سیاست تحول «اوراسیای بزرگترِ» روسیه چه بود؟/ ماجرای چالش امنیتی و نظامی ایران در افغانستان
استاد دانشگاه تهران گفت: در سال 2014 ما شاهد تحولی در سیاستهای اوراسیایی روسیه بر مبنای طرح تحول اوراسیای بزرگتر هستیم به نوعی یک پارادایم شیفت در سیاستهای روسیه که مهمترین مؤلفهاش فراتر رفتن از قلمرو شوروی سابق و همکاری با کشورهایی چون چین و در سالهای اخیر پذیرش ایران است.
به گزارش مجاهدت به نقل ازخبرنگار تاریخ خبرگزاری فارس، همایش بینالمللی دو روزه «بررسی تحولات قفقاز؛ گذشته، حال و چشمانداز فرارو» با حضور محققان و پژوهشگران تاریخ معاصر و به همت پژوهشکده تاریخ معاصر و مؤسسه فرهنگی هنری فرهنگستان کاسپین صبح امروز، ۲۱ آذرماه در این نهاد پژوهشی برگزار شد.
در این همایش جهانگیر کرمی، استاد دانشگاه تهران درباره «تأثیر سیاست اوراسیایی گرایی روسیه بر قفقاز» عنوان کرد: اتفاقاتی که در دو سال اخیر صورت گرفته نشان دهنده تحولات مهمی در حوزه ژئوپلتیک قفقازی است و این موضوع مستلزم این است که ما درک و دریافت درستی نسبت به مسائل سیاسی داشته باشیم. شاید یکی از مهمترین مسائل مهم این باشد که بتوانیم سیاست روسیه را در این رابطه تحلیل کنیم.
وی در ادامه افزود: روسیه برای تداوم ثبات راهبردی جهانی نیازمند شناسایی بینالمللی است که باید از سوی قدرتهای بزرگ صورت بگیرد که طبیعتاً یکی از حوزههای بزرگ اوراسیا است، یک تناقض اینجا در سیاست خارجی روسیه است که این تناقض در ارتباط قدرت نظامی و حقوق بینالملل است.
کرمی یادآور شد: اولویت اول سیاست خارجه روسیه، اوراسیا بوده و در سال ۲۰۰۰ در یک سند این اولویت تأکید و تضمین و یک سری ساختارهایی ایجاد شده و روسیه در این منطقه با چالشهای مختلفی روبه رو بوده که رفتن کشورهای منطقه به سمت قدرتهای غربی، همینطور فشار غرب و نهادها و ورود به سیاست اوراسیایی برای روسیه آزاردهنده بوده است.
وی در ادامه افزود: سومین چالش هم بحث افراطگرایی، جداییطلبی و تروریسم است که روسها را آزار میدهد، اما روسیه در مقابله با این چالشها مجموعهای اقدامات را انجام داده و علاوه بر آن سازوکارها روسها با توسل بر اقدام نظامی از همان ابتدای شکلگیری کشورهای مشترکالمنافع در موضوع تاجیکستان خودداری نکردند و بعد هم موضوع گرجستان در سال ۲۰۰۸ که شاید پرمسئلهترین مورد به کارگیری نیروی نظامی در اوکراین بوده است.
این استاد دانشگاه یادآور شد: در سال ۲۰۱۴ روسیه متوسل به زور علیه دولت اوکراین شد ما شاهد تحولی هم در سیاست های اوراسیایی روسیه شدیم، بر مبنای همین تحول یک طرحی به نام طرح اوراسیای بزرگتر ایجاد شد که یک پارادایم شیفت در سیاست هایشان مطرح می شود. مهمترین مولفه ها فراتر رفتن در قلمرو شوروی سابق و همکاری در طرح های مشترک منطقه ای و از جمله مشارکت با کشورهایی چون چین و مشارکت با دیگر کشورها و پذیرش کشورهایی چون چین و پاکستان و درسال های اخیر هم جمهوری اسلامی ایران است.
وی با بیان اینکه در حوزه دریای سیاه، روسها بر این قائلاند که همچنان بر اقتدارشان بایستند، گفت: از سال ۲۰۱۴ که مبنای تحول سیاست اوراسیایی روسیه است ما شاهد تحول تدریجی در نگرش به آسیای مرکزی هم هستیم. نخستین اقدام جمهوری آذربایجان در سال ۲۰۱۶ برای تصرف سرزمینهای خود شاید اولین علامت سیاست روسیه در منطقه بود.
دکتر کرمی یادآور شد: سال ۲۰۱۷ شاهد توافق ارمنستان و اروپا بودیم و سال ۲۰۱۸ تحولات داخلی ارمنستان و روی کار آمدن هاشمیان و جریانات داخلی برای گسستن از روسیه و روی آوردن به اتحادیه اروپا صورت گرفت. به تدریج حمایت ترکیه از جمهوری آذربایجان و اسرائیل هم بیش از گذشته تداوم یافت و نهایتا تبلور آن در جنگی که در پاییز ۲۰۲۰ شاهد آن بودیم.
وی با اشاره به اینکه پیامدهای این تحول به نظر می رسد منجر به این میشود که نقش ترکیه بیش از گذشته در منطقه افزایش پیدا کند، گفت: در مسائل خاورمیانه، شمال آفریقا و مدیترانه تا جایی مربوط به روسیه هم میشود و به طور غیرمستقیم با یونان و قبرس هم مرتبط میشود.طبیعتاً روسیه در آینده با یک ترکیهای که جدیتر در مسائل منطقهای ورود خواهد کرد، روبهرو خواهد شد.
کرمی یادآور شد: یک تغییر در آینده بازتعریف قدرت ترکیه و کمرنگ شدن قدرت روسیه میتواند باشد. اما شاید بتوان گفت که ما نمیتوانیم به راحتی از افول قدرت روسیه در حوزه قفقاز حداقل صحبت کنیم، چون هنوز ابزارهای زیاد و نقش تعیین کننده در منطقه دارد اما از آن طرف هم نمیتوانیم این اتفاقات را نشان دهنده قدرت جدیدی در روسیه بدانیم واقعیت این است که شرایط منطقه، بینالملل و حتی داخلی روسیه تغییر کرده و به نظر میرسد این تحول در سیاست اوراسیایی و قفقازی را باید عمدتاً در چارچوب درک و دریافت روسها نسبت به شرایط مختلف بدانیم.
وی در پایان گفت: در پایان این شرایط برای ایران پیامدهای زیادی در بحث نقش ایران در طرح ۳+۳ و مسائل دیگر مطرح است و به نظر می رسد که اگر جمهوری اسلامی ایران به مسائل داخلی و مرزی و منطقه ای مجاور خود توجه جدی نکند و آنها را در اولویت قرار ندهد، در آینده و در حوزه های منطقه ای به شدت به چالش طلبیده خواهد شد.
ماجرای چالش امنیتی و نظامی ایران در افغانستان/ تأثیر مانور نظامی ارتش و سپاه ایران در منطقه چه بود
در بخش دیگری از همایش صادق چگینی، کارشناس ارشد مسائل قفقاز با موضوع «چشم اندازهای گشایش راههای قفقاز» در صحبتهایی گفت: جمهوری آذربایجان مجری اصلی سیاستهای اسرائیل در خصوص تنشهای یک دهه اخیر بوده و از سویی هم جنگ اول و دوم قره باغ به این سمت رفت که کشورها برای بازدارندگی و مراقبت از مرزهای خود، به تجهیز خودشان بپردازند.
وی در ادامه افزود: بنابراین جمهوری اسلامی ایران هم بی تاثیر از مسائل نبوده، اما اصل قضیه درباره مانورهایی که انجام شد به خروج آمریکا از افغانستان مربوط می شود تا ایران را وادار کنند از طریق افکار عمومی وارد افغانستان شده و منازعات افغانستان با طالبانی که از ایران درخواست کمک کرده بود، بالا بگیرد و ایران وارد این فاز شود در صورتی که ورود ایران هم به این منطقه یک چالش جنگی و امنیتی شدید در منطقه ایجاد کند تا منجر به جنگ قومی و مذهبی هم شود و تمام نیروهای مختلف در پنجشیر مورد هدف قرار بگیرند.
وی با اشاره به طراحی تروریستی در خاک کردستان برای ایران همزمان با ورود به افغانستان گفت: براساس این طرح همزمان با ورود ایران به افغانستان نیروهای بیگانه میتوانستند وارد شهرهای مرزی ما شوند و تنشهایی هم در سوریه، عراق و لبنان ایجاد شده و مرزهای ایران دچار چالش می شد. بنابراین ایران اگر وارد افغانستان میشد در پنج جبهه وارد درگیری مسلحانه شده و عموماً قدرتی برای مراقبت از مرزها نداشت.
وی با اشاره به انتقال انرژی گاز خزر از کف دریا به ترکیه و در نهایت اروپا گفت: اگر این اتفاق می افتاد ، ایران گلوگاه اقتصادی اش را از دست می داد و بخشی از امنیت ملی ما در حوزه اقتصاد پایدار تحت تاثیر قرار می گرفت.
چگینی درباره مانور تهاجمی رزمی متحد ارتش و سپاه جمهوری اسلامی ایران پس ازچهل و سه سال و اثرگذاری آن در منطقه گفت: مانور فوق العاده ایران باعث شد هم اسرائیل و هم ترکیه و دیگر کشورها کنار بکشند. همزمان آذربایجان به این نتیجه رسید که با تکیه بر دیگر کشورها نمی تواند برای خود امنیت ایجاد کند. این مانور صرفا برای تمرین نظامی نبود، یکی از دلائلش حرکت برخی کشورها به سمت آذربایجان بود.
وی در این باره افزود: ایران به ناچار می بایست این مانور را در قالب برنامه ای منسجم پیگیری کند که البته بزرگترین مانور شمال غرب نیز محسوب می شد و نتیجه اش هم این شد که قرارداد 9 گانه دالان زنگزور که برای ترکیه و اذربایجان بود، کنار رفته و ایران به راحتی بتواند منافعش برای مسیر اقتصادی به سمت اروپا را پیگیری کند.
وی در پایان با اشاره به هزینه چهل میلیارد دلاری ترکیه برای گاز خزر و انتقال آن به اروپا گفت: این برنامه ریزی از سوی ترکیه صورت گرفته تا هم انرژی اش تأمین و هم درآمد سرشاری از مسیر ترانزیت انرژی به اروپا به دست بیاورد.
نخستین روز همایش تحولات قفقاز به سخنرانی این اساتید به کار خود پایان داد.
انتهای پیام/
منبع