین احترامی برایش قائل نیست و جز لعنت و نفرین چیز دیگری برای او نیست؟ علی (ع) این احترام را از کجا پیدا کرد که تو اگر به همین نوکرها و پیشخدمتها بگویی آدم های بیگناهی را گردن بزنید گردن می زنند، ولی اسم علی را جرأت نمی کنی با بی احترامی [جلوی آنها ببری ] ؟ آیا جز این است که علی (ع) را اینها به همین صفات شناخته اند که مجسمه راستی و درستی، وفای به عهد و تجسم همین دستور العملی است که خودش داده است؟
اگر در دنیا فردی پیدا می شود که به این اصول انسانیت عمل می کند، به موجب همین است که علی (ع) اینها را نوشت و خودش عمل کرد. اگر او اینها را نمی نوشت و خودش عمل نمی کرد، سنگ روی سنگ بند نمی شد. تو خیال کرده ای که این اجتماع را باسیاست خودت حفظ کرده ای؟ ! اگر مردم دزدی نمی کنند، به خاطر تو دزدی نمی کنند؟! صدی نود مردمی که دزدی و فحشا و خیانت به ناموس تو نمی کنند، به خاطر علی (ع) و دستورهای امثال اوست. تو خیال کرده ای علی علیه السلام شکست خورد؟!”.
طاغوت ها که جای خود دارند؛ پشت ابلیس لرزید و آوار یاس بر سر او فرو ریخت، آن روز که پیامبر اعظم (ص) به رسالت مبعوث، و امیر مومنان (ع) به وصایت و امامت منصوب شد. حضرت در خطبه قاصعه خبر داد:
“لَقَدْ سَمِعْتُ رَنَّةَ الشَّیْطَانِ حِینَ نَزَلَ الْوَحْیُ عَلَیْهِ فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا هَذِهِ الرَّنَّةُ فَقَالَ هَذَا الشَّیْطَانُ قَدْ أَیِسَ مِنْ عِبَادَتِهِ. هنگامی که وحی بر پیامبر(ص) فرود آمد، ناله شیطان را شنیدم. گفتم: ای فرستاده خدا این آوا چیست؟ گفت: این شیطان است؛ از این که بندگی او را کنند، نا امید شده است”.
می گفت و رفتارش بر گفتارش گواه بود؛ “فقُمتُ بالامر حین فشلوا و تَطلّعتُ حین تَقَبُّعوا… به اقامه امر الهی برخاستم، زمانی که دیگران فشل شدند. هنگامی که مردم از ترس پنهان میشدند، من خود را آشکار کردم. و زمانی که به لکنت افتاده بودند، سخن گفتم. و هنگامی که از حرکت باز مانده بودند، به نور الهی حرکت کردم… مانند کوهی که طوفانها، او را به حرکت در نیاورد”.
در زیارت روز مبعث، خطاب به حضرتش عرض میکنیم: “کنُتَ لِلمومِنینَ اَباً رَحیماً اِذ صاروا عَلَیکَ عِیالا… برای مومنان پدری مهربان بودی، هنگامی که خانواده و عائله تو شدند، پس بر دوش کشیدی بارهای سنگینی را که از تحمل آن ناتوان شدند. و صیانت کردی هر آنچه تباه کردند یا اهمال ورزیدند. و کمر همت بستی آن هنگام که دیگران ترسیدند. و بلندهمت و شکیبا بودی، زمانی که جزع و فزع کردند. و بر کافران، عذاب جاری، و سرسخت و خشمگین ؛ و برای مومنان، باران رحمت بودی”.
دیروز مردم ما برای چنان پدر همیشه زنده و پاینده ای، دلدادگی و بی قراری نشان دادند. و “باش تا صبح دولتش بدمد، کاین هنوز از نتایج سحر است”.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است