روزنامههای مهم جریان اصلاحطلب سفر رئیسجمهور به چین را به صورت کامل سانسور خبری کرده و تقریبا هیچ جایگاهی برای این دیدار دیپلماتیک در صفحه اول خود در نظر نگرفتهاند.
سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارشها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل بانام «ویژههای مشرق» شمارا در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامههای کشور قرار میدهیم. در این ویژهنامه، نگاهی به آخرین مواضع جناحهای سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته میشود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافتهای مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.
*******
روزنامههای امروز یکشنبه سی ام بهمن ماه در حالی چاپ و منتشر شد که بیانات رهبر انقلاب اسلامی حضرت امام خامنهای در جمعی از مسئولان نظام، نمایندگان و سفیران کشورهای اسلامی و میهمانان شرکت کننده در مسابقات بینالمللی قرآن و رونمایی از پروژه جدید غربیها علیه ایران، تختِ گاز قیمت خودرو، قیمت گوشت و تابع ارزی آن ونیز سفر رئیس جمهور به چین در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمع مسئولان نظام و نمایندگان کشورهای اسلامی مورد توجه و تفسیر تمامی روزنامههای کشور قرار گرفته است؛ روزنامه خراسان در تشریح این دیدار با تیتر «رمزگشایی از علت اصلی ایران هراسی» نوشته است:
رهبر انقلاب با اشاره به مواضع صریح و علنی جمهوری اسلامی در حمایت از مظلومان فلسطینی گفتند: نظام اسلامی ملاحظه هیچکس را نمیکند و ضمن حمایت و دفاع آشکار از ملت فلسطین، به هر طریقی بتواند همچنان به آن ها کمک خواهد کرد. ایشان با اشاره به تمرکز دشمنان بر محور ایرانهراسی، گفتند: متأسفانه دولتهایی که موظف اند خودشان هم به ملت فلسطین کمک کنند، با ایرانهراسیِ دشمنان اسلام همصدا میشوند. حضرت آیتا… خامنهای، بازگشت به تعالیم بعثت، اتحاد و همدلی ملتهای مسلمان و همکاری واقعی نه صوری دولتهای اسلامی را راهحل همه مشکلات امت اسلامی خواندند و در پایان سخنان شان با ابراز تأسف و تألم مجدد از زلزله بزرگ اخیر در ترکیه و سوریه که قربانیان و آسیبدیدگان فراوانی به جا گذاشته است، افزودند: اهمیت مسائل سیاسی مثل فلسطین و دخالتهای آمریکا باید در هر شرایطی مورد توجه و پیش چشم امت اسلامی قرار داشته باشد.
سانسور سفر رئیسی به چین توسط برجامیها
روزنامههای مهم جریان اصلاحطلب سفر رئیسجمهور به چین را به صورت کامل سانسور خبری کرده و تقریبا هیچ جایگاهی برای این دیدار دیپلماتیک در صفحه اول خود در نظر نگرفتهاند، این اقدام غیر حرفهای رفتاری طبیعی از سوی جریانی است که کشور را به برجام گره زده بود!
روزنامه کیهان درباره سفر رئیسی به چین به تناقضات این جریان غربگرا اشاره کرده و نوشته است:
هنگامی که موضوع امضای سند همکاری ۲۵ ساله در میان بود، این محافل مدعی شدند قرارداد ترکمنچای امضا شده و ایران یا برخی جزایر ایرانی به چینیها واگذار و فروخته شده است. آنها ادعا کردند ایران مستعمره چین شده است! اما همین محافل به فاصله یکی دو سال میگویند توافقات دو کشور یا از تفاهمنامه و سند همکاری بالاتر نرفته و فاقد ارزش اقتصادی است!! محافل غربگرا در عین حال چند ماه قبل که موضوع سفر رئیسجمهور چین به عربستان پیش آمد، گفتند عربستان در فروش نفت و شراکت اقتصادی با چین، ایران را جا گذاشته و پیش افتاده است. به عبارت دیگر، آنجا مدعی نشدند عربستان، مستعمره چین شده است.
در ادامه این گزارش آمده است:
مجموعه این فضاسازیهای متناقض در حالی است که اولا؛ چین بزرگترین شریک تجاری آمریکا و برخی دولتهای اروپایی بهشمار میرود و به عنوان مثال، میزان تجارت میان آمریکا و چین ۷۰۰ میلیارد دلار بوده است.
ثانیا؛ چین، بزرگترین شریک تجاری ایران در بخش صادرات و دومین شریک بزرگ در بخش واردات، در دوره تحریمهای ظالمانه غرب بوده است. در یکی دو سال اخیر نیز با وجود تحریمهای گسترده آمریکا و غرب، واردات نفت چین از ایران افزایش قابل ملاحظهای پیدا کرد.
روزنامه ایران در سرمقاله خود به تحلیل سفر رئیسجمهور به چین پرداخته و مینویسد:
ایران به عنوان یک کشور مستقل و برخوردار از جایگاه ژئوپلیتیک برای شکوفایی اقتصاد ملی، مصمم است از ظرفیت همکاریهای منطقهای و بینالمللی سایر بازیگران مستقل استفاده کند و چین به عنوان قدرت دوم اقتصادی جهان از جمله این ظرفیتهاست. نقش بیبدیل و حیاتی ایران در حفظ امنیت منطقه راهبردی غرب آسیا، فرصتهای بینظیر برای سرمایهگذاری و رویکرد اصولی و مستقل دولت سیزدهم در امتداددهی به سیاست خارجی نظام، از بزرگترین خدمات و فرصتهای ایران برای شرکا است. امضای ۲۰ سند همکاریهای اقتصادی، فناوری و صنعتی و در سایر حوزههای مهم مورد علاقه میان دو کشور مستقل ایران و چین، الگویی خواهد بود برای عصر عبور از اقتدارگرایی یکجانبه مبتنی بر نظم تحمیلی امریکای در حال افول.
روزنامه وطن امروز نیز درگزارشی از دست پُر رئیسی خبر داده و نوشته است:
رئیسجمهور هفته گذشته در صدر هیاتی عالیرتبه به چین سفر کرد؛ سفری تاریخی که موضوع اصلی آن بحثهای اقتصادی بود. بر اساس اخبار رسمی، در جریان این سفر ۲۰ تفاهمنامه مهم زیر قرارداد ۲۵ سالهای که سال ۲۰۲۱ بین ۲ کشور امضا شده بود، منعقد شد. این تفاهمنامهها در زمینههای انرژی، صنعت و تجارت و راه و شهرسازی است. فارغ از این تفاهمنامهها، این سفر فرصت مناسبی برای تعمیق مناسبات اقتصادی ۲ کشور در زمینههای مختلف است؛ فرصتی که باید بخش خصوصی کشورمان از آن به بهترین شکل ممکن استفاده کند. مسلما تا مادامی که از این ظرفیت ایجادشده بخش خصوصی نتواند استفاده کند، اساسا این رویداد تاثیر ملموسی روی اقتصاد هر ۲ کشور نخواهد داشت. همکاری در پیشبرد «ابتکار کمربند-جاده» از دیگر آوردههای این سفر است.
در ادامه این گزارش آمده است:
در تنظیم تعاملات اقتصادی با چین یکی از نگاهها سرمایهگذاری مشترک در حوزههای زیرساخت کشور است تا بتوان زنجیره ارزش صنعتی- تجاری را بین ۲ کشور ایجاد کرد، آن هم به دلیل موقعیت استراتژیک ایران و عبور کریدورهای ترانزیتی مختلف از کشورمان از جمله کریدور جنوبی کمربند-راه (BRI) چین که میتواند از ایران عبور کند.
روزنامه اعتماد ملی: موسوی برانداز است!
پس از بیانیه میرحسین موسوی و اعلام عبور علنی از انقلاب اسلامی میان اصلاحطلبان اختلاف افتاده است، برخی جریانهای رادیکال نزدیک به این جریان به سمت موسوی غش کرده و تعدادی دیگر در حمایت از خاتمی(اصلاحات ساختاری) تعیین وضعیت کردهاند. روزنامه اعتماد ارگان حزب اعتماد ملی در شماره امروز خود به تشریح آرایش سیاسی اصلاحطلبان پس از دو بیانیه از سوی موسوی و خاتمی پرداخته و نوشته است:
آخرین نخستوزیر ایران، در بیانیهای که در ۱۵ بهمن منتشر کرد، قبل از هر چیز حسابش را با خودش تسویه کرد و به صراحت گفت عمر جنبش سبز -جنبش اعتراضی به انتخابات سال ۸۸ به محوریت «اجرای بدون تنازل قانون اساسی» – پایان یافته است و در ادامه همهپرسی قانون اساسی را به مردم پیشنهاد کرد. این پیشنهاد حالا او را از قاطبه اصلاحطلبانی که قائل به اصلاحات در چارچوب همین قانون اساسی هستند، جدا میکند. در روزهای بعد از انتشار بیانیه، نامههای مختلفی منتشر شد که نشان از یک انشقاق مهم در جبهه سنتی اصلاحطلبان است. کسانی همچون ابوالفضل قدیانی، مصطفی تاجزاده، سعید مدنی و مهدی محمودیان همان اول کار از موسوی حمایت کردند و بعد از آن ۲۰۰ نفر از اصلاحطلبان که عمدهشان در تشکیلات نهادمند اصلاحطلبی حضور ندارند در حمایت از او نامه دادند. در آن سو، جبهه اصلاحات در نامهای ضمن ادای احترام به موسوی، جانب راهکارهای پیشنهادی خاتمی را گرفته است.
این روزنامه در ادامه تحلیل قابل توجه خود نوشته است:
البته تفاوت خاتمی و موسوی آنقدر که در رسانههای نزدیک به حاکمیت القا میشود، نیست. خاتمی هم در بیانیه خود از ضرورت اصلاح قانون اساسی گفته است و هم موسوی در بیانیهاش صراحتا اعلام کرده که راهکاری برای اجرای پیشنهاد خود ندارد و اشاره کرده که در مورد اینکه چه کسی قرار است این پیشنهاد را بپذیرد شک و تردید جدی وجود دارد. اشاره این جمله به اصول ۵۹ و ۱۱۰ قانون اساسی که در اولی همهپرسی از اختیارات مجلس با شرط تصویب از سوی دوسوم (که بنا بر نظر شورای نگهبان، باید به تصویب این شورا هم برسد) و در دومی از جمله اختیارات رهبری است. به نظر میرسد که موسوی بهطور ضمنی پیشنهاد خود را در چارچوب قانون اساسی فعلی ارایه کرده است.
یک روز پس از بیانیه براندازانه میرحسین موسوی که رسماً عبور از نظام جمهوری اسلامی ایران را کلید زد، محمد خاتمی نیز درست در روزی که با رأفت توأم با اقتدار نظام جمهوری اسلامی هزاران نفر از فریب خوردگان حوادث اخیر آزاد شدند، با ادبیاتی دیگر، اما با همان جهتگیری کلی موسوی، به ساختارهای نظام اسلامی حمله کرد.
در بیانیه خاتمی که گویی همسو با بیانیه براندازانه موسوی از یک اتاق فکر سرچشمه میگیرد، خاتمی مانند فتنه ۸۸ کوشیده است، از دوگانه جنگ سخت و نرم با نظام، دومی را برگزیند تا به زعم خود با بیانیه موسوی مرزبندی کرده باشد، اما کیست که نداند اولی دنبال براندازی نرم است و دیگری دل در گرو سخت آن دارد؟
اخراج از لندن آغاز اخراج از آنتن است!
روزنامه جوان در ستون اخبار ویژه خود درباره انتقال شبکه تروریستی اینترنشنال از انگلیس به آمریکا نوشته است:
انتقال پخش برنامههای اینترنشنال از لندن به واشنگتن را باید در علتی دیگر غیر از آنچه خودشان اعلام کردهاند، جستوجو کرد. لندن اگر جای ناامنی بود، این حجم از اپوزیسیون و تروریستهای قدیمی را در خود جا و امنیت نمیداد. چند علت محتمل میتوان برای این جابهجایی برشمرد؛ اول آنکه نوعی رقابت بین اینترنشنال با بی بیسی که ارگان رسمی وزارتخارجه انگلیس است، به وجود آمده بود و به نظر میرسد همان افشاگری رعنارحیمپور علیه اینترنشنال که از دستور سعودی به آنان برای مصاحبه با رهبران تجزیهطلب در ایران خبر داده بود، نوعی تضعیف رقیب در پوشش لورفتن یک مکالمه تلفنی بود. حالا نیز به احتمال زیاد لندن عرصه را برای کار اینترنشنال تنگ کرده است. بهویژه آنکه این تصمیم درست در پایان آشوب پاییزی و ناامیدی از سرنوشتی که این شبکههای لندنی برای آن متصور بودند، گرفته شده است.
در ادامه این خبر آمده است:
علت دیگر را میتوان احتمال تغییر رویکرد، همزمان با این تغییر مکان دانست. رؤسای سعودی اینترنشنال از یکطرف تلاش میکنند بحرانی را که با تجاوز به یمن در منطقه و بر سر خود آوار کردند، از سر بگذرانند و به روابط دیپلماتیک با ایران بازگردند و از طرفی میدانند با این دشمنی که در رسانههای وابسته به خود انجام میدهند، چنین بازگشتی ممکن نیست. از طرفی ناکارآمدی رسانههای فارسیزبان سعودی در هدایت آشوب در ایران برای گردانندگان اینترنشنال با اهمیت است و این تغییر مکان باید سرآغازی برای تغییرات دیگری هم باشد.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است