به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، «سور سوریه» کتابی است به نویسندگی محمدقائم خانی که در انتشارات چاپ و نشر بینالملل وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی منتشر شده و عصر یکشنبه ۱۷ اسفندماه با حضور علیمحمد مؤدب، مدیر مؤسسه شهرستان ادب و نویسنده کتاب در فروشگاه چاپ و نشر بینالملل واقع در میدان فلسطین تهران رونمایی و جشن امضای آن برگزار شد.
سور سوریه در قالب یک سفرنامه، حقایقی مهم و خواندنی از فضای فکری، فرهنگی، سیاسی و… سوریه ارائه میدهد. اگر چه قالب کتاب، یک سفرنامه است اما با تحلیلهای نویسنده، ارزش ویژهای به آن داده شده است.
این کتاب در ۴ فصل شامل: شامیانه، عهد کهن؛ شامیانه، دوره میانه؛ تاریخ سوریه جدید پس از نبرد حلب و ضمائم به نگارش درآمده است. نگاهی به تاریخ سوریه قبل از جنگ، برخی حوادث دوران نبرد با داعش، تحلیلی بر فضای فکری، فرهنگی و اجتماعی سوریه، نگاه مردم سوریه به ایران، تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی ایران و سوریه و گزارشی از وقایع سفر، از جمله محتویات کتاب است.
از بخشهای مهم کتاب، صفحاتی است که قلم جذاب خانی، ماجرای شهادت سردار شهید حاجقاسم سلیمانی و تشییع باشکوه ایشان را وصف میکند؛ زاویهای متفاوت و قابل توجه.
نویسنده با زبان قلم بخوبی نشان داده که خون این شهید، چگونه رستاخیزی به راه انداخته بهگونهای که حتی کلمهها هم زنده شدهاند. کتاب سور سوریه با ۱۹۲ صفحه و شمارگان ۱۰۰۰ نسخه، سفرنامهای به کشور رنج کشیده سوریه و روستاهای آن است که حقایقی مهم و خواندنی را از فضای فکری، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی سوریه ارائه میدهد.
در بخشی از کتاب آمده است: ایدئولوژی تکفیری تغییرات بسیار زیادی در سوریه ایجاد کرده است، منتها شاید مهمترین اثرش همان باشد که یوسف گفت. تکفیر، میراثی برای تمام مردم موافق و مخالف، به جا گذاشته است: امروز ادبیات روزمره مردم سوریه و لبنان تغییر کرده است. حالا مردم خیلی راحت به همدیگر میگویند «سرت را میبرم!»، «میکشمت!» و… این ارث ارهابیون برای همه شامیان است.
محمدقائم خانی پیش از سور سوریه، کتابهایی همچون «صور سکوت»، «حوای سرگردان» (مجموعه داستان)، «جنبش ناراضیان: جامعهشناسی جریان مهاجرت» و «رمان و معنویت» را به نگارش درآورده بود.
سفرنامهای متفاوت از سوریه
در ادامه با نویسنده کتاب، محمدقائم خانی درباره کلیات این کتاب گفتوگوی کوتاهی داشتیم.
خانی درباره قالب این کتاب و تفاوتهای معمول آن با سایر سفرنامهها به خبرنگار ما گفت: این کتاب در دستهبندیهای معمول جزو سفرنامهها به شمار میرود ولی در واقع حاصل گفتوگوها و مشاهداتی است که درباره مردم سوریه و جامعه آنجا صورت گرفته است.
خانی در ادامه افزود: میشود به این نحو توضیح داد که نیمی از کتاب درباره خود سوریه و احوالات قدیم و حال حاضر آن، ارتباط ایران با سوریه و نیم دیگر آن ماحصل رفتوآمدهای ما به نقاط مختلف این کشور است.
وی ادامه داد: این کتاب مانند سفرنامههای معمول و مرسوم نوشته نشده و سعی کردم در کنار ادبیات سفر، تحلیلی از اوضاع سوریه نیز داشته باشم.
نویسنده کتاب «سور سوریه» درباره فصلهای مختلف این کتاب و ادبیات متفاوت آن توضیح داد: ساختار کتاب شامل ۳ بخش است؛ بخش اول به تمدنهای اولیه، روم، مسیحیت و شام پیش از اسلام پرداخته است و در فصلهای بعد درباره سوریه دوران اسلامی و اثرات آن در ساختار امروزی سوریه بحث شده است.
خانی در ادامه گفت: در ادامه ماجرای سوریه قدیم به منازعات اهل سنت با علویان اشاره کردهام و در نیمه دوم کتاب هم درباره عصر جدید سوریه و جنگی که این کشور درگیر آن شده است، طرفهای درگیری که در جنگ بودند و اینکه چه نفع و ضررهایی نصیب آنها شده است، پرداختهام.
خانی درباره نقش موثر حاجقاسم سلیمانی و الهامی که از او در نوشتن این کتاب گرفته اینگونه توضیح داد: در مقدمه کتاب و موخره آن توضیحاتی مبنی بر نقش موثر شهید حاجقاسم سلیمانی در ارتباط ایران و سوریه داشتهام و البته به این نکته اشاره کنم که توفیق دیدار با این شهید بزرگوار در سوریه میسر نشد و من سعی کردم به نقش اساسی و اصلی ایشان در به وجود آوردن این ارتباط ۲ کشور اشاراتی داشته باشم.
محمدقائم خانی در بخشی از کتاب با ادبیاتی متفاوت وصف حال خودش را از زیارت حرم حضرت زینب(س) اینچنین نوشته است: « این حرم با بقیه حرمها فرق اساسی دارد. این حرم، زیارتش هم روضه است. همین دیدن ضریحش گریز است به واقعه. حتی در خود کربلا هم اینقدر روضهخوانی در و دیوار عیان نبود. اینجا خلاف عراق، نه روضهخوانی در حرم هست و نه زائر چندانی. همان ابتدا که چشمت به ضریح میافتد، دلشوره یک کاروان میافتد به دلت. صدای جرسش میرسد به گوشت، میریزی به هم. همان اول نظر که نگاهت افتاد بر گنبد، نوای نالهای گوشه دلت زنگزنگ پیچید و قدمبهقدم که صحن را پیش آمدی، هول و تشویش ریخت به جانت.
وقتی برسی روبهروی ضریح، زنگ کاروان تمام ذهنت را پر میکند و دست که برسانی به پنجرههای ساده ضریح، دلت به ضرب طبل و سنج دستههای عزاداری میتپد و تو دیگر به خودت نیستی. مثل همه حرمها، زیارتنامه را باز میکنی بخوانی و بعدش نماز زیارت و بعد… ولی این زیارتنامه غیر از آنهایی است که قبلا خواندهای. فرازبهفراز برابرت کش پیدا میکند و جملهبهجمله گسترده میشود جلوی رویت. نمایشنامه طوری است که صحنههایش سلامبهسلام پیش چشمت ساخته میشود و خطبهخط داستانش گره کور پیدا میکند، اما نه خیالی، که واقعیتر از هر واقعیتی.
اصلا حقیقت تاریخ اسلام است، و تو چطور میتوانی در نقطه به هم رسیدن حقیقت و واقعیت، همراه با روایتی در بطنش شاعرانه، در حضور محض، «زائر» بودن را تاب بیاوری و نشکنی و در تمام حرم پراکنده نشوی، آنطور که حسین بن علی(ع) در تمام شام پراکنده شده است؟!»
*وطنامروز
منبع خبر