به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاعپرس از یاسوج، «سیدعبدالمحمد تقوی» در سال ۱۳۴۳ در خانوادهای مذهبی در «سوق» از توابع شهرستان کهگیلویه به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در زادگاهش پشت سر گذاشت و به دلیل علاقه فراوان به دروس اسلامی و حوزوی، برای یادگیری علم و آموختن این دروس به شهرهای شیراز و قم رفت و از محضر علمایی همچون آیتالله دستغیب، آیتالله امینی و آیتالله گلپایگانی بهرههای فراوانی برد.
سیدعبدالمحمد یكی از محركين امواج خروشان منطقه به شمار میرفت كه عليه ظلم و كفر قيام كرده بود و به پخش پوستر و عكس امام و اعلاميه در بين روستاييان محروم میپرداخت. اوقات فراغت خود را در حزب جمهوری اسلامی استان فارس میگذراند و از طرف حزب چندين بار به ماموريت رفت.
وی در سال ۱۳۶۰ به عنوان مربی پرورشی در مدارس شهرستان کهگیلویه شروع به تدریس کرد. كانون فرهنگی به نام «كانون اسلامی رشد» را به كمک جوانان و نوجوانان منطقه تشكيل داد و خود در راس آن قرار گرفت.
چندین تألیف از وی به جا مانده است که تعدادی از آنها به چاپ رسیده است. از جمله تألیفات وی میتوان کتابهای «خداشناسی»، «پرتوی از اخلاق اسلامی»، «معاد» و «ذکرالله» را نام برد.
سیدعبدالمحمد تقوی در طول دوران تحصیل در حوزه علمیه و حضور در جبهههای جنگ موفق به اخذ دیپلم شد. چندین بار به عنوان نیروی «رزمی-تبلیغی» در مناطق جنگی حضور یافت و سرانجام در بهمن ۱۳۶۴ در عملیات «والفجر۸» به شهادت رسید.
«سیده بیبیجان دیرباز» مادر شهید «سید عبدالمحمد تقوی» میگوید:
«عبدالمحمد پارۀ تنم بود. با وجودش در خانه، عشق به زندگی برایم دوچندان شده بود. از کودکی همیشه با کوچکترین اتفاقی که برایش پیش میآمد، ترس و لرز تمام جسم و روحم را فرا میگرفت. از کودکی تا شهادت اتفاقات زیادی برایش رخ داد و چندین بار تا حد مرگ رفت، ولی باز خدا به من لطف داشت و او را به دنیا برمیگرداند. بعد از شهادتش، فهمیدم که خدا او را بیشتر از من دوست داشت و راز اینکه چندین بار میخواست او را از من بگیرد، این بود که من آمادۀ رفتنش شوم.»
وصیتنامه شهید «سید عبدالمحمد تقوی»:
«اکنون که صدای زنگ مرگ در گوشم نواختن گرفت، قلم را به دست گرفتم و به سراغ کاغذ آمدم. خواهران و برادران! متوجه باشید که در قرآن و سنت و عقل، آسایش و رفاه موجب کمال و سعادت معرفی نشدهاند، بلکه جهاد و صبر بر مشکلات از عوامل تکامل و استکمال نفس بشری ابلاغ گشتهاند. بشر در پرتو تحمل سختیها جانش صیقل مییابد. مواهب الهی همراه با صبر یافت میشوند و لذت میبخشند. نعمتهای الهی اگر همراه با تحمل سختیها، شکرگزاری و عبادت خدا نباشند همه نقمت میشوند. اگر انسان دلش مسخر یاد خدا نباشد، هر آنچه هست برای او بلا میشود، ولی اگر دل را به خدا بسپارد، همه چیز برای او نعمت میشود حتی سختیها و بلاها. مصائب موجب تکامل انسانند اگر از آنها بهرهبرداری صحیح شود و در برابر آنها زانو نزند. بيایید با ذکر، در برابر حوادث عالم اطمینان و ثبات یابید. وجود رهبر را شکر گویید و شکر این نعمت، اطاعت از اوست.
از پدر و مادرم، خواهران و برادران عزیزم عذر میطلبم، عاجزانه استدعا دارم حلالم کنند، نگران نباشند که دنیا دست وفا و ماندن به کسی نداده است، همه برای رفتناند منتهی متوجه رفتن نیستند تا لحظه مرگ. گرچه میدانم رفتن من موجب نگرانی و اضطراب میشود ولی صبر کنید. از همه مردم، دوستان و روحانیون میخواهم که ضمن حلالیت بنده، ما را از دعای خیر فراموش نکنند.»
انتهای پیام/
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است