گروه حماسه و جهاد دفاعپرس ـ حامد افروغ؛ حس استقلالطلبی یکی از اولیهترین و فطریات امیال و ویژگیهای بشر است. این حس از زندگی فردی تا حیات اجتماعی انسان را تحت تاثیر خود دارد به طوریکه در صورت ضعف آن، زندگی فرد دچار اختلال شده و آینده وی را میتواند تباه کند چرا که در صورت ضعف حس استقلالطلبی، نقطه مقابل آن یعنی «وابستگی» در رفتار و منش بشر رشد میکند و آنگاه انسان ناگزیر از در پیش گرفتن یک زندگی انگلی است.
حس استقلالطلبی رمانیکه خود را در خیات اجتماعی به رخ کشیده و برای تامین آن در افکار و امیال بشر جوشش و خروش ایجاد میکند، جرقه رشد و بالندگی جوامع را روشن کرده است به طوریکه جوامع برای بدست آوردن استقلال و حفظ آن مجبور به تحرک، پویایی و تلاش خواهند شد. ملتهای بسیاری با امید به اینکه بتوانند بر سرنوشت خویش حاکم شده و بر مسیر افکار و امیال خویش عمر را سپری کنند دست به قیامهای متعدد زده و جانهای بسیاری را فدا کردهاند تا رویای استقلال را تحقق بخشند.
در این میان، اما همواره بزرگترین مانع بر سر راه استقلاطلبی و تعالی واهی ملتها، قدرتهایی بودهاند که با حیات انگلی خود سعی در استثمار و استعمار ملتها و ثروتهایشان داشتهاند و خواه مستقیم و یا غیرمستقیم بر سرنوشت آنان حاکم شدهاند که سرآمد این دست قدرتهای استعمارگر، کشور بریتانیاست که از دیرباز گامهای رشد و تعالی ملت خود را بر گرده کشورهای ضعیف یا شعیف شده نهاده تا بتواند بر ادعای بیغروب بودن حاکمیتش صحه بگذارد.
صرف نظر از پرداختن به خباثتها و خیانتهای بریتانیا علیه ملتها، فقط یادآوری ستیزهها و توطئههای این کشور علیه ایران عزیز، مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد شد که کلام از تشریح عمق خباثتهایش قاصر است؛ اما چه شد که این زخم کهنه سر باز کرد و تاریخ خونآلود و زجرآوری که انگلستان برای ملت ایران رقم زد، چونان سریالی تلخ از جلوی چشم پیر و جوان گذشت؟
آری خبر درگذشت ملکه الیزابت دوم که ۷۰ سال بر کشورش حکم راند و در این میان ملتهای زیادی زیر بار احکام استعمارگرانه کشورش استخوان خرد کردند، باعث شد تا زخمخای کهنه مستضعفین سر باز کند. زخمهایی که هنوز نسلهای حاضر و آینده باید درد آن را عمیقا حس کنند، چون تاج و تخت انگلستان فقط میتوانست با خشت خشت جان مردم جهان سرپا شود.
مرگ ملکه اگر چه پایانی بر حیات انگلوار انگلستان از جان مستضعفین نخواهد بود، اما عبرتی است برای آنان که همچنان بر طبل مقابله با استقلاطلبی ملتها میکوبند تا ماهی مراد خویش را ازآب گلآلود سرکوب آزادیخواهان صید کنند چرا که مسیر همه به مرگ ختم شده و ماحصل حلا و حرام، درست یا غلط آدمی برای بازماندگان میماند و انشان تنها با رهتوشه اعمال خویش و دعا یا نفرین سایرین است که رهسپار دیار باقی میشود.
عقب نگه داشتن ملت ایران در طول تاریخ، تحمیل قحطی به ملت ایران و کاهش جمعیت به نصف افراد، حمایت از پهلوی اول در سرکوب سران ایلات و عشایر، توطئه برای جدا کردن بخشهای مهم مرزی ایران از جمله افغانستان و بحرین، کارشکنی در روند توافق هستهای برای تضعیف ملت ایران، توطئههای رسانهای علیه ایران با ایجاد جنگ روانی و فتنه انگیزی و دهها مثال دیگر از جمله مواردی است که ذائقه ملت ایران را در مواجهه با خبر مرگ ملکه تلخ کرده و کینهها و ناراحتیهای چند قرن را در صورت آن رژیم میکوبد.
انتهای پیام/ 112
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است