به گزارش مجاهدت از خبرنگار فرهنگ دفاعپرس، پنجمین نشست از مجموعهنشستهای «روایت پنهان» با موضوع تبادل اسرای جنگ عراق و ایران عصر امروز (سهشنبه) در سالن طاهره صفارزاده حوزه هنری در خصوص موضوع تبادل اسرا برگزار شد.
اسارت دو نقطه عطف دارد
در ابتدا «مصطفی بوالحسنی» آزاده دفاع مقدس و مجری برنامه اظهار داشت: اسارت دو نقطه عطف دارد و منظور از آن، لحظهای هست که نقطه حرکت رزمنده تغییر میکند. یکی از این دو نقطه عطف، زمانی هست که وی اسیر میشود که موقعیت او هم از نظر زمانی و مکانی تغییر میکند. نقطه عطف دوم نیز زمانی هست که اسیر آزاد میشود که این موضوع بحث ماست.
تبادل اسرا، سه مرحله دارد
در ادامه «رحیم رستمیان» جانشین رئیس کمیسیون تبادل اسرا اظهار داشت: مرتضی سرهنگی از اولین نویسندگانی بود که با موضوع خاطرات آزادگان کتاب نوشت. وی معتقد بود که تأثیر کاری که میکنیم، ۵۰ سال بعد دیده میشود.
وی با اشاره به اینکه کار اسرائیلیها مظلومنمایی هست، افزود: مردم غزه این مفهوم را برای ما مسجّل کردند که خون بر شمشیر پیروز هست.
رستمیان گفت: تبادل اسرا چند مرحله دارد که یکی از آنها سلسلهمذاکراتی هست که وجود دارد، مرحله دوم این هست که چه کسی مذاکره کند و مرحله سوم، اجرای عملیات تبادل هست. سال ۱۳۶۹ مکاتباتی میان حجتالاسلام و المسلمین مرحوم «هاشمی رفسنجانی» رئیسجمهور وقت ایران با صدام انجام شد.
جانشین رئیس کمیسیون تبادل اسرا گفت: ما منطقه «حشمتیه» را برای رسیدگی و نگهداری از اسرا انتخاب کردیم. ما به هر واحدی مأموریت متناسب با کارکردهایش را سپردیم. هماهنگیها با نیروی زمینی بود و در این قضیه همه اعضای کمیسیون تبادل اسرا پای کار بودند. مشکلترین کار، تهیه اتوبوس بود و برای هزار اسیر، حداقل ۳۰ دستگاه اتوبوس نیاز بود.
رستمیان ادامه داد: سال ۱۳۶۱ عملیاتی اجرا کردیم که طی آن اسرای زیادی را دستگیر کردیم و پس از آن امام خمینی (ره) فرمانی صادر کردند که کمیسیون تبادل اسرا تشکیل شود و شهید «محمدعلی نظران» را مسئول کمیته مبادله با اسرا معرفی کردند و نمایندگانی از وزارت امور خارجه، ارتش و سپاه نیز عضو این کمیسیون بودند. ما طبق فرمان امام (ره)، اسرا را تکریم میکردیم. رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز خطاب به ما میفرمودند که اسرای عراقی میهمان ما هستند و در کشورشان وجهه خوبی دارند؛ به همین خاطر باید با آنها خوشرفتاری کنید.
جانشین رئیس کمیسیون تبادل اسرا در مورد خلبان شهید «حسین لشکری» اظهار داشت: ما خیلی دنبال خلبان «حسین لشکری» بودیم و ۱۶ سال از او خبر نداشتیم و سال ۱۳۷۷ زمانی که آزاد شد و او را دیدیم، از وضعیت جسمانی او که سرحال بود، تعجب کردیم.
رستمیان گفت: آزادگان خیلی چیزها را تعریف نمیکنند، چون میدانند که ما تحمل شنیدن آنها را نداریم و آنها نمیخواهند ما را ناراحت کنند.
در انتخاب واژگان مرتبط با اسارت، دقت کنیم
در میانه این نشست، «جمشیدی» یکی از آزادگان دفاع مقدس با بیان نکتهای در خصوص استفاده از عبارات «اسیر شدن» و «اسیر کردن» خاطرنشان کرد: اصطلاح «اسیر شدم» با «مرا اسیر کردند»، بسیار متفاوت هست و باید روی آن دقت کرد. اصطلاح «اسیر شدن» بار منفی دارد. شاید امروز مردم به آن توجه نکنند، اما اگر چنین چیزی خوانده شود، در درازمدت تأثیر منفی خود را میگذارد. ما را به اسارت بردند. جنگ ما در جبهه، جنگ نظامی بود و زمانی که در چنگ سربازان رژیم بعث عراق گرفتار شدیم، جنگ فرهنگی ما آغاز شد.
برنامهریزی برای تبادل اسرا
پس از آن «عسگر روحنواز» رئیس کمیته بهداشت و درمان کمیسیون تبادل اسرا اظهار داشت: ما واقعاً از این اسارت در اردوگاهها استفاده کردیم. عراقیها دور از زن و بچه و… اینجا آمده بودند و فرصت زیادی داشتند به خودشان بپردازند. آنها دستاویزی غیر از خداوند نداشتند و دنبال نوری میگشتند و ما آن نور را وسیعتر کردیم.
وی افزود: در تمام دوران اسارت، من دائم در اردوگاهها بودم و با تمام اسرا صحبت میکردم. ما در مورد عراقیها و حزب بعث چیزی نمیدانستیم، اما بهوسیله صحبت با اسرای عراقی اطلاعاتی در این مورد بهدست آوردیم.
روحنواز گفت: کمیسیون تبادل اسرا به ما گفت که ابتدا پناهندگان، پس از آن اسرای توّاب، سپس اسرای بیطرف و در نهایت اسرای بعثی را جدا کنیم و این برنامهریزی ما در این مورد بود.
وی در مورد غرضورزی صلیب سرخ جهانی و آزار برخی اسرای عراقی نسبت به همبندهایشان افزود: نیروهای صلیب سرخ جهانی با نیت به اردوگاههای ما میآمدند و سعی میکرد در برخی از اردوگاههای ما نفاق ایجاد کنند. برخی از اسرای عراقی نیز با چوبهای تختشان و کمپوتهایی که به آنها داده بودیم، تبر درست میکردند.
درگیری بر سرِ قرآن و مفاتیحالجنان
در ادامه بوالحسنی با اشاره به اینکه یکی از مسائلی که ما داشتیم، درگیری بر سر قرآن و مفاتیح بود، گفت: ما سرِ مسئله قرآن، نهجالبلاغه و مفاتیحالجنان با رژیم بعث عراق درگیر بودیم. روزی صلیب سرخ جهانی برای ما قرآن و مفاتیح آورد و در نتیجه، وضعیت روحی ما تغییر کرد؛ اما یک روز نیروهای رژیم بعث همین قرآنها و مفاتیح را جمع کرد و ما در اثر آن اعتصاب غذا کردیم، اما روزی که آزاد شدیم، به ما یک جلد قرآن هدیه کردند که روی آن نام «صدام حسین» فرمانده کل حزب بعث عراق به چشم میخورد.
پس از آن روحنواز در مورد رفتار ایران با اسرای عراقی هنگام آزادیشان، اظهار داشت: ما حین آزادی اسرای عراقی، یک دست کت و شلوار نو، لباس، کفش و یک ساک هدیه برای خانوادههایشان تقدیم کردیم.
انتهای پیام/ 118