سردار سعدالله زارعی کارشناس مسائل منطقه در گفتگو با خبرنگار نوید شاهد درباره تحولات منطقه در زمان حیات شهید حاج قاسم سلیمانی و پس از ایشان گفت: تحولات منطقه در 10 سال اخیر حیات شهید حاج قاسم سلیمانی به دو بخش تقسیم می شود. بخش نخست اینکه گروه های ترورریستی بخش زیادی از سوریه را به آشوب کشیدند و قسمتی از عراق را به تصرف درآوردند و در برخی از کشورهای دیگر مانند لبنان، کشورهای شمال آفریقا مانند نیجریه، مالی و… تحرک دارند و تلاش می کنند دامنه آشوب را نیز در سطح منطقه و کشورهای اسلامی گسترش دهند این مقطعی است که شدت آن تا 1397 است. در این مقطع شهید سلیمانی و نیروی قدس سپاه و جریانهای مقاومتی در سطح منطقه درگیر خنثی سازی و کنترل این پروژه تروریستی در سطح منطقه هستند که در ادامه این کار را با موفقیت بسیار به نقطه اطمینان می رسانند.
وی در ادامه افزود: مرحله بعد مرحله ای است که گروه های تروریستی قدرت ثابت را ندارند و دولتهای عراق و سوریه بر سرزمینهایشان تسلط یافته اند و اراده حاکمیت در عراق و سوریه اتفاق افتاده است. تروریسم در لبنان مهار شده و در کشورهای دیگر نیز به سمت کنترل زیاد پیش رفته است. در این مرحله مدیریت داخلی این کشورها از عهده ارتش دولت و نیروهای داخلی برمی آمده و ماموریت عمده ای متوجه شهید سردار سلیمانی، نیروی قدس یا نیروهای حمایت کننده از مقاومت در منطقه وجود ندارد و به طور طبیعی مقاومت و نیروهای حمایت کننده مقاومت، حضورشان در منطقه به حداقل می رسد.
زارعی با اشاره به این مطلب که قدرتهای استعماری زمانی که سرزمینی را تصرف می کنند، آنجا را تخلیه نمی کنند و گاهی تا 80 سال این حضور و در اختیار داشتن بخشی از سرزمین را ادامه می دهند، تشریح کرد: فرق نیروی مقاومت با سایر قدرت ها در این است که مقاومت بر مبنای استیلا، زیاده خواهی و اخلال در کار حکومتها حرکت نمی کند بلکه دست حمایتگری است که در زمانی که به این حمایت نیاز نباشد در امور دولتها مداخله نمی کند و با سرعت زیاد تمام موقعیتهای ایجاد شده تحویل دولتها شده و از منطقه خارج می شوند. این اتفاقی است که در زمان شهید سلیمانی افتاده است و در سال 97_98 در سوریه رخ داد.
کارشناس منطقه همچنین بیان کرد: بعد از شهادت شهید سلیمانی نیز این موضوع استمرار یافته است و بنابراین بحث بر سر این است که بعد از قضایای سالهای قبل از 96 حضور پررنگ حمایتی نیروهای مقاومت را داریم و این حضور کاهش یافته اما در عین حال استمرار نیز یافته است. در حال حاضر نیز وقتی دقت می کنیم می بینیم که در عراق که دولت توانسته است حضور تروریسم را کنترل کند دولت تغییر نکرده است، عراق نیاز به کمک بیرونی ندارد و نیروهای قدس نیز در آنجا فعال نیستند. در واقع دستهای حمایتگری که در زمان بحران نیاز بود دیگر وجود ندارد؛ اما در جایی مانند سوریه در حالی که کنترل سوریه در توان ارتش بود به دلایلی اخلالی در فعالیت ارتش به وجود آمد و سرنوشت سوریه به شکلی دیگر تغییر کرد. در لبنان نیز گروه های تروریستی فعالی نیست و در افغانستان گروه های تروریستی تحت کنترل هستند و در آفریقا نیز به همین صورت است. این وضعیتی کلی است که از زمان شهید سلیمانی آغاز شد و اکنون نیز ادامه دارد.
زارعی در پاسخ به این سوال که آینده جبهه مقاومت را چگونه پیش بینی می کنید، اظهار کرد: در منطقه و سطح دنیا 4 الگو برای حفظ دولتها وجود دارد الگوی اول اشغالگری و تسلط از بیرون است که آمریکایی ها و برخی از دولتهای اروپایی آن را دنبال می کنند، مرحله دوم خرید امنیت است که برخی از دولتها مانند امارات امنیت خود را به دولتهای خارجی واگذار می کنند تا بتوانند امنیت اقتصادی برای خود داشته باشند. الگوی دیگر دولتهایی است که تلاش می کنند از طرق ضد و بند با قدرتها امنیت خود را به نوعی تامین کرده و در موضوعات مختلف امنیت نوسانی دارند که عربستان و ترکیه در این چارچوب است.
این کارشناس مسائل منطقه تشریح کرد: الگوی دیگر الگوی گروه های تکفیری است که تلاش می کنند از طریق بازسازی الگوهای تاریخی مانند بنی امیه و بنی عباس یا حکومتهایی که رنگ و بوی دولتی هم دارند مانند حکومتهای عثمانی، در منطقه از طریق آشوب و درگیری در منطقه مسلط شوند و کنترل بخشهایی از منطقه را در اختیار بگیرند و نمونه آن را در گروه طالبان در افغانستان یا تحریر الشام در سوریه شاهدیم.
وی تشریح کرد: جریان چهارم جریان مقاومت است. جریانی که نسبت به هسته این رویکردها نگاهی متفاوت و مخالف دارد با اشغالگری آمریکا، اسرائیل، ناتو و کشورهای دیگر مخالفت می کند و در جهت مخالف این الگوی اشغالگری گام بر می دارد. الگوی دوم که خرید امنیت از طریق وابستگی است را رد می کند و خیانت به کشورها و ملتها آن را می داند. الگوی سوم الگویی چند وجهی است که از طریق برخی از ائتلاف ها که سعی دارند امنیت را بخرند مخالفت می کند و معتقد است امنیت مقوله قابل معامله نیست و امنیت یک مسئله وجودی است و اساس هویت کشورها بر آن است و همچنین گروه های تکفیری را رد کرده و معتقد است سلاح و زور نباید مبنایی برای به دست گرفتن قدرت باشد و مشروعیت دخالت و تشکیل دولت از طریق اسلحه را رد می کند و معتقد است سلاح باید در جهت دفاع به کار گرفته شود نه در جهت اسقاط دولتی دیگر و مخاطب مقاومت در درجه اول دولتهای تروریستی همچون اسراییل است.
زارعی اظهار کرد: ملتهای مسلمان در منطقه ما محور مقاومت را انتخاب می کنند چراکه رویکرد آنها با فطرت، باورها و ارزشهای مسلمانان تطبیق میکند. بدون تردید ملتهای منطقه دخالت اروپا و آمریکا را نمیپذیرد و همچنین مخالف وابستگی به دولتها برای تامین امنیت خود هستند. ملتهای منطقه دادن اصالت، مذهب و تسلیحات برای شکل دادن به یک حکومت را نمیپذیرد و قطعا مقابله با آمریکا، اسراییل و تروریسم را تایید میکند؛ بنابراین فضای ذهنی ملتها، مقاومت است کمااینکه در آخرین نظرسنجی هایی که موسسه پیو (PEW) منتشر کرد، نشان میدهد در کل جهان ۷۰ درصد مردم دنیا رفتارهای آمریکا را رد میکنند و در کشورهای منطقه مخالفت با کشور اسراییل بالای ۹۸ درصد و مخالفت با آمریکا ۹۰ درصد است و این موضوع نشاندهنده فضای ذهنی مردم منطقه است.
این کارشناس مسایل منطقه تشریح کرد: زمانی که یک منطق پذیرفته می شود، رفتارهای سیاسی اجتماعی به سمت الگوهای پذیرفته شده به حرکت در می آید و به همین جهت همانگونه که رهبر معظم انقلاب اشاره کردند برخلاف آنچه دشمن تدارک دیده و نشان میدهد، آینده منطقه آینده مقاومت است و به زودی ساختارهای مقاومتی در کل منطقه شکل خواهد گرفت.
وی در پایان و در پاسخ به این سوال که چه چیزی شهید حاج قاسم سلیمانی را در منطقه و به ویژه در جهان به شخصیتی برجسته تبدیل کرد، اظهار کرد: شهید سلیمانی چندین خصوصیت را در کنار یکدیگر داشت و ایشان را به شخصیتی ممتاز تبدیل کرد، در واقع ایشان قدرت پیش بینی و محاسبه بالایی داشت. سردار سلیمانی شش ماه قبل از حوادث سال ۲۰۱۱ دولت سوریه را از حوادث پیش رو مطلع کرد، در عراق نیز شهید سلیمانی در سال ۹۳ دولت عراق را نسبت به حوادث آینده آن آگاه کرد.
این کارشناس مسائل منطقه با تاکید بر اینکه شهید سلیمانی انسانی با اراده پولادین بود، تشریح کرد: حوادث، مخالفتها و کمبودها اراده ایشان را ضعیف نمیکرد. مسئله دیگر اینکه ایشان با دولتها، ملتها، گروها و مردمی که به کمک آنان شتافته بود بسیار اخلاقی عمل میکرد و همه ایشان را در کنار خود قدرت پرجاذبه معنوی و دستی حمایتگر می دیدند.
ویژگی دیگر سردار شهید این بود که اسلوب و روشی بسیار چابک داشت. وی با ایجاد ساختارهای چابک کار لشکرها و ارتش را انجام میداد. برای نمونه در زمان حضورش در سوریه، کاری که با چند لشکر می بایست انجام شود؛ ایشان با چند گردان آن را حل میکرد و این مسیله آسیبها را به حداقل رسانده و امکان مدیریت چنین جمع های بزرگی را به حداقل می رساند.
وی در ادامه اظهار کرد: سردار سلیمانی نیروهایی تربیت کرد که می توانستند همزمان ۱۰ نقش را بازی کنند. نقش یک فرمانده، رزمنده، نیروی اطلاعی، نیروی مخابراتی، نیروی دیپلمات و…. . نکته آخر اینکه سردار سلیمانی فداکارانه جان، آبرو و اعتبارش را در کف گرفته بود و نثار آنکسی میکرد که به کمک او احتیاج داشت. این جمله معروف ایشان که می گویند من دوست دارم سرباز در خانه هر مسلمانی باشم که به کمک او احتیاج دارد، نشان میدهد که چقدر ایشان از وجودش مایه میگذاشت و این نوع از منش و کنش ایشان را برای سالها در متن ذهن و تحلیل مردم ماندگار میکند.
انتهای پیام/
منبع خبر