شهید لاجوردی؛ دشمن‌شناس درجه یک، چهره سیاسی برجسته

شهید لاجوردی؛ دشمن‌شناس درجه یک، چهره سیاسی برجسته

گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: «مرد پولادین انقلاب» لقب کسی هست که اسوه صبر و مقاومت بود؛ او در دوران نهضت انقلاب اسلامی، علی‌رغم این‌که به مبارزه با رژیم پهلوی می‌پرداخت، زمانی که در زندان‌های طاغوت بود نیز همواره در جهت روشنگری منحرفان از جمله افرادی که با ظاهری اسلامی، تفکرات مارکسیستی داشتند، تلاش می‌کرد؛ شهید «سید اسدالله لاجوردی»؛ همان مبارز انقلابی که در کنار روحانیت مبارز و یاران امام خمینی (ره)، در ۲ جبهه مبارزه با شاه و نفاق به مبارزه پرداخت.

شهید لاجوردی پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز به‌دلیل این‌که از محضر علمای بزرگی بهره برده بود، با مباحث فقهی آشنا بوده و جزو معدود افرادی بود که افراد و جریانات را بسیار دقیق می‌شناخت؛ بنابراین با دارا بودن خصوصیاتی همچون آشنایی با فقه، شناخت گروه‌ها و جریانات سیاسی از جمله گروه‌های انحرافی نظیر مجاهدین خلق، فرقان، توده‌ای‌ها و…، توانایی مدیریت بحران، بصیرت بالا، دشمن‌شناسی، زمان‌شناسی و شجاعت، در جایگاه دادستان توانست در شرایط خطیر سال‌های ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی، جریانات ضدانقلاب داخلی که دست به ایجاد ناامنی‌ها و ترور‌های بسیاری می‌زدند را شناسایی و آن‌ها را به میز محاکمه بکشاند؛ البته در این میان، او همواره سعی می‌کرد در میان زندانی‌ها، کسانی که قابل هدایت و توبه‌پذیر هستند را از مسیر غلطی که در آن قرار گرفته‌اند آگاه سازد و در یک کلام، زندان را به دانشگاه تبدیل کرده بود.

شهید جمهور، حضرت آیت‌الله «سید ابراهیم رئیسی» که او نیز در برخورد با جریان‌های انحرافی و منافقینی که در سال‌های ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی دست به ترور‌های گسترده مردم و مسئولان می‌زدند، همچون شهید لاجوردی بوده و به‌همین دلیل، مانند این شهید والامقام بار‌ها تحت آماج تهمت‌های دشمنان و ناآگاهان قرار گرفته بود؛ در روایت‌هایی به بیان خصوصیت‌های شهید لاجوردی پرداخته هست.

شهید لاجوردی؛ دشمن‌شناس درجه یک، چهره سیاسی برجسته

شهید «سید اسدالله لاجوردی» در کنار شهید «سید ابراهیم رئیسی»

تسلط شهید لاجوردی به فقه

شهید لاجوردی با مباحث فقهی و دروس حوزوی و با مباحث فقهی اسلامی آشنا بود؛ ضمن این‌که در دوران طولانی زندان، با علما و بزرگان زیادی محشور بوده و از آن‌ها مطالب بسیار مفیدی را دریافت کرده بود.

در مباحث شرعی، مجتهد بودنِ قاضی از شروط لازم هست؛ اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به‌دلیل اینکه دستگاه قضا باید اداره می‌شد و مجتهد هم به اندازه کافی نداشتیم، امام فرمودند «مقلد هم می‌تواند قاضی باشد، به شرط آن‌که مباحث فقهی را به اندازه کافی بداند»؛ شهید لاجوردی، هم فقه را به اندازه کافی می‌دانست و هم به معنای واقعی کلمه مقلد امام بود و زمانی که امام فتوایی را صادر می‌فرمودند، ایشان خود را متعهد به اجرای آن می‌دانست؛ از همه مهم‌تر، قدرت ایشان در بحث و چالش با اعضای گروهک‌ها در زندان و در سال‌های متمادی بود.

شهید لاجوردی حقیقت جزو معدود افرادی بود که افراد و جریانات را بسیار دقیق می‌شناخت و با بحث‌ها و پرسش و پاسخ‌هایی که طی سال‌های متمادی با آن‌ها داشت، اطلاعات بسیار خوبی از آن‌ها به دست آورده بود؛ به همین دلیل هم بود که توانست در آن شرایط خطیر، از عهده مسئولیت مهم خود برآید.

مناسب‌ترین گزینه برای دادستانی

شهید لاجوردی این توانایی را داشت که سربازان دشمن را در هر لباسی که بودند، به‌سرعت و عمیقاً تشخیص می‌داد؛ در آن شرایط اگر شما یک دکتر حقوق را هم دادستان می‌کردید؛ اما این شناخت عمیق و گسترده را از جریانات سیاسی نداشت و مهم‌تر از آن، شجاعت و شهامت شهید لاجوردی را برای مواجهه با جریانات نداشت، هرگز نمی‌توانست آن‌قدر مؤثر باشد. ایشان مناسب‌ترین گزینه بود که توانست با جسارت و درایت تمام، جریانات ضدانقلاب داخلی را شناسایی و سرکوب کند.

شهید لاجوردی؛ دشمن‌شناس درجه یک، چهره سیاسی برجسته

مدیریت قوی بحران و شناخت شیوه‌های نفوذ

شهید لاجوردی نمونه بسیار برجسته «مدیریت در بحران» بود که از پیچیده‌ترین انواع مدیریت هست؛ ایشان در عین حال که دادستان تهران بود، مسائل گروهک‌ها را در سطح کشور تعقیب می‌کرد؛ زیرا آن‌ها به‌صورت شبکه‌ای و بسیار پیچیده عمل می‌کردند. در آن دوره خطیر ما به دادستانی نیاز داشتیم که هم با جریانات سیاسی مختلف مخصوصاً منافقین آشنایی داشته باشد و هم در کنار آن، روحیه دشمن‌شناسی و دشمن‌ستیزی قدرتمندی داشته باشد و شهید لاجوردی انصافاً از هر دو ویژگی، به تمامی برخوردار بود و در دورانی هم خواهان برخورد قاطع با آن شده بود که برخی معتقد بودند، شدت عمل در این حد ضرورت ندارد. ایشان همواره تاکید می‌کرد این‌ها از ترفند‌های بسیار زیرکانه‌ای برای نفوذ در بدنه انقلاب اسلامی و تخریب و تضعیف آن استفاده می‌کنند. بعد‌ها مشخص شد که ایشان چقدر دقیق فکر می‌کرده هست.

دشمن‌شناس درجه یک، چهره سیاسی برجسته 

شهید لاجوردی هوش و ذکاوت سرشاری داشت و از آن مهم‌تر، از بصیرت بالایی برخوردار بود؛ بصیرت برای یک انسان مبارز و یک فعال سیاسی از هر ویژگی دیگری مهم‌تر هست؛ کوری دل از نابینایی سر بدتر هست؛ زیرا انسان کوردل قادر به تشخیص دوست و دشمن نیست و متوجه مکر‌ها و ترفند‌های او نمی‌شود. 

بصیرت برای انسان سرمایه بزرگی هست و شهید لاجوردی از این ویژگی به تمامی برخوردار بود؛ ایشان با یک‌بار ملاقات با یک فرد می‌توانست شناخت جامعی از او به‌دست بیاورد و همین بصیرت، ذکاوت و بینش عمیق، از او یک دشمن‌شناس درجه یک و یک چهره سیاسی برجسته ساخته بود؛ به‌همین دلیل هم چه زمانی که سخن می‌گفت و چه در مقام اقدام و تصمیم‌گیری به‌عنوان یک چهره آگاه، عالم و سیاسی توانا عمل می‌کرد؛ شهید لاجوردی یک چهره سیاسی بصیر بود. 

شناخت کامل از منافقین

یادم هست موقعی که مجاهدین خلق زندانی در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی از زندان آزاد شدند و پرچم خود را با آیه «فضل الله المجاهدین…» در راهپیمایی‌ها بالا بردند، اکثر مردم به آن‌ها حسن‌نظر داشتند؛ اما افراد بصیری، چون شهید «هاشمی‌نژاد» فریاد می‌زدند که گول اینها را نخورید، اینها منافق هستند. ایشان در زمانی این حرف را زد که هنوز آن چهره واقعی خود را نشان نداده و و وارد فاز نظامی نشده بودند؛ امثال ایشان که مطالعات کافی درباره منافقین داشتند و سال‌های سال از نزدیک آن‌ها را می‌شناختند و مخصوصاً در زندان با آن چالش داشتند، خیلی خوب ماهیت آن‌ها را می‌شناختند. 

شهید لاجوردی هم از سال‌های زندان آن‌ها را می‌شناخت و می‌دانست که یک جریان مارکسیستی با پوشش اسلامی هستند. یادم هست که امام می‌فرمودند اگر من حتی یک درصد احتمال هدایت در آن‌ها می‌دیدم، به جای اینکه آن‌ها بگویند می‌خواهند به دیدن من بیایند، خودم نزد آن‌ها می‌رفتم؛ شهید لاجوردی تقریباً تمام آثار آن‌ها را عمیقاً مطالعه و عملکرد آن‌ها را در زندان با دقت مشاهده کرده بود؛ بنابراین دیدگاه آن‌ها را نسبت به اسلام، روحانیت و شخص حضرت امام می‌دانست؛ او درباره گروه فرقان هم بینش عمیقی داشت، در حالی که این گروه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، دست‌کم نمود بیرونی بارزی نداشت؛ فرقان از نظر فکری مثل منافقین بود؛ اما انسجام و سازماندهی آن‌ها را نداشت؛ این گروه هرچند چهره‌های برجسته انقلاب اسلامی از جمله شهید مطهری، شهید مفتح و… را از ما گرفت؛ اما، چون پیچیدگی ریشه منافقین را نداشت، به سرعت و قبل از اینکه فجایع بیشتری را به بار بیاورد، ریشه‌کن شد؛ شهید لاجوردی با سازمان‌های چپ متعددی هم که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی فعال شده بودند، سریع و به موقع برخورد کرد.

شهید لاجوردی؛ دشمن‌شناس درجه یک، چهره سیاسی برجسته

زمان‌شناس و آدم‌شناس

یکی دیگر از ویژگی‌های برجسته شهید لاجوردی، «زمان شناس» بودن هست؛ گاهی انسان شناخت عمیق از موضوعی دارد و انسان بصیری هست؛ اما زمان مناسب را درست تشخیص نمی‌دهد؛ ایشان بسیار زمان‌شناس بود و به‌درستی تشخیص می‌داد که اگر در کاری تأخیر بیافتد، انقلاب اسلامی آسیب‌های فراوان خواهد دید؛ به‌همین دلیل افرادی را جمع کرد که پیش از هرچیزی، انگیزه بالایی برای مقابله با جریانات محارب و انحرافی داشتند و چندان به این موضوع که فرد حقوق می‌داند یا نمی‌داند، اعتنایی نکرد. بصیرت و انگیزه، ویژگی‌های مهمی بودند که شهید لاجوردی برای انتخاب همکاران خود درنظر داشت و از آن‌جا که آدم‌شناس بسیار متبحری هم بود، توانست چنین افرادی را دعوت به کار کند و در ظرف مدتی کوتاه، شر فرقان، حزب توده، راه کارگر و به‌خصوص منافقین را از سر انقلاب اسلامی کوتاه کند. ریشه‌کن کردن حزب توده با آن سابقه طولانی و ریشه‌های عمیق در تاریخ معاصر ما، به‌هیچ‌وجه کار ساده‌ای نبود. 

تلاش دادستان برای آگاه‌سازی متهم 

شهید لاجوردی معتقد بود که توبه منافقین، «توبه تاکتیکی» هست و آن‌ها طوری شست‌وشوی مغزی شده‌اند که امکان توبه واقعی ندارند، یا کمتر این امکان را پیدا می‌کنند؛ کما این که دیدیم برخی از کسانی که توبه کردند، همان‌هایی بودند که باز اسلحه به‌دست گرفتند. هیچ دادستانی به خود زحمت بحث با متهم را نمی‌دهد؛ ولی شهید لاجوردی وقت می‌گذاشت و با آن‌ها صحبت می‌کرد؛ اما در مورد اعضای گروه فرقان معتقد بود که اینها هنوز مثل منافقین متصلب نشده‌اند و امکان بازگرداندن آن‌ها هست؛ کما اینکه بسیاری از آن‌ها برگشتند و سران این گروه بیشترین ضربه را از ناحیه همین کسانی خوردند که متوجه شدند سران و رده‌های بالا چه بلایی سر آن‌ها آورده‌اند. آن‌ها به‌شکلی جدی و همه‌جانبه در ریشه‌کنی فرقان شرکت کردند. 

برای شهید لاجوردی دستیابی به ریشه‌های نفاق مهم‌تر از دستگیری سمپاد‌ها و اعضا بود. او معتقد بود که باید فساد را به شکل ریشه‌ای حل کرد و این جز با موشکافی و واکاوی دقیق عمیق و گسترده – که در دوره ایشان شکل گرفت – میسر نبود؛ واقعیت این هست که با وجود اهمیت کار قضایی در آن مقطع، جنبه اطلاعاتی موضوع مهم‌تر بود.

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

این مطلب مفید بود؟
>

آخرین اخبار

تبلیغات
تبلیغات
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید