نام و نام خانوادگی: مصطفی پژوهنده |
محل تولد: خرمآباد |
تاریخ تولد: اول اسفند ۱۳۳۷ |
درجه: سرهنگ |
یگان: لشکر ٥٨ ذوالفقار |
مسئولیت: فرماندهی گردان ١٨٣ لشکر ٥٨ ذوالفقار |
تاریخ شهادت: ۳۱ تیر ۱۳۶۷ |
سن: ۳۰ سال |
محل شهادت: کرمانشاه |
مزار شهید: بهشت رضا (ع) – خرمآباد |
گروه حماسه و جهاد دفاعپرس: «مصطفی پژوهنده» در سال ۱۳۳۷ در خرم آباد دیده به جهان گشود. پدرش نصرت، نداف بود و مادرش سکینه نام داشت. تا پایان دوره کارشناسی درس خواند. سرگرد ارتش بود. سال ۱۳۵۹ ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد.
او در خانوادهای متدین پرورش یافت و شاگرد شهید محراب، «آیتالله مدنی» بود و درس عرفان و مبارزه را از آن شهید آموخته بود. در دوران تحصیل علاوه بر جدیت در درس، توجه خاصی به انجام فرائض و تکالیف دینی از خود نشان میداد. پس از اخذ دیپلم، در سال ۱۳۵۶ در امتحانات ورودی دانشکده افسری، شرکت کرد و پس از موفقیت در این امتحانات وارد دانشکده افسری شد.
همزمان با آغاز نهضت اسلامی، تحصیلات دانشکده افسری را ترک کرد و به صفوف مردم انقلابی پیوست و پس از پیروزی انقلاب، به دانشکده افسری بازگشت. «مصطفی پژوهنده» با شروع جنگ تحمیلی به صفوف رزمندگان در جبهه جنوب پیوست و در عملیاتهای فتح المبین، آزادی خرمشهر، شکست حصر آبادان، آزادسازی ارتفاعات گیلانغرب و پاکسازی جزایر مجنون شرکت داشت. او جنگ را سرلوحه همه امور زندگی خود میدانست.
بیش از هفتاد ماه از عمر خود را در جبهه و جنگ گذرانید. بارها به او پیشنهاد میشد که پشت جبهه برود؛ اما او مخالفت میکرد و میگفت: «جای من در خط مقدم است.» وی از بنیانگذاران لشکر ۵۸ تکاور ذوالفقار و فرمانده گردان ۱۸۳ بود. این در حالی بود که فرمانده لشکر اعتقاد داشت که پژوهنده میتواند به تنهایی یک لشکر را اداره کند. در چند سالی که مسؤولیت فرماندهی گردان ۱۸۳ را به عهده داشت، در قلب پرسنل خود جای گرفته بود.
بارها گفته بود شبها خواب زیارت خانهی خدا را دیده است، وسایلش را جمع کرده و به حج مشرف شده است. فرماندهاش معتقد بود که این تکاور شجاع و با ایمان، به تنهایی میتواند یک لشکر را هدایت کند و به پیروزیهای عظیمی دست یابد. او فرماندهی گردان ١٨٣ لشکر ٥٨ ذوالفقار بود. بستان، تنگهی چزابه و شیاکوه به قدوم مبارک او تطهیر شده و تبرک یافتهاند و عملیات کربلای ٤ و ٦ او را حسینی دیدهاند.
در اولین حمله ۵۸ ذوالفقار لشکر، ارتفاعات راهبردی شیاکوه را آزاد کرد. همانجا بود که ترکشهای خمپاره، چشم، دست و سینهی او را مجروح ساخت و او پس از بهبودی نسبی، دوباره عازم جبههها شد. در سال ١٣٦٣ یعنی در ٢٦ سالگی ازدواج کرد و در همان سال از طرف فرماندهی نیروی زمینی، جهت انتقال فنون نظامی به دانشجویان دانشکده افسری، مأمور شد. جنگ را سرلوحه همه چیز قرار داده بود و پس از مدتی، فرماندهان را راضی کرد تا دوباره به جبهه برگردد. اما این بار جبهه رفتن او مانند همیشه نبود؛ رفتنی بود بدون بازگشت و آغاز سفری بود که بارها در خواب دیده بود.
شب سیام تیر ١٣٦٧ پس از نماز شب، به یکی از دوستان خود گفت: «این آخرین ساعاتی است که من در میان شما هستم. بعد از نماز صبح و قبل از طلوع آفتاب، دیگر در میان شما نخواهم بود. منطقه را به شما میسپارم، مواظب باشید!»
این دلاورمرد لرستانی صبح روز ۳۱ تیر ۱۳۶۷ در عملیات مرصاد و در کرمانشاه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
کتاب هفت
کتاب «هفت» به نویسندگی «محسن صادق نیا» مشتمل بر داستانی حقیقی از زندگی شهید سرلشکر «مصطفی پژوهنده» فرمانده گردان ۱۸۳ تکاور لشکر ۵۸ ذوالفقار است. در این روایت علاوه بر نقل رشادتها و جانفشانیهای رزمندگان اسلام در هشت سال دفاع مقدس، خدمات برجسته شهید پژوهنده همچون: فتح ارتفاعات استراتژیک شیاکوه، چرمیان، تپههای گچی و… شرکت در عملیاتهای ثامنالائمه، مطلعالفجر، فتحالمین، بیتالمقدس، کربلای ۴ و کربلای ۵، و… مورد مطالعه قرار گرفته است. کتاب با فرازهایی از وصیتنامه شهید پژوهنده همراه با تصاویری از دوران زندگی ایشان مستند شده است.
این کتاب، داستانی حقیقی است که در نگارش آن ضمن انجام بالغ بر هفتاد ساعت مصاحبه با دوستان، دانشجویان، همرزمان، سربازان و خانوادهی شهید پژوهنده، گروه تحقیقاتی تحت نظارت نویسنده بوسیله پرسشنامه و تحقیقات میدانی فراوان حاصل آمده است.
برابر تصویب «شورای عالی نشانها» در ارتش، بهپاس رشادت و مدیریت جهادی در صحنهها و برهههای سرنوشتساز دوران پیروزی انقلاب و دفاع مقدس و ایثار و بذل جان در اعتلای ایران سربلند اسلامی، نشان فداکاری به شهید والامقام ارتش اسلام؛ «مصطفی پژوهنده» که سرسختانه در خط مقدم دفاع از استقلال، تمامیت ارضی و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایستادهاند، تعلق گرفت.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است