سوریه شاهراه جبهه مقاومت

سوریه شاهراه جبهه مقاومت


گروه بین‌الملل دفاع‌پرس- امیر فتحی کارشناس ارشد بین‌الملل؛ حماسه طوفان‌الاقصی در هفتم اکتبر سال ۲۰۲۳ با مهندسی و طراحی مبارز فلسطینی مبارز نستوه سرزمین زیتون «یحیی سنوار» خلق شد و در این عملیات غرورآفرین اسرائیل در جایگاه قدرت برتر در فلسطین مورد سرزنش ارباب خویش واقع شد و با حملات سنگین و غافل گیرانه‌ای که مقاومت فلسطینی حماس (جبهه مقاومت) علیه اسرائیل انجام دادند متحمل ضربات سنگینی شد و اسرای زیادی از درجه‌داران این رژیم پلید به اسارت جبهه مقاومت درآمدند.

این رویداد قهرمانانه مورد تضعیف روحیه ارتش اسرائیل و ناامیدی هم پیمانان و … شد و باید اسرائیل از این باتلاق خودش را خلاص می‌کرد. پس حرکت استراتژیک خویش را در ۳سناریو جهت عودت قدرت عملی کرد: الف) انفجار پیجر‌ها که در این حرکت استراتژیک شماری از فرماندهان ارشد مقاومت از دایره مقاومت به علت مجروحیت و شهادت خارج شدند. ب) ترور رهبران ارشد مقاومت ج) ترور دبیر کل حزب الله لبنان سید حسن نصرالله بدین ترتیب اسرائیل در ذهن خویش چنین تداعی کرد که حزب الله را نابود کرده هست غافل از آنکه به تعبیر رهبری عزیز انقلاب مقاومت یک تفکر هست و افول آن با ترور و بمباران هیچ گاه نابود نخواهد شد. 

بدین صورت بعد از شهادت سید حسن نصرالله و ترور‌های متعدد از شخصیت‌های برجسته نظامی و علمی در لبنان و رهبران فلسطینی نظیر اسماعیل هنیه، یحیی سنوار، ابراهیم عقیل و فواد شکر و بمباران مردم شریف لبنان و حرکت در جهت اشغالگری را آغاز کرد. 

این اقدام نابخردانه موجب تقویت روحیه جبهه مقاومت شد و روز به روز به حول و قوه الهی قدرت نظامی و روحیه جهادی حزب الله و حماس و گروه‌های مقاومت در یمن و عراق افزون‌تر شد و اسرائیل مورد تهاجمات سنگین این گروه‌ها واقع شد. در جریان این عملیات‌ها و فشار افکار عمومی جهانی اسرائیل به‌عنوان رژیم کودکش و جلاد شناخته شد.

در این میان آمریکا که در پشت پرده و جنگ نیابتی در منطقه به سر می‌برد، می‌داند چنانچه اسرائیل سقوط کند امنیت منطقه‌ای او به خطر می‌افتد پس باید هم پیمانان مقاومت نظیر سوریه، عراق و ایران را مورد تبیین استراتژیک جنگ خویش در اتاق فکر قرار دهد تا شاهراه‌های کمکی مقاومت کور شود، پس برگ بازی خویش را در جهت دیگری رو می‌کند آن هم کار کردن روی سیاست سوریه هست و او تفکر سوریه سازی نوین را در ذهن می‌پروراند.

لذا گروه‌های تروریستی به سرکردگی تحریرالشام با هدف تصاحب سوریه و برکناری و سقوط دولت بشار اسد وارد سوریه می‌شوند در این حین زمانی که بشار احساس خطر می‌کند آمریکا و هم پیمانش وعده کمک را به او می‌دهند؛ در صورتی که خود این نقشه تصاحب نقشه آمریکایی هست.

در این بین نکات اعتراضی وجود دارد و آن این هست که رهبری معظم در خطبه‌های نماز جمعه معروف به جمعه نصر تاکید بر تقویت کمربند دفاعی و استقلال‌طلبی کشور‌های اسلامی داشتند پیام واضحی بود به دستگاه دیپلماسی مبنی بر حفظ همه کشور‌های اسلامی حوزه مقاومت چراکه چنین اتفاقی را پیش بینی می‌کردند.

در مورد سوریه مواردی به عنوان آینده نگری هست که چنین هست: ۱) امنیت حرم‌ها در اجلاس دوحه ۲ طبق اعلام قبلی محمد الجولانی که کاری به حرم‌های شیعیان نداریم حفظ خواهد شد و هیچگونه تعرضی به آنها نخواهد شد. شیعیان سوریه نیز اعلام بی طرفی کردند در صورت جسارت به حرم‌ها تصمیمات فراتر از توافقی که صورت گرفته خواهد شد و گزینه‌های جایگزین حتی بدون مردم و ارتش و بشار بکار خواهد افتاد. ۲) با سقوط دولت بشار اسد ما شاهد قطع خط ارتباطی بین لبنان و فلسطین و جبهه مقاومت نخواهیم بود. درست هست که سوریه یکی از مهمترین خطوط ارتباطی ما بود، اما تنها راه نبوده و نیست. در ضمن با سقوط دولت بشار اسد هم هنوز این خط بصورت کامل و قطعی قطع نشده هست. تا جولانی و هم پیمانانش بخواهند بر سوریه مسلط شوند و کنترل تمام سوریه را به دست بگیرند راه درازی در پیش هست. در ضمن نقش و اهمیت و اثرگذاری مذاکرات چند جانبه را هرگز فراموش نکنیم. ۳) شکست فعلی دولت بشار اسد هیچ باری بر دوش محور مقاومت نیست؛ و در مورد ایران ایران اصلا در میدان حضور نداشت که بخواهد شکست بخورد.  ۴) ناامنی در سوریه احتمالا به کشور‌های همسایه آن یعنی عراق، اردن، ترکیه و همچنین نیرو‌های آمریکایی نیز سرایت می‌کند.

نکات مهم

با این حال باید کمی صبوری کنیم و همچنان به تدابیر فرماندهان محور مقاومت اعتماد داشته باشیم تا ببینیم چه اتفاقاتی رخ می‌دهد و چه تحولاتی صورت می‌گیرد. الف) نگران نباید بود، اکثر کشور‌های منطقه به سمت ما خواهند آمد… کمی صبوری باید کرد … با سقوط دولت بشار اسد و قدرت گرفتن تروریست‌ها ما شاهد چند پارگی سوریه خواهیم بود. ب) کرد‌های سوریه اعلام استقلال می‌کنند و این آغاز ناآرامی‌های ترکیه و عراق خواهد بود که عمق این ناآرامی‌ها حتی به عربستان و امارات نیز کشیده خواهد شد. ج) آن روز که تک تک این کشور‌ها درگیر ناامنی و ناآرامی شدند می‌فهمند که در طول سال‌ها ایران چه بهای سنگینی (خون و مال) پرداخت کرد تا منطقه در امنیت و آرامش باشد. د) صبور باشیم و اجازه دهیم تروریست‌ها سیلی‌های سخت شان را بر صورت حکام ساده لوح و کم هوش منطقه وارد کنند. آنگاه همه آنها خواهند فهمید که تاوان اعتمادشان به آمریکا و صهیونیست‌ها را چگونه پرداخت خواهند کرد. ه) صبور باشیم و ببینیم که تروریست‌ها چگونه بلای جانِ حکامِ دیکتاتور صفت منطقه خواهند شد و در نهایت تمام آنها دست یاری و کمک به سمت ایران دراز خواهند کرد. 

ایران فی الحال در صدد صبر هست و می‌خواهد با یک تیر چند نشان را بزند الکی تلفات ندهد و خون جوانان را هدر ندهد (از طرفی جنگ شیعه سنی راه نیفتد و به حرمین توهین نشود) و با چند کشور وارد جنگ نشویم و اسرائیل هم به خواسته اش نرسد و محور مقاومت هم با تضعیف ایران تضعیف نشود. 

در این میان از آب گل آلود دشمن به دنبال ماهی گیری هست و نباید توجه به سم پاشی‌های او کرد. نکات بازدارنده مهم از فریب رسانه‌ای دشمن در بخش اول و در بخش دوم اشاره به تحلیل‌های غلط از شکست سوریه که اذهان را به انحراف می‌کشاند: بخش اول: ۱) به هیچ وجه جمهوری اسلامی سوریه و بشار اسد را تنها رها نکرد و در این ماجرا کم کاری نکرد. ۲) رهبر انقلاب چندماه پیش به بشار اسد هشدار داد (مراقب دسیسه‌ها و وعده‌های دشمن باش) ولی او توجهی نکرد. 

رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی که داشتند در مورد وقایع سوریه خنثی سازی‌هایی داشتند: ۱) برخی علت شکست سوریه را کمکاری مسئولان و فرماندهان ایران دانستند. با توجه به توضیحات رهبری/ اولا: بنا نیست ما جای لشکر یک کشور بجنگیم. ثانیا: مسئولان آن کشور باید می‌خواستند که نخواستند. ثالثا: ما کاملا مهیا بودیم برای کمک با تجهیزات رابعا: اطلاعات ما از چند ماه قبل به سوریه تحرکات ادلب را تذکر داد که توجه نکردند. خامسا: مدل ما اساسا بسیج مردمی هست که آن نیز مسئولان سوریه را از بین بردند. ۲) برخی علت شکست سوریه را تحریم‌ها دانستند. با توجه به توضیحات رهبری/ اولا: تحریم‌ها باعث رشد روحیه مقاومت کشور و توسعه محور مقاومت می‌شود. ثانیا: آنچه خطرناک هست قرار گرفتن در پازل دشمن و غفلت و اعتماد به اوست به بهانه تحریم که این برای ما هم درس و عبرت هست. ۳) برخی علت شکست سوریه را سیاست‌های اقتصادی نئولیبرال می‌دانستند. با توجه به توضیحات رهبری/ اولا: این عامل اصلی نبود آنقدر مهم نبود که اساسا رهبری آن را ذکر کنند یا حتی اشاره‌ای به آن کنند. ثانیا: آنچه در رفع همه تحریم‌ها و مشکلات مهم هست کمک طلبیدن از مردم و جوانان هست مثل آنچه به نام اقتصاد مقاومتی و حضور مردمی و تولید و امثالهم در ایران دنبال می‌شود. ۴) برخی علت اصلی شکست سوریه را ظلم و استبداد و امثالهم درباره بشار اسد معرفی کردند. با توجه به توضیحات رهبری/ اولا: آنچه کم رنگ شد ایجاد روحیه مقاومت بود. ثانیا: آنچه لازم بود ایجاد و گسترش و اعتماد به جوانان مقاوم سوریه‌ای بود. بله اینکه حضور مردم در صحنه را جدی نکنند مهم بود. ثالثا: غفلت از دشمن و باور کردن وعده‌های او موثر بوده هست. ۵) برخی علت سقوط سوریه را مقاومت مقابل اراده دشمن در طول این سال‌ها دانستند. با توجه به توضیحات رهبری/ اولا: ریشه مشکلات سوریه به کار نگرفتن روح مقاومت برای ایجاد جریان‌های مقاوم مردمی بود. ثانیا: ضعف بدنه فرماندهان و مدیران ناشی از ضعف این روحیه در آنان بود. ثالثا: دل خوش کردن به وعده‌ها و غفلت از دشمنی بود. ۶)برخی علت شکست نظام سوریه را فعالیت گروه‌های تروریستی و تکفیری و ترکیه می‌دانستند. با توجه به توضیحات رهبری/ اولا: بسیاری از گروه‌ها که ایشان عنوان گروه‌های مسلح را هم درباره برخی از آنها به کار برد ابزار دستی پیش نبودند با اینکه هدف خود را داشتند. ثانیا: حتی ترکیه نیز ابزار دستی پیش نبود با اینکه اهداف خاص خود را داشت. ثالثا: عامل اصلی ضربه به سوریه و آمریکا و اسرائیل بودند. رابعا: آنها هم موفق نمی‌شدند اگر روح مقاومت در مدیران و مسئولان جدی می‌ماند و غفلت از دشمن نمیشد و روی استفاده از قوای مردمی مقاوم کار می‌کردند. ۷) برخی علت شکست سوریه را به شخص بشار اسد برمی گردانند. با توجه به توضیحات رهبری/ اولا: خطا‌ها به بدنه‌ای از مدیران بالادستی برمی گشت و بدنه نظام مدیریتی سوریه ثانیا: اما رهبری مشکلات را به شخص بشار و مجموعه سیاست‌های او برنگرداندند. ثالثا: با توجه به سخنان رهبری بشار هم به هرحال اشتباهاتی داشته، اما مجموع سیاست‌ها و راهبرد‌های او خطا نبوده بلکه غفلت‌ها و اشتباهاتی در کارش بوده هست. 

 ایران به دلایل ژئوپلیتیک و نزدیکی به مرز اسرائیل و فلسطین و وجود حرم‌های اهل‌بیت(ع) و ارتباط تاریخی با سوریه این کشور را عمق استراتژیک خود می‌داند. طبیعی هست که خاندان اسد، با این پیشینه تاریخی و مذهبی با حکومت‌های عربی متفاوت و به انقلاب اسلامی ایران نزدیک‌تر باشند در دوران جنگ هشت ساله دفاع مقدس در کنار ایران قرار گرفتن و دشمن اسرائیل شدند. این عوامل باعث شده هست که حکومت بشار اسد نزد کشور‌های عربی محبوبیتی نداشته باشد و سوریه به کانونی از درگیری‌های مذهبی و سیاسی تبدیل شود. با توجه به توصیفات فوق تحلیلی وجود دارد که: ۱) در تحولی سریع نظام سیاسی سوریه به رهبری بشار اسد توسط گروه‌های معارض از جمله گروه تروریستی هیئت تحریر الشام سرنگون شد و ۶۱ سال حکمرانی نظام بعثی سوریه به پایان رسید. این رویداد تاثیراتی ژرف بر نظم منطقه‌ای و منافع بازیگران مختلف خواهد داشت. ۲) در رابطه با آینده سیاسی سوریه دو سناریوی گذار مسالمت‌آمیز به یک نظام جدید و لیبیایی و سودانیزه شدن قابل تصور هست. در صورتی که معارضین بر سیاق شعار‌ها و رفتار ملایم کنونی خود حرکت کنند می‌توان به گذار مسالمت‌آمیز امیدوار بود. اما معارضین متشکل از طیف‌های متعدد و متکثری هستند که صرفاً در مسیر حذف دشمن متحد شده و به محض از میان رفتن دشمن مشترک و در موعد ترسیم آینده اختلافات آنها به روز خواهند کرد و مشخص نیست این اختلافات چقدر سازش‌پذیر باشد. حتی اگر هیچ اختلافی میان خود معارضین وجود نداشته باشد تعارضات آنها با کرد‌ها و رویکرد ترکیه در این رابطه به تنهایی مانعی بزرگ در مسیر پایه‌گذاری یک نظم مورد توافق هست و می‌تواند سوریه را مانند لیبی و سودان سال‌های متمادی در بحران سیاسی و امنیتی نگه دارد. عامل مهم دیگر منافع متضاد خیل کثیر بازیگران خارجی هست که به عناوین مختلف تلاش خواهند کرد بهره خود از موقعیت سوریه افزایش دهند. ۳) سوریه تنها مسیر زمینی تامین و انتقال تسلیحات به حزب‌الله بوده هست و قطع این مسیر یک چالش راهبردی برای حزب‌الله ایجاد می‌کند و حتی در کوتاه‌مدت اسرائیل ممکن هست قطع این مسیر را فرصتی برای تضعیف بیشتر حزب‌الله ببیند. سقوط دولت سوریه همچنین عراق را هم از منظر اقلیم کردی و هم از منظر چشم داشت گروه‌های افراطی به مناطق سنی‌نشین این کشور و احتمال فعال شدن هسته‌های خفته تروریستی داعش با تهدید مواجه خواهد نمود. ۴) وضعیت سوریه می‌تواند طیف متعددی از کشور‌های عربی دیگر را متاثر سازد. جریان اخوان المسلمین در سوریه متوقف نخواهند ماند. دو کشور اردن و مصر زمینه مستعدتری برای کنشگری این جریان دارند، اما برخی دیگر از کشور‌های شمال آفریقا و حاشیه خلیج فارس نیز ممکن هست از عواقب این رویداد بی‌نصیب نمانند. ۵) در مقابل علی‌رغم این که سرمایه‌گذاری چندین ساله و هنگفت ترکیه روی گروه‌های تروریستی و معارض در سوریه به نظر می‌رسید تلف شده هست این کشور اکنون به یک باره در نقش مهم‌ترین برنده بحران سوریه ظاهر شده هست. ترکیه می‌تواند امیدوار باشد بحران پناهندگان سوری در ترکیه را حل کند و کنترل موثرتری روی کرد‌ها اعمال کند و بازیگری خود در مسئله فلسطین و همچنین جریان‌های همسو در منطقه را تقویت کند. البته همه اینها در صورتی هست که سوریه وارد فرایند لیبیایی شدن نشود. ۶) رژیم صهیونیستی طبیعتا در کوتاه‌مدت باتوجه به تضعیف محور مقاومت یکی از برندگان این رویداد محسوب می‌شود. این رژیم اگرچه نگران فعالیت‌های گروه‌های جهادی در مرز‌های خود می‌باشد و به قدرت رسیدن جریان‌های اسلام گرا و تاثیر آن در رویکرد آتی سوریه در مسئله فلسطین و جولان اشغالی هست، اما با چشم‌انداز تعارضات در سوریه امیدوار هست با بازیگری در سمت کرد‌ها، روابط با ترکیه و بهره‌گیری از نفوذ ایالات متحده پیامد‌های منفی برای خود را کنترل کند. ۷) در حالی که روشن هست سقوط اسد نفوذ روسیه در منطقه را به شدت کاهش می‌دهد در مورد ایالات متحده از یک سو تضعیف روسیه و ایران یک منفعت راهبردی برای این کشور هست، اما از سوی دیگر با توجه به نگاه متفاوت این کشور با ترکیه در مسئله کردها، ابهام در نوع بازیگری آتی معارضین و چشم‌انداز تشدید بی‌ثباتی‌ها در منطقه مشخص نیست تاثیر آن بر منافع ایالات متحده به چه سمتی حرکت می‌کند. ۸) به هر حال سرنگونی نظام سیاسی سوریه یک دگرگونی عظیم در ژئوپلیتیک منطقه ایجاد کرده هست. در حالی که انتظار نمی‌رود وضعیت سیاسی در این کشور به زودی به ثبات نسبی برسد، اما می‌توان انتظار داشت به زودی از طرح‌های ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک جدیدی مبتنی بر وضعیت جدید منطقه رونمایی شود؛ و می‌توان‌ گفت: ۴ علت سقوط دولت بشار اسد منوط به نکات ذیل بود: ۱) ضعیف شدن ارتش و آلوده شدن به فساد: ارتش سوریه طی یک دهه اخیر روز به روز ضعیف شده و سازمان منسجم و یکپارچه آن تحلیل رفته هست. نداشتن انگیزه و آلوده شدن نیرو‌های ارتش به فساد از دلایل اصلی این ضعف ارتش هست. اخبار غیر رسمی حتی از تبانی برخی سران ارتش با معارضین در قبال دریافت رشوه حکایت دارد که داستان غم آلودی هست. ۲) همراهی نکردن مردم با دولت و ارتش: همراهی نکردن مردم با دولت و ارتش این کشور دلیل دیگری هست که نظام سوریه را از پشتوانه قوی داخلی محروم کرده که دلیل آن مشکلات ساختاری و اقتصادی هست که طی سال‌ها انباشته شده و راه حلی برای آن متصور نیست و عملا چشم انداز روشنی پیش چشمان مردم نیست. ۳) اعتماد دولت سوریه به برخی وعده‌های دولت‌های خارجی: بازی خوردن دولت سوریه در مقابل برخی وعده‌های خارجی کشور‌های منطقه در ازای دست برداشتن از مقاومت نکته دیگری هست که عملا دولت سوریه را از مرکز ثقل محور مقاومت به حاشیه برده و راه را برای توطئه‌های داخلی هموار ساخته هست. ۴) مداخلات خارجی و تجهیز تروریست ها: چشم طمع دولت‌های غربی و برخی قدرت‌های منطقه‌ای به مطامع سرزمینی سوریه و تجهیز تروریست‌ها در این کشور از داعش و جبهه النصره گرفته تحریر الشام نکته دیگری هست که آرامش و یکپارچگی را از کشور سوریه گرفته و طی سال‌های اخیر میدان جولان تروریست‌ها بوده هست؛

و اگر ادله این شکست را با عنایت به مکتب سیاسی- اجتماعی حضرت امام خمینی (ره) بخواهیم بیان کنیم: غفلت از مردم سالاری دینی: بی توجهی به خواسته‌های مردم و عدم همراه کردن مردم و استفاده از ظرفیت مردمی در حل مشکلات داخلی عدم مبارزه جدی با فساد: کم رنگ بودن مبارزه با فساد داخلی و گسترش فساد در ارتش و دولت سوریه (فساد اخلاقی و فساد اقتصادی و …) غفلت از رخنه فساد: ارتش خسته و فاسد و بی انگیزه سوریه غفلت از هویت مقاومت: بی توجهی کلان به پیکره واحد مقاومت و دور شدن از جبهه مقاومت دور کردن دوستان از خود: خالی کردن زیر پای ایران به عنوان راس جبهه مقاومت و کسی که ۱۰ سال پیش سوریه را از فتنه داعش نجات داد. غفلت از دلسوزی دوستان: بی توجهی به هشدار‌های ایران نسبت به نفوذ گروه‌های مسلح غفلت از پیشنهادات دوستان: بی توجهی به حرف کشور‌های دوست مثل ایران در حل مشکلات اقتصادی و اجتماعی غفلت از سرمایه جوان: بی توجهی به ظرفیت عظیم جوانان سوری برای همکاری با ارتش غفلت از دشمن: بی توجهی به طمع و برنامه‌ریزی و نقشه کشی دشمنان خونین بشریت و اسلام مثل آمریکا و اسرائیل به این نقطه حساس منطقه غفلت از نهاد‌های مبارز مردمی: از بین بردن تشکلات دفاع الوطنی (بسیج مردمی سوریه) که با زحمات شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید همدانی شکل گرفت. دل خوش به وعده‌های دشمن: فریب خوردن از وعده‌های این کشور‌ها که به نوعی مقابل جبهه مقاومت تعریف می‌شوند.

در جریان رویداد‌های سوریه شاهد تذکرات خانواده محترم شهدای مدافع حرم بودیم و سوالاتی طرح شد که رفتن بشار اسد و افتادن سوریه به دست تروریست‌ها تکلیف خون‌های شهدای مدافع حرم اعم از ایرانی، افغانستانی، پاکستانی، عراقی و لبنانی که در سوریه به زمین ریخته شد چه می‌شود؟ 

نکات حائز اهمیتی در این بین وجود دارد:

۱) حضور نظامی ایران در سوریه که با آغاز دهه نود شروع شد وقایع امروز سوریه را بیش از یک دهه عقب انداخت تا اینکه به امروز رسید. این اتفاقات می‌توانست یک دهه پیش رخ دهد؛ لذا سقوط سوریه در آن روز‌ها در مقایسه با امروز آسیب‌پذیری ایران را به عنوان علمدار جبهه مقاومت چندین برابر می‌کرد. ۲) بیش از ده سال در کنار دولت سوریه با تروریست‌ها جنگیدیم و در این مدت توانستیم توان رزمی حزب‌الله را که تازه از جنگ ۳۳ روزه برگشته بود چندبرابر افزایش دهیم. تا جایی که حزب‌الله از یک گروه مبارز شیعه به یک سازمان نظامی تبدیل شد. به عبارت بهتر، در این سیزده سال قدرت مقاومت تثبیت شد. ۳) بزرگترین پروژه ایران در سوریه، نابودی سرزمینی داعش و ضربه به پیکره انسانی و رزمی آن بود. رویکرد ضدشیعی و خون‌ریز داعش که برآمده از اندیشه تکفیری آن بود بزرگترین خطری بود که ایران و متحدانش را تهدید می‌کرد. نابودی داعش در عراق و سوریه، فارغ از اینکه کانون تهدید وجودی مقاومت را از بین برد میلیارد‌ها دلار هزینه‌های آمریکا برای ساخت و تجهیز این گروه را بر باد داد. ۴) مهم‌تر از همه اینها ایران در سوریه و عراق وارد شد تا از اماکن مذهبی و حرم‌های مطهر اهل بیت (ع) دفاع کند. شهدای مدافع حرم با هدف حفظ حریم و حرمت حرم‌های شیعه رفتند و با همین هدف نیز به شهادت رسیدند. در حال حاضر هم که ترویست‌ها بر سوریه مسلط شدند قبل از تسلط بر دمشق تعهد کرده بودند که آسیبی به حرم‌ها نخواهد رسید و حرمت آنها حفظ خواهد شد. تغییر رفتار ترویست‌ها نیز علت اساسی اعتماد ایران به تعهد آنها بود. ۵) اکنون که شاهد تغییر رفتار ترویست‌های سوری و کنار گذاشتن اقدامات خشونت‌آمیز آنها نسبت به مردم سوریه اقلیت‌های مذهبی و حرم‌های مطهر هستیم فارغ از اینکه این تغییر رفتار‌ها بر پایه دستورالعمل‌های ارسالی از سوی آمریکا، اسرائیل و ترکیه بود، مشت محکم ایران به تروریست‌ها نیز عامل مهمی در این چرخش رفتاری بوده هست. بالاخره آنها نیز فهمیدند که هرچه خشونت بیشتری به خرج دهند ضربات محکم‌تری تحویل می‌گیرند؛ لذا ترویست‌های سوریه زیر مشت‌های ایران و مقاومت نرم شدند تا جایی که برای ما پیغام می‌فرستد کاری به شیعیان و حرم‌ها نداریم. ۶) برکت خون شهدا همواره برای مقاومت جاری هست. همانطور که شهدای دفاع مقدس، یار و یاور شهید سلیمانی همدانی، شاطری، زاهدی، اسکندری و… بود، شهدای مدافع حرم نیز دستگیر رزمندگان مقاومت در رویارویی‌های آینده با رژیم صهیونیستی خواهند بود. اساسا خون شهید هدر رفتنی نیست بلکه کمک کننده‌ای به رزمندگان در عبور از فراز و نشیب‌های جنگ حق و باطل و رسیدن به مقصود نهایی هست. 

آیا سیاست ایران در مورد سوریه تغییر کرده هست؟ این مطلب را در ۲ بخش مورد ارزیابی قرار می‌دهیم: بخش اول: پیشروی سریع تروریست‌ها در حلب و حماه و… به چه معناست؟ ۱) بی‌تردید مقصر اول اتفاقات اخیر سوریه را باید ارتش فاسد و ناکارآمد این کشور دانست که البته چندان هم موضوع عجیبی نیست. رزمندگان مدافع حرم خاطرات تلخی از ارتش بعثی سوریه در دوران مبارزه با تروریست‌ها دارند. از تسلیم خطوط به تروریست‌ها تا نفوذ عناصر جاسوس و حتی فساد اخلاقی و اعتقادی. طبیعی هست که چنین ارتشی در برابر یک نیروی تکفیری که با عقیده ولو غلط در حال جنگ و قتال هست نمی‌تواند کاری از پیش ببرد و دلیل اصلی عقب‌نشینی‌های مکرر ارتش عربی سوریه از حلب و حماه و … همین هست. این که می‌بینیم بشار اسد دستور افزایش ۵۰ درصدی حقوق ارتش را می‌دهد در واقع تلاشی برای تکان دادن این نظامیان هست و ناگفته پیداست که این مشوق‌های مالی هم موفق نخواهد بود. البته معدودی از فرماندهان و نیرو‌های با غیرت ملی مثل ژنرال سهیل حسن را باید از این کلیت استثنا کرد. ۲) ایران و جبهه مقاومت در این ماجرا به هیچ وجه غافلگیر نشدند. برآورد‌های اطلاعاتی از سه ماه پیش کاملا گویای این بود که تروریست‌های مستقر در ادلب در حال آمادگی برای حمله هستند. قبل از آن هم می‌دانستیم که به تعهدات ترکیه در سوچی و آستانه نمی‌توان تکیه کرد و اردوغان ابایی از هزینه کردن تکفیری‌ها برای مقاصد خود ندارد. اما مشکل اینجاست که در سوریه تصمیم‌گیری نهایی با ایران نیست؛ لذا خطای محاسباتی دولت سوریه در بی‌توجهی به هشدار‌های ایران را باید در نظر گرفت. ۳) قدری ریشه‌ای‌تر باید به موضوع نگاه کرد: ترکیب جمعیتی سوریه حدود ۷۵ درصد سنی، ۱۰ درصد مسیحی و تنها ۱۳ درصد شیعه علوی و اسماعیلی هست. تمامیت‌خواهی و دیکتاتوری حزب بعث بشار در راه ندادن اهل سنت در ساختار حکومتی از یک طرف و فساد گسترده در بین علوی‌های حاکم از طرف دیگر، زمینه اصلی بحران ۲۰۱۱ و نیز اتفاقات فعلی هست. (البته بالا کشیدن علویان در دوره حافظ اسد دلایل دیگری داشت که فعلا مجال توضیح این موضوع نیست)، اما در جامعه‌ای با اکثریت سنی که از دیرباز با اسلام اموی و ضدشیعی خو گرفته‌اند و ترکیب فعلی صحنه، بزرگترین انگیزه‌ها را در اختیار عناصر تکفیری قرار میدهد تا بر روی گسل‌های موجود بحران‌آفرینی کنند. ایران با فهم صحیح از این مسئله به خوبی میدانست که پاکسازی سوریه و حتی شاید بتوان گفت آزادسازی ادلب پایان کار نخواهد بود و باید تغییرات ریشه‌ای در دستور کار قرار گیرد وگرنه هر لحظه امکان بازگشت معکوس وجود دارد. ۴) شهید سلیمانی بعد از آزادسازی بخش اعظم خاک سوریه از عناصر تکفیری، پیشنهاد ایجاد اصلاحات در ساختار حاکمیت را به بشار اسد داد و خود نیز با مذاکره با عناصر میانه‌رو سنی تلاش کرد تا وضعیت صحنه را به شکل معتدل‌تری در آورد و توفیقاتی هم در این زمینه کسب کرد ولی متاسفانه برخورد حکومت سوریه با این وضعیت را باید فرصت‌سوزی بزرگ نامید. نتیجه این شد که ما فرصت بهره‌برداری از پیروزی‌های میدانی را از دست دادیم و کشور‌هایی مثل امارات و ترکیه در خلاء حضور ما میدان‌دار شدند. ۵) قطعا رژیم صهیونیستی، آمریکا و ترکیه هر کدام به دلایل و نیاتی در فتنه فعلی ایفای نقش می‌کنند ولی تجربه نشان داده ما از اشتباهات جبهه خودی بیش از تحرکات دشمن باید واهمه داشته باشیم. یک نمونه روشن آن موج مشکوک افغان‌ستیزی در یکی دو سال اخیر خصوصا بعد از روی کار آمدن طالبان هست که هدف آن انشقاق بین صفوف رزمندگان فاطمیون و جبهه مقاومت بود. در زمان جنگ تحمیلی خودمان وقتی که وزیر سپاه از حافظ اسد درخواست موشک کرد او بسیار ناراحت شد و بعد از مرخص کردن اطرافیان خود گفت: «مگر شما نمی‌دانید سوریه پر از جاسوس هست چرا این درخواست‌ها را علنی مطرح می‌کنید؟» البته مسئله «تجارت اطلاعات» به درجاتی دیگر در لبنان و حتی اسرائیل هم وجود دارد. ۶) چرا ایران در فتنه جدید سوریه حضور سریع میدانی پیدا نکرد؟ باید حکومت سوریه به این درک برسد که قرار نیست تاوان ندانم‌کاری‌های آنها را ایران و رزمندگان جبهه مقاومت پرداخت کنند. موضع‌گیری فالح الفیاض و حشدالشعبی عراق در مورد عدم مداخله حداکثری در سوریه را باید در این چهارچوب دانست. البته حرکت‌های ایذایی نیرو‌های آمریکایی در منطقه نیز تا حدی بر سرعت عمل ایران تاثیر گذاشته هست. ۷) در کل، اما جای نگرانی جدی نیست چراکه به لحاظ میدانی و نظامی، هر منطقه‌ای که به سرعت فتح شود به سرعت نیز قابل بازپس‌گیری هست؛ ضمن اینکه که تحرکات عناصر تحریر الشام (النصره سابق) در این مدت به صورت پیشروی‌های سریع ولی بدون تثبیت خطوط دفاعی بوده هست. ۸)چرا جای نگرانی جدی نیست؟ هلی‌برد نیرو‌های لشکر مشرف به حماه و غرب حلب نشان‌دهنده سست بودن عقبه تکفیری‌هاست این یعنی فرصت برای جبران این اتفاقات هست ولی سوریه باید در این زمینه نصایح و توصیه‌های ایران را زودتر بپذیرد. درست هست که سوریه برای ما پل ارتباطی با حزب الله هست ولی این موضوع نباید در تصمیمات داخلی حزب بعث سوریه اشتباه محاسباتی ایجاد کند. ۹) متاسفانه فضای رسانه داخل کشور یا مشغول تحلیل‌های آخرالزمانی هست که طبق آنان اساسا باید اجازه دهیم سوریه سقوط و سفیانی ظهور کند که طرح این موضوعات غیر قطعی و انحرافی به شدت حاج قاسم سلیمانی عزیز را آزار می‌داد یا همه چیز را به منازعه ایران و رژیم صهونیستی خلاصه می‌کرد و روی هر واقعه و اتفاقی سریعا برچسب «عقب‌نشینی غیرتاکتیکی و عذاب الهی» می‌زدند. متاسفانه بعضی‌ها به دنبال ساده‌ترین و بسیط‌ترین تحلیل هستند نه دقیق‌ترین تحلیل. خناسی رسانه‌های معاند و غرب‌گرایان داخلی نیز جای خود دارد. اما باید بدانیم که صحنه سوریه پیچیده هست و باید در تصمیم‌گیری دقیق بود. ۱۰) اکنون وقت آیه یأس خواندن و تحلیل‌های صد من یک غاز صادر کردن بدون اطلاعات دقیق و گمانه زنی‌های بدون تخصص نیست. (متاسفانه سرعت پیشروی تکفیری‌های سوریه در ایتا بسیار بیشتر از سرعت پیشروی آنها در میدان هست) علاوه بر اینکه نه می‌توان با هر کجروی سوری‌ها کنار آمد و نه می‌توان رهایشان کرد. تردید نکنید که ایران و رهبر تیزهوش و با فراست آن و نیز کلیت جبهه مقاومت صحنه را کاملا تحت نظر و اشراف دارند. برای آرامش بیشتر فقط کافیست روند مدیریت رهبر انقلاب را در بحران‌های داخلی و منطقه‌ای بیشتر مطالعه کنیم و از تحلیل‌های کانال‌هایی که رهبر انقلاب را در امور نظامی هیچ کاره و دست بسته جلوه می‌دهند و مجموعه نظام را به تعلّل متهم میکنند، فاصله بگیریم. این منطقه، منطقه ماست و آن همه در ابعاد گوناگون هزینه نکردیم که امروز به سادگی واگذارش کنیم. تردیدی نیست که سیاست ایران در مورد سوریه و حزب الله هیچ تغییری نکرده هست. در روز‌های آینده ایران نشان خواهد داد که اراده‌اش در حفظ محور مقاومت چقدر جدی هست. طرح ایران برای سوریه‌ای که بر پایه مکتب امام راحل (ره) باشد تشریح می‌گردد: ۱) تحریم‌ها و فشار‌های جنگ و … از جانب دشمن فضا را برای قیام مردم فراهم می‌کند. ۲) هر چه فشار‌ها از جانب دشمن بیشتر شود زمینه ظهور و توسعه و رشد حلقه‌های مقاومت بیشتر می‌شود. ۳) در مرحله بعدی خیزش جوانان سوری برای نجات سوریه شکل می‌گیرد. همین جا هست که گروه‌ها و شبکه مجاهدین متشکل می‌شود. ۴) آگاهی جوانان سوریه که سال‌ها دشمن را از نزدیک لمس کرده اند و فهم اینکه همه این صحنه فعلی عامل اصلی اش اسرائیل و آمریکاست قدم اول هست. ۵) این فرایند زمانبر ولی منتج هست. اساسا روش ایران در حل مشکلات با جوهره‌ای انقلابی و ساختار تشکیلات توحیدی و مردمی پیش می‌رود. ۶) ظهور این قدرت مردمی و درگیری شان در صحنه ولو تلفات و سختی‌هایی برایشان در پی دارد. اما خود این درگیری باعث رشد و توسعه این گروه‌ها می‌شود. ۷) با قدرت گرفتن این مجموعه‌ها دیگر حلقه‌های مقاومت نیز به مدد جوانان سوریه‌ای خواهند آمد. البته هم در ایجاد این گروه‌ها و هم تقویت شان و تسلیح شان و دیگر نیازهایشان ایران موثر خواهد بود. 

در این تحلیل شایسته هست نظرات رهبر معظم انقلاب را منعکس نمایید که چراغی در بحبوحه جنگ زده و اشغالگری سوریه هست: درباره نقش آمریکا و رژیم صهیونی در قضایای اخیر سوریه: آنچه در سوریه اتفاق افتاد، محصول نقشه مشترک آمریکایی و صهیونیستی هست بله، یک دولت همسایه سوریه نقش آشکاری را در این زمینه ایفا کرده، الان هم ایفا می‌کند. ولی اتاق فرمان اصلی در آمریکا و رژیم صهیونیستی هست. قرائنی که وجود دارد: رفتار آنها با این حادثه: الف) بمباران بیش از ۳۰۰ نقطه توسط رژیم صهیونی و ۷۵ نقطه توسط آمریکا ب) تصرف سرزمین‌های سوریه توسط رژیم صهیونی ج) سکوت و بلکه کمک آمریکا و اروپا و دولت‌های حساس روی این چیز‌ها در سایر کشور‌های دنیا _مسدود کردن مسیر زمینی و هوایی و جلوگیری از کمک به مردم سوریه در روز‌های آخر اگر شما نیستید که دارید به نام مثلاً فرض کنید فلان گروه تروریستی، یا فلان گروه مسلح با سوریه میجنگید، اگر شما پشت سر آنها قرار ندارید. چرا این کار‌ها را می‌کنید؟ _البته این مهاجمین، اهدافشان با هم متفاوت هست؛ ۱) بعضی از شمال یا جنوب سوریه دنبال تصرف سرزمینند ۲) آمریکا دنبال محکم کردن جاپای خودش در منطقه هست. _زمان نشان خواهد داد که ان‌شاءالله هیچ‌کدام به این هدف‌ها نخواهند رسید ۱) مناطق تصرف‌شده سوریه به وسیله جوانان غیور سوری آزاد خواهد شد ۲) به توفیق الهی آمریکا هم به وسیله جبهه مقاومت از منطقه اخراج خواهد شد _عوامل استکبار به خیال اینکه با سقوط دولت سوریه که طرفدار مقاومت بود، دیگر جبهه مقاومت ضعیف شده؛ خوشحالی می‌کنند به نظر بنده اینها سخت در اشتباهند و درک درستی از مقاومت و جبهه مقاومت ندارند.

«جبهه مقاومت» یک سخت‌افزار نیست که بشکند: ۱) «مقاومت» یک ایمان هست، ۲) تفکر ۳) تصمیم قلبی و قطعی ۴) مکتب اعتقادی هست چیز قراردادی‌ای نیست این با فشار آوردن نه‌فقط ضعیف نمیشود بلکه قوی‌تر میشود. حزب‌الله لبنان را، حماس را، جهاد را، نیرو‌های مبارز فلسطینی را ببینید جبهه مقاومت این هست: الف) هر چه فشار بیاورید، محکم‌تر میشود؛ ب) هر چه جنایت کنید، پُرانگیزه‌تر میشود؛ ج) هر چه با آنها بجنگید، گسترده‌تر میشود تحلیلگر نادانِ بی‌خبر از معنای مقاومت، خیال می‌کند که مقاومت که ضعیف شد، ایران اسلامی هم ضعیف خواهد شد! به حول و قوّه الهی، بِاذن‌الله تعالیٰ، ایرانِ قوی، مقتدر هست و مقتدرتر هم خواهد شد. مقاومت یعنی ملّتها نوکر قدرتِ برتری مثل آمریکا و امثال اینها نشوند. مقاومت به این معنا، در باور ملّتهای منطقه ریشه دارد. همسویی با رژیم صهیونیستی خطّ قرمز ملّتها هست.

حضور ما در سوریه را همه می‌دانند، امّا چند نکته هست که خیلی از جوان‌های ما نمی‌دانند: نکته اول: قبل از اینکه ما به دولت سوریه کمک کنیم در بحبوحه دفاع مقدس، دولت سوریه یک کمک حیاتی به ما کرد «قطع لوله نفت علیه صدام و صرف‌نظر از سود آن» البته جمهوری اسلامی این خدمت را بی‌عوض نگذاشت. نکته دوم: در قضیه فتنه داعش نیرو‌های ما، هم در عراق، هم در سوریه حضور پیدا کردند به دو علّت اساسی: ۱) حفظ حرمت اعتاب مقدسه ۲) مسئله امنیت _نمونه‌هایی که پیش آمد، یادتان هست: حادثه شاهچراغ، کرمان، مجلس و امثال اینها لذا شهید عزیز ما سلیمانی و یارانش و همکارانش رفتند جوان‌های خود آنها را هم در عراق هم در سوریه سازمان‌دهی و مسلّح کردند، ایستادند، کمر داعش را شکستند. _ کاری که نیرو‌های ما انجام دادند، کار مستشاری بود. مستشاری یعنی: الف) تشکیل قرارگاه‌های مهم مرکزی و اصلی ب) تعیین راهبرد‌ها و تعیین تاکتیک‌ها ج) در مواقع ضروری، ورود در میدان جنگ د) امّا از همه مهم‌تر بسیج جوانان خود آن منطقه بخشی از این نیرو‌ها در همین قضایا هم بودند و حضور داشتند منتها: اگر ارتش آن کشور ضعف نشان داد، از این بسیجی کاری برنمی‌آید و این اتّفاق متأسّفانه افتاد. ملّت ایران به ارتش خود، به سپاه خود مباهات میکند، افتخار می‌کند. ما در همین شرایط دشوار هم آماده بودیم چنانچه داخل آن کشور، انگیزه‌ها به حال خود باقی می‌ماند؛ و می‌توانستند در مقابل دشمن حرفی داشته باشند، دشمن آسمانشان و راه زمینی را نمی‌توانست ببندد. میشد بهشان کمک کرد. _برخی نکات درباره مسائل منطقه: الف) جوانان غیور سوری به پا خواهند خاست، ایستادگی و فداکاری خواهند کرد و بر این وضع فائق خواهند آمد. ب) حادثه سوریه برای ما هم درس دارد هم عبرت ۱) از دشمن نباید غافل شد ۲) آن را حقیر هم نباید شمرد ۳) به تبسم دشمن هم نبایستی اعتماد کرد _مغرور نشدن از پیروزی‌ها و مأیوس نشدن از شکست‌ها

((خدای متعال ان‌شاءالله کمک خواهد کرد و ریشه صهیونیسم و عوامل خبیث غربی در این منطقه برکنده خواهد شد))

انتهای پیام/ 

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

این مطلب مفید بود؟
>

آخرین اخبار

تبلیغات
تبلیغات
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید