نگاهی به تاریخ بیندازید! غیر از عصر خمینی و خامنهای، دوران و مردمانی را میبینید که با آنچه عمار نشانی آن را به مالک داده بود انطباق داشته باشد؟!
به گزارش مجاهدت از مشرق، حسین شریعتمداری به مناسبت فرا رسیدن عید غدیر طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:
۱- این کلام را نمیدانم از کیست ولی از هرکه هست، حکیمانه به نظر میرسد، «غدیر، کربلای عوام بود و کربلا، غدیر خواص». در غدیر با آن که بیعت کرده بودند، عهد شکستند و «جفا» کردند. در کربلا، با آن که بیعت برداشته شده بود، پای پس نکشیدند و «وفا» کردند …
امروز اما، این گزاره کامل به نظر نمیرسد و ادامهای دارد که ناگفته مانده است و آن، این که در انقلاب اسلامی، کربلا و غدیر به هم رسیدند و مردم این مرز و بوم بیآنکه در غدیر بوده و یا در کربلا حضور داشته باشند، بیعت بشکسته در غدیر و نابسته در کربلا را به یکدیگر گره زدند و آن عهد که در «الست» با خدای خویش بسته بودند «ارنی گویان» به میقات بردند. پرچم ولایت را که بیاعتناء به غدیر بر زمین مانده بود، برافراشتند و اسلام ناب به غارت رفته در کربلا را برپا داشتند و اینگونه بود که امام راحل ما میفرمود «من با جرأت مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسولالله – صلیالله علیه و آله- و کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین و حسین بن علی- صلوات الله و سلامه علیهم- میباشند».
۲- آن روز پیامبر خدا(ص) در بازگشت از آخرین سفر حج، به محلی معروف به غدیر خُم رسیده بود. جایی که راه اهل مصر و مدینه و عراق و شام از هم جدا میشود. رسول خدا(ص) به ناگاه ایستاد و جلوتر رفتگان را پیام داد که بازگردند، حاضران را از رفتن بازداشت و همه را فرمود درنگ کنند تا در راهماندگان نیز از راه برسند.
رخداد سرنوشتسازی در میان بود. خداوند تبارک و تعالی از ابلاغ پیامی خبر داده و خطاب به رسول اکرم(ص) فرموده بود «اگر این پیام را ابلاغ نکنی، رسالت خود را انجام ندادهای». این پیام چه بود که بیابلاغ آن دین خدا کامل نبود؟ …
جماعت که گفتهاند شمارشان بیش از صد هزار نفر بود گرد آمدند و رسول خدا(ص) بر منبری که از جهاز شتران ساخته شده بود ایستاد و درحالی که دست علی(ع) را بلند کرده بود، او را به عنوان وصی بعد از خود به حاضران معرفی فرمود و تاکید کرد « مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ … هر که من مولا و فرمانروای اویم علی مولای او است، خدایا دوست بدار آن کس که او را دوست میدارد، و دشمن بدار آن کس که او را دشمن میدارد».
رسول خدا(ص) پیش از آن نیز بارها علی(ع) را به امامت و جانشینی خود معرفی فرموده بود.
۳- ماجرا بسیار بدیهی و همه فهم بود. اسلام برای تحقق به امام و پیشوا نیاز دارد. امامان(ع) که از آنها با عنوان «اولوالامر» نیز یاد شده است باید معصوم و برّی از گناه باشند چرا که به اطاعت از آنها امر شده است. «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ … ای اهل ایمان از خدا و رسول و اولوالامر پیروی کنید».
از دیگر سو، خدای سبحان به عدل و داد امر فرموده و به کارهای زشت و ناشایست امر نمیکند. از این روی در نگاه قرآن به وضوح و بیکمترین تردید میتوان دید که اولاً؛ امت به « امام» نیاز دارد و ثانیاً امام باید «معصوم» باشد و اما شناخت امام معصوم برای انسانها امکانپذیر نیست و تنها از کسی برمیآید که از احوال درون و بیرون و اعمال و رفتار و افکار پنهان و آشکار همگان با خبر باشد. یعنی فقط خدا. نتیجه خالی از ابهام آن که امامان بایستی از جانب خدا معرفی شده باشند.
مگر میتوان این ادعای باطل را پذیرفت که خدا به اطاعت از امام معصوم فرمان داده باشد اما او را به مردم معرفی نکرده باشد؟! …
۴- غدیر اما، منحصر به روز هجدهم ماه ذیحجه سال دهم هجری نیست. مگر آموزههای قرآن محدود به زمان است؟! … از حضرت امام است که میفرمودند « غدیر منحصر به آن زمان نیست، غدیر در همه اعصار باید باشد و روشی که حضرت امیر(ع) در این حکومت پیش گرفته است، باید روش ملتها و دستاندرکاران باشد» و باز هم از آن بزرگوار است «ولایتی که در حدیث غدیر است به معنای حکومت است» و این نیز از بیانات رهبر معظم انقلاب است «آن کسانی که سعی کردند اسلام را از مسائل اجتماعی و از مسائل سیاسی برکنار بدارند و آن را منحصر کنند به مسائل شخصی و مسائل خصوصی زندگی افراد و در واقع نگاه سکولار به اسلام داشته باشند جوابشان مسئله غدیر است».
در غدیر سخن از حاکمیت حیاتآفرین اسلام در میان است و این همان نکته بر زمین ماندهای بود که در انقلاب اسلامی به صحنه آمد و اینگونه بود که غدیر و کربلا به یکدیگر گره خوردند و درپی آن مردمان این سرزمین سقف ظلمانی نظام سلطه را شکافتند و طرحی نو درانداختند و … بخوانید!
۵- در میانه جنگ صفین مالکاشتر با حسرت به عمار گفته بود؛ «کاش میتوانستیم علی(ع) را به عصری ببریم که مردم قدرش را بدانند و راه و رسمش را بر صدر بنشانند» و عمار به او دلداری داده بود که «آن روزها در راه است» و از مردمی خبر داده بود که در صلب پدران و رحِم مادران خویشند و چون آن عصر که مالک آرزو کرده بود فرا برسد، لبیکگویان از راه میرسند، مردمانی که از «من» و «ما» گذشتهاند و به خدا رسیدهاند. نه در سر سودای سود دارند و نه در دل، غم بود و نبود، دل در گرو اسلام ناب محمدی(ص) دارند و علی(ع) را امام و مولی و مقتدای خود میدانند.
نگاهی به تاریخ بیندازید! غیر از عصر خمینی و خامنهای، دوران و مردمانی را میبینید که با آنچه عمار نشانی آن را به مالک داده بود انطباق داشته باشد؟!
۶- بعد از ظهر عاشورا، ساعتی قبل از آن که مولای مظلوم ما «سر» بدهد، ندای «هل من ناصر» سر داده بود. فرزند رسولخدا(ص) چه کسی را به یاری میطلبید؟ در این سو که یارانش همه به خون غلتیده و در آن سوی، دشمنانش با شمشیرهای آخته به ریختن خونش ایستاده بودند! پس حسین روی سخن با که داشت؟ و کدام جماعت را به یاری میطلبید؟!
حسین ما میدانست که کربلا آغاز راه است و عاشورا، شروع ماجرا …
بار دیگر نگاهی به تاریخ بیندازید! چه میبینید؟ آیا مولای شهید ما در آن بعد از ظهر غمزده یاران خود در عصر خمینی و خامنهای را به یاری نمیطلبید؟ تاریخ در چنته خود دوران دیگری را سراغ ندارد.
۷- محمد حسنین هیکل روزنامهنگار معروف و بلند آوازه مصر دو بار به دیدار امام خمینی(ره) آمده بود، ابتدا در پاریس و سپس در سال ۱۳۵۸ در تهران. او بعد از دیدار تهران، خاطرات خود از این دیدار را در کتابی نزدیک به صد صفحه منتشر کرده است.
حسنین هیکل مینویسد« امام خمینی را یکی از اصحاب رسول خدا(ص) در صدر اسلام یافتم که با معجزه از تونل زمان عبور کرده و به قرن حاضر آمده است تا سپاهیان علی(ع) را که پس از شهادت او و به خون غلتیدن اهل بیتش(ع) بیفرمانده شده بودند، فرماندهی کند و من این توان را در او میبینم».
حسنین هیکل، ولایت فقیه را نمادی از حاکمیت علی علیهالسلام و در ادامه آن معرفی میکند و میگوید؛ ولایت فقیه یک «مین» بود که علی در صدر اسلام کاشت و خمینی در قرن بیستم زیر پای استکبار منفجر کرد …
۸- هنری کیسینجر میگوید: «آیتالله خمینی، غرب را با بحران جدی برنامهریزی مواجه کرد، تصمیمات او آنچنان رعدآسا بود که مجال هر نوع تفکر و برنامهریزی را از سیاستمداران و نظریهپردازان میگرفت… هیچکس نمیتوانست تصمیمات او را از پیش حدس بزند، او با معیارهای دیگری غیر از معیارهای شناختهشده در دنیای امروز سخن میگفت و عمل میکرد. گویی از جای دیگری الهام میگرفت، دشمنی آیتالله خمینی با غرب، برگرفته از تعالیم الهی او بود. او در دشمنی خود نیز خلوصنیت داشت».
۹- ایمانوئل والرشتاین، جامعهشناس بلندآوازه آمریکایی با نگرانی میگوید؛ «مانع اصلی پیشروی ما دکترین ولایت فقیه امام خمینی است… همه نظریهها درگذر زمان کمرنگ و کهنه شده و به تاریخ میپیوندند، ولی نظریه ولایت فقیه [امام] خمینی هر روز پررنگتر و سرزندهتر میشود و مسلمانان بسیاری را به خود جلب میکند».
و صدها نمونه دیگر که با نگاهی -هرچند گذرا- به نقطهای که امروزه در آن ایستادهایم به وضوح قابل دیدن است و به جرأت میتوان گفت «روزی شعار کل جهان میشود علی(ع)».
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است