روایتی از همدلی شهید بروجردی با مردم کردستان

روایتی از همدلی شهید بروجردی با مردم کردستان


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، شهید «محمد بروجردی» از موسسان و فرماندهان اولیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نقش مهمی در آزادسازی مناطق غرب و شمالغرب از سلطه ضدانقلاب و نیز همراهی مردم با نیرو‌های سپاه پاسداران داشت.

وی فعالیت‌های نظامی خود را پیش از انقلاب اسلامی در مبارزه با نظام ستمشاهی با پیوستن به گروه انقلابی توحیدی «صف» پی گفت. فعالیت‌های او باعث شد تا در سال ۱۳۴۵ توسط ماموران رژیم شاه دستگیر و مدتی زندانی شود. پیوند گروه «توحیدی صف» با ۶ گروه دیگر منجر به تشکیل «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» شد. وی هنگام ورود حضرت امام به میهن اسلامی، به اتفاق «رفیق دوست»، مسئولیت حفاظت از ایشان را به عهده گرفت. از ابتدای تشکیل سپاه، به عنوان یکی از معاونان پادگان ولیعصر (عج) در قسمت عملیات مشغول به کار شد؛ و از همان ابتدا، فرمانده عملیات کردستان را برعهده گرفت.

بعد از پیام تاریخی امام خمینی (ره) در روز ۲۵ مرداد سال ۱۳۵۸ به اتفاق رزمندگان اسلام ضدانقلاب را از منطقه کردستان بیرون راند و پس از چندی به سمت فرماندهی عملیات غرب کشور منصوب شد و همچنان به پاکسازی مناطق کردستان ادامه داد.

تشکیل «تیپ ویژه شهدا» یکی دیگر از ابتکارات محمد بود و اولین ستاد مشترک کشور را در کردستان تشکیل داد و با هماهنگ کردن نیرو‌های سپاه، ارتش و ژاندارمری، تمام توان و قدرت آن‌ها را در یک خط و به سوی یک هدف منسجم کرد.

در ادامه روایتی از روز‌های حضور شهید بروجردی و ارتباط خوبش با مردم کردستان را می‌خوانید.

براساس مشاهدات عینی فرمانده سپاه سنندج، جمعیتی که طی ۲٠ روز در پادگان زندگی کرده و به آنجا پناه آورده بودند، بعضا داوطلب شرکت در جنگ علیه گروه‌های مارکسیستی شدند و یک سری دیگر که می‌خواستند بیایند داخل پادگان، توسط این گروه‌ها کشته شدند. بی‌تردید و به‌جرئت می‌توان گفت عامل اصلی گرایش نیرو‌های مردمی به مبارزه با مهاجمان مسلح، رفتار س. پاهیان مکتبی عموما و به‌طور خاص، حرکات و سکنات محمد بروجردی بود.

در آن هنگام که از اطراف شهر به سوی مردم و نیرو‌های نظامی با سلاح‌های سبک و سنگین شلیک می‌شد و کسی را یارا و جرئت آن نبود که سر از خانه بیرون کند و رفت و آمد در سطح شهر تقریباً غیرممکن می‌نمود، به برادر بروجردی خبر دادند که در یکی از خانه‌ها زنی حامله و موقع وضع حملش می‌باشد و برای او رفتن به بیمارستان غیرممکن است. در آن هنگام آن بزرگوار آدرس آن منزل را گرفته و تنها بدون محافظ با ماشینی به آن خانه رفت و با شوهر آن خانم کرد، آن زن را به بیمارستانی در سنندج در همان شب منتقل کرد و پس از اطمینان خاطر از بیمارستان به پادگان برگشت.

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

این مطلب مفید بود؟
>

آخرین اخبار

تبلیغات
تبلیغات
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید