روایتی از مهاجرت عراقی‌ها به ایران در زمان جنگ تحمیلی

روایتی از مهاجرت عراقی‌ها در زمان جنگ تحمیلی به ایران


روایتی از مهاجرت عراقی‌ها در زمان جنگ تحمیلی به ایرانبه گزاش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، صدام پس از به قدرت رسیدن در عراق با روی کار آوردن حزب بعث، رژیمی را پایه‌گذاری که در طول ده‌ها سال از هیچ جنایتی علیه مردم خود و دیگر کشور‌های منطقه فروگذار نکرد. او هرگونه اعتراضی را علیه حکومت با شدیدترین اقدامات پاسخ داد که از جمله آن می‌توان به بمباران شیمیایی حلبچه در ۲۵ اسفند ۱۳۶۶ اشاره کرد. در این میان تعدادی از مردم و بزرگان منطقه کردستان عراق در پی تشدید سخت‌گیری‌ها ناچار به مهاجرت به کشور‌های اطراف و به‌ویژه ایران شدند. در ادامه روایتی از ماموستا ملاقادر قادری از علمای برجسته و انقلابی کردستان و امام جمعه شهر پاوه را درخصوص وضعیت مردم کردستان عراق و مهاجرت بخشی از این مردم می‌خوانید.

شهر پاوه و روستا‌های مجاورش از روز‌های ابتدایی جنگ در فصول مختلف گاه و بیگاه مورد هجوم و مزاحمت‌های هواپیما‌های عراقی قرار می‌گرفت و هر بار متحمل تعدادی شهید و می‌شدیم. متعاقب آن تا چندین روز التهاب و نگرانی وجود همه ساکنان را فرا می‌گرفت. گاهی طعم تلخ آوارگی را می‌چشیدند و گاه نا امید از هجرت، به خود امید قطع بمباران شهر‌ها را می‌دادند و تا بمباران بعدی با امیدواری به زندگی عادی خود مشغول می‌شدند. با این همه دلواپسی، گاه پذیرای آوارگان و مهاجران و فراریان سیاسی از چنگال رژیم سفاک بعث عراق می‌شدیم. آن طرف مرز‌ها هر روز حادثه‌ای به وقوع می‌پیوست و افراد به صورت فردی و گاه خانوادگی به پاوه مهاجرت می‌کردند. ما جنگ زدگان شهرستان، که میهمان دار آوارگان بودیم، با رویی گشاده پذیرای آن‌ها می‌شدیم و نان و آبمان را به امید فردایی بهتر بین خود و آن‌ها تقسیم می‌کردیم.

جمعی از جوانان عراقی، مانند کاک صلاح الدین محمد بهاء الدین و کاک عبدالرحمن عثمان عبدالعزیز، از سال ۱۳۶۰ به پاوه آمدند. مردم ما با مهاجران عراقی آشنایی دیرینه داشتند. چون مبارزات مسلمانان کردستان عراق علیه حکومت‌های جور حاکم بر بغداد قدمتی بیش از ۵۰ سال داشت و هر بار به نحوی سرکوب می‌شدند و این بار به دلیل استیصلال رژیم بعث در دیگر جبهه‌ها فشار خود را بر مسلمانان مناطق کردنشین بیش از پیش کرده بود. در اواخر اردیبهشت ماه ۱۳۶۶ جرقه اعتراضات مردم از شهر حلبچه شروع شد و با وسعتی چشمگیر به دیگر شهرها، از جمله سید صادق، شانه دی و روانداز سرایت کرد. مردم حلبچه به تبعیت از روحانیت و علمای مخلص خود علیه صدام قیام برپا کردند؛ قیامی همه جانبه از بازار و مسجد و خیابان و منازل، تا جایی که رژیم بعث را وادار به انتقام کرد.

مردم حلبچه سابقه دنائت صدام را در ذهن خود داشستند و می‌دانستند که پس از هر قیام و اعتراضی تعدادی از آن‌ها تیرباران و جمع کثیری ربوده خواهند شد. تهدیدات رژیم بعث گاهی به بمباران و گلوله باران شیمیایی ختم می‌شد؛ بنابراین در خردادماه ۱۳۶۶، حدود ۱۰ هزار نفر از ساکنان حلبچه و شهر‌ها و روستا‌های اطراف، به هدایت روحانیون و امامان جمعه و جماعت، خانه و کاشانه خود را ترک کردند و با فریاد دادخواهی از طریق مرز‌های مریوان و ثلاث باباجانی وارد ایران شدند. صعب العبور بودن مرز مریوان موجب مهاجرت اکثر آن‌ها از مرز ثلاث باباجانی شده بود.

این هجرت ۱۰ هزار نفری، که موجب شرمساری حزب بعث شده بود، با پذیرایی گرم مسئولان جمهوری اسلامی و مردم خونگرم اورامانات، برای ما به افتخاری تبدیل شد. مسئولان شهر ثلاث باباجانی ابتدا آن‌ها را در مساجد و مدارس اسکان دادند و به سرعت با برپایی چادر‌ها برای آن‌ها سرپناهی موقت درست کردند..

انتهای پیام/ 141



منبع خبر

این مطلب مفید بود؟
>

آخرین اخبار

تبلیغات
تبلیغات
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید