به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، «محسن رنگینکمان» دبیر گروه عکس خبرگزاری دفاع مقدس در پی عروج «احمد مولایی» از رزمندگان و جانبازان دوران دفاع مقدس نوشت: «صبح زود هنوز کامل چشم بازنکرده بودم که مثل همیشه رفتم سراغ موبایل. دو یا سه تا پست اول اینستاگرام را چک کرده بودم که عکسی نظرم را جلب کرد. یک نفر با عصایی در دستش، شهدای داخل تصویر یک قاب را داشت معرفی میکرد.
عکس دوم پست عکس تکی حاج احمد مولایی بود. خوب دقت کردم، پست را داداش میثم پسر حاج احمد گذاشته بود. یک خط خبر بیشتر نداشت، حاج احمد به همرزمان شهیدش پیوست.
حاج احمد را اولین بار در تشییع یکی از قدیمیهای جنگ دیدم. نمیشناختمش، همه دورش جمع شده بودند. بعدها فهمیدم همیشه همینطور است، بگو و بخند، شاد، مشتی و خیلی مرد و آقا.
چند وقت بعد من را در مراسم پیشکسوتان دفاع مقدس دید. به پسرش میثم قول داده بودم یک پرتره خوب از حاجی بگیرم. داشتم سعی میکردم بی هوا عکس خوبی بگیرم. حالا من او را میشناختمش بی آنکه مرا بشناسد. حین عکاسی صدایم کرد، پرسید برا کجا کار میکنی؟ وقتی گفتم فلان خبرگزاری مهربانانه و به شوخی گفت «اذیتت میکنن بگو، من با فلانی رفیقم.»
من را نمیشناخت، اما طوری برخورد کرد انگار سالهاست آشناییم. فقط از روی مرام و معرفتش میخواست کاری برایم انجام دهد. خودم را که معرفی کردم و گفتم من با میثم بچههای یک هیئت هستیم، با شنیدن اسم پسرش لبخندی زد.
دیروز ظهر به میثم گفته بود به محسن بگو بیاد چهار تا عکس از من بگیره، دوست ندارم سر قبرم بی عکس باشه. میثم مثل همیشه فکر کرده شوخی است.
ساعت هشت شب، حاج احمد مولایی به علت عوارض شیمیایی به آسمان کربلا پرواز کرد. او تمام سالهای جوانی خود را در جبهههای غرب و جنوب گذراند و بقیه عمر را با درد و زخمهای آن سالیان سپری کرد.
درد کرونا که آثارش تنگی نفس، افت اکسیژن خون و سرفههای شدید است؛ و همه ما از ترس ابتلا به آن توسل و تحفظ خود را چند برابر کردیم، علائمش سالهاست میهمان ریههای جانبازان شیمیایی است. آنها بی کرونا کرونا را تجربه کردهاند. این چند خط را نوشتم تا یادم نرود همیشه مدیون حاج احمدها هستم.»
انتهای پیام/ ۱۴۱

منبع خبر