سرویس جنگ نرم مشرق – مرکز مطالعات راهبردی بگین سادات در گزارشی نوشت: نبرد جاری میان ارمنستان و آذربایجان نقش اسرائیل را بهعنوان یک بازیگر مهم در منطقه برملا کرد. آذربایجان و اسرائیل اگرچه به لحاظ جغرافیایی از هم فاصله دارند، اما به دنبال برقراری روابط راهبردی با یکدیگر هستند. مشکلی که این وسط وجود دارد این است که چگونه میتوان در منطقهای که منافع روسیه، ایران، و ترکیه غالب هستند چنین کاری را صورت داد، زیرا هیچکدام از این کشورها خواهان یک رقیب دیگر نیستند.
مخاطبان گرامی، محتوا و ادعاهای مطرحشده در این گزارش، صرفاً جهت تحلیل و بررسی رویکردها و دیدگاههای اندیشکدههای غربی منتشر شده است و ادعاها و القائات احتمالی این مطالب هرگز مورد تأیید مشرق نیست.
این اندیشکده مینویسد: نبرد میان ارمنستان و آذربایجان در ماه جولای تلفات فراوانی را در مرز به جای گذاشت و دولتهای منطقه بیم آن دارند که تنش میان دو کشور بالا بگیرد و به سطح جنگ چهار روزهای برسد که در سال ۲۰۱۶ میان آنها در گرفت. اسرائیل در منازعه میان ارمنستان و آذربایجان بر سر منطقه ناگورنو ـ قرهباغ بر سر یک دوراهی قرار دارد. اسرائیل مستقیماً در این منازعه شرکت ندارد، اما روابط نزدیکی با طرفین منازعه دارد (برای مثال، ارمنستان بهتازگی اولین سفیر خود را به اسرائیل فرستاد). اسرائیل تا به اینجای کار خودش را بطور کامل از منازعه دور نگه داشته است که البته یک رویکرد منطقی محسوب میشود. وزارت امور خارجه اسرائیل در یکی از جدیدترین بیانیههای خود در خصوص خشونتهای اخیر نگرانی خود را ابراز نموده و نسبت به برقراری فوری آتشبس ابراز امیدواری کرده است.
منافع راهبردی اسرائیل در قفقاز جنوبی
اسرائیل اگرچه به دور از منطقه محل وقوع منازعه است، اما منافع راهبردی مهمی در قفقاز جنوبی دارد. روابط آذربایجان با اسرائیل موجب شده تا روابط میان اسرائیل و ارمنستان کماهمیت جلوه کنند.
اسرائیل و آذربایجان در ماه آوریل ۱۹۹۲ روابط دیپلماتیک با یکدیگر برقرار نمودند و اسرائیل در سال ۱۹۹۳ سفارتخانه خود را در باکو افتتاح کرد. از آن زمان تاکنون، روابط میان این دو گسترش یافته و عمیقتر شده است. روابط این دو بر پایه شماری از عوامل ژئواستراتژیک استوار است. عامل اول از دست رفتن کنترل سیاسی آذربایجان بر منطقه ناگورنو ـ قرهباغ و نیاز فزاینده به اصلاح اوضاع از طریق یک برنامه نظامی توسعهطلبانه است. این امر موجب شده تا آذربایجان به واردکننده عمده فناوریهای دفاعی از اسرائیل تبدیل شود. شرکتهای دفاعی اسرائیلی نیروهای ویژه و محافظان شخصی آذربایجانی را تعلیم دادهاند، سیستمهای امنیتی برای فرودگاه باکو طراحی کردهاند، و تجهیزات نظامی مربوط به دوران شوروی (تانکها) را ارتقا دادهاند.
روابط تجاری و نظامی گسترده میان آذربایجان و اسرائیل
معاملات میان این دو از مقیاس گستردهای برخوردار است. در سال ۲۰۱۲، گزارشاتی منتشر شدند مبنی بر اینکه آذربایجان ۶/۱ میلیارد دلار تسلیحات تولید صنایع هوافضای اسرائیل خریداری کرده است. در سال ۲۰۱۶، بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل اظهار داشت آذربایجان تسلیحاتی به ارزش ۵ میلیارد دلار از اسرائیل خریداری کرده است (هواپیماهای بدون سرنشین و سیستمهای ماهوارهای). در سال ۲۰۱۷، مؤسسه تحقیقات بینالمللی صلح استکهلم گزارش داد باکو فناوریهای نظامی به ارزش ۱۲۷ میلیون دلار از اسرائیل خریداری کرده است.
این بدان معنا نیست که همه چیز راحت و بیدردسر پیش رفته است. همکاری میان آنها گهگاه با وقفه نیز همراه بوده است. در سال ۲۰۱۷، ادعاهایی مبنی بر اینکه یک شرکت اسرائیلی سازنده پهپاد در جریان نمایش یکی از پهپادهای «انتحاری» خود تلاش کرده ارتش ارمنستان را از طرف آذربایجان بمباران کند، مطرح شدند. وزارت دفاع اسرائیل در اقدامی نادر مجوز صادرات را به حالت تعلیق درآورد.
بنابراین، جای تعجب ندارد که روز ۲۱ جولای، در پی شعلهور شدن اخیر تنشهای مرزی، ارمنستان پهپادهای بهظاهر ساخت اسرائیل را به نمایش گذاشت که در جریان نبرد سرنگون کرده بود. هیچگونه جزئیاتی در این خصوص ارائه نشد، اما شرکت اسرائیل آئروناتیکز دیفنس سیستمز چند نوع پهپاد اوربیتر از جمله سیستمهای سبک را جهت انجام عملیاتهای شناسایی و حملات هوایی تولید میکند.
با این حال، بطور کلی همکاریهای نظامی دوجانبه از زمان استقلال آذربایجان در سال ۱۹۹۱ ادامه داشتهاند. اسرائیل مایل بوده فناوریهای پیشرفته را در اختیار باکو بگذارد، آنهم در سطحی که ایروان و حتی مسکو از آن بیبهرهاند.
همکاریهای تاکتیکی علیه ایران؟
اما حوزه تجارت به تنهایی نمیتواند بستر کافی برای روابط ژئوپلیتیکی بلند مدت را رقم بزند. آذربایجان و اسرائیل از منافع اساسی مشترک دیگری نیز برخوردارند که مسئله ایران یکی از مهمترین آنهاست.
ایران در جنوب آذربایجان واقع شده و دشمن اصلی اسرائیل به شمار میرود، حال آنکه باکو و تهران نیز روابط آشفتهای دارند. البته روابط دیپلماتیک میان دو کشور برقرار است و تماسهای اقتصادی گستردهای نیز میان آنها صورت میگیرد (عمدتاً از طریق کریدور اقتصادی جدید شمال ـ جنوب که از آذربایجان میگذرد، هرچند در قالب این کریدور میتوان دستاوردهای بیشتری را رقم زد). با این وجود، باکو نگران اقدامات ایران است که میتوانند جایگاه آذربایجان را در قفقاز جنوبی و دریای خزر دچار مشکل کنند.
این اندیشکده در بخش دیگری از گزارش خود آورده است: نگرانیهای تهران در خصوص جاهطلبیهای سیاسی تجزیهطلبان ایران نیز به این مسئله دامن زده است. تهران تصور میکند اظهارات تجزیهطلبانه ممکن است در فرصت مناسب مطرح شوند و ایده یک «آذربایجان بزرگ» مطرح شود. اینها همه فرض و گمان هستند، اما سطح بالایی از بیاعتمادی میان دو کشور وجود دارد. برای مثال، آذربایجان اخیراً مدعی شد که ایران کامیونهایی را روانه به منطقه ناگورنو ـ قرهباغ کرده است. باکو دیپلماتهای ایرانی را فرا خواند و تهران را به دامن زدن به نزاع بر سر قلمرو مذکور متهم نمود.
این وضعیت طبیعتاً موجب میشود اسرائیل به یک شریک مناسب برای آذربایجان تبدیل شود. وضعیت جغرافیایی آذربایجان در مرز ایران موجب شده تا این کشور مکان ایدهآلی برای جمعآوری اطلاعات راهبردی باشد. منابع رسانهای مدعیاند که اسرائیل در دهه ۱۹۹۰ به باکو کمک کرده تا ایستگاههای الکترونیکی جمعآوری اطلاعات در امتداد مرز با ایران ایجاد کند.
گهگاه ادعا میشود که اسرائیل و آذربایجان مشغول همکاریهای تاکتیکی علیه ایران هستند. برای مثال، در سال ۲۰۱۲، نشریه فارین پالیسی گزارش داد اسرائیل دارای سازوکاری با آذربایجان است که به اسرائیل امکان میدهد تا پروازهای احتمالی به خارج مرزهای آذربایجان به اجرا بگذارد. همکاری در زمینه جنگ علیه تروریسم نیز میان دو کشور وجود دارد.
فشارهای ژئوپلیتیکی از طرف روسیه و ایران
روابط نزدیک میان اسرائیل و آذربایجان همچنین در چارچوب چشمانداز گستردهتری میگنجد که آمریکا برای منطقه در نظر گرفته است. در اوایل دهه ۱۹۹۰، واشنگتن روابط مثلثی میان ترکیه، آذربایجان، و اسرائیل را تشویق میکرد. گرجستان نیز بعدها به این کشورها اضافه شد، هرچند حمله روسیه به گرجستان در سال ۲۰۰۸ احتمال حضور گرجستان در این روابط را از بین برد و بحران در روابط میان اسرائیل و ترکیه نیز به این سازوکار لطمه زد.
مدل ژئوپلیتیکی علیرغم برخی ناکامیها کارساز بوده است. آذربایجان و اسرائیل همچنان منافع ژئوپلیتیکی خود را در راستای حفظ امنیت در منطقه مهم و حیاتی میدانند و گرجستان نیز از یک نقش ترانزیتی در این خصوص برخوردار است. باکو ۴۰ درصد نیازهای نفتی اسرائیل را تأمین میکند و نفت این کشور از طریق خط لوله باکو ـ تفلیس ـ جیحان به اسرائیل صادر میشود.
مرکز بگین سادات در پایان عنوان کرد: روابط دوجانبه میان این اسرائیل و آذربایجان نقاط ضعفی نیز دارد. آذربایجان با فشارهای ژئوپلیتیکی از طرف روسیه و ایران مواجه است و جنگ گاهاً سرد و گرم با ارمنستان نیز یک مشکل پایدار محسوب میشود. در چنین شرایط ژئوپلیتیکی سخت و دشواری، باکو مجبور است روابط با اسرائیل را به دقت متوازن سازد تا مبادا در معرض فشارهای سنگین از طرف تهران، مسکو، و حتی آنکارا قرار گیرد.