شهید زین‌الدین در قاب مستوری

شهید زین‌الدین در قاب مستوری


به گزارش مجاهدت از خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، این رمان درباره سرگشتگی یک پسر جوان و متمول است که به گذشته اش شک کرده و در جستجوی هویت واقعی خود برمی آید. در ادامه داستان، این شخصیت که سیامک نام دارد، با خانواده شهید مهدی زین الدین آشنا می شود و مسیر جستجوهایش تغییر می کند…

کرمیار در کتاب جدید خود از بین عشق و سرگشتگی پلی به عالم شهادت می زند و مخاطب را با زندگی شهید مهدی زین الدین آشنا می کند. شهید زین الدین از فرماندهان دوران دفاع مقدس و متولد سال 1338 است که در سال 63 در سردشت به شهادت رسید. او فرمانده لشگر 17 علی ابن ابی طالب (ع) و رزمندگان قم بود.

در بخشی از این کتاب آمده است؛

بهزاد به مهدی نگاه کرد و گفت : «به قول آقا مهدی زین الدین، شهادت قبل از جهاد است، ما اول شهید شدیم بعد آمدیم اینجا»

به سیگار پک زد.مهدی با لبخند گفت:« اگر فرمانده لشکر در منطقه یک دانه بی سیم تحویلت بدهد وبگوید این را امانت نگه داروقتی رسیدیم پادگان سالم تحویلم بده چیکار میکنی؟

بهزاد گفت : اصول دین می پرسی ؟ خب معلوم است به هر قیمتی شده بی سیم را حفظ می کنم .

مهدی بلند شد و سیگاری که گرفته بود به بسیجی برگرداند.

ریه و قلب و دست و پا که داری، خدا بهت امانت داده تا به موقعش سالم تحویلش بدهی؛اما تو داری خیانت در امانت می کنی.اگر شهید بشوی تازه باید جواب پس بدهی .

مهدی به راه افتاد و رفت . بهزاد در فکر رفت و مات نگاهش کرد.

رفیقش رسید و پرسید: چیکارت داشت؟

بهزاد گفت چطور مگر

نشناختیش؟

نه مگر تو می شناسی اش؟

فرمانده لشکر بود دیگر! آقا مهدی زین الدین!

 

رمان مستوری به ماجرای زندگیِ پس از جنگ رزمندگان و نگاه امروزیشان و اینکه در حال حاظر چگونه فکر می‌کنند، پرداخته شده است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

این مطلب مفید بود؟
>

آخرین اخبار

تبلیغات
تبلیغات
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید