شکست ادعای شکست‌ناپذیری ارتش بعثی صدام در آزادسازی خرمشهر/ می‌خواستند پای شورای امنیت به قضیه جنگ عراق باز نشود

شکست ادعای شکست‌ناپذیری ارتش بعثی صدام در آزادسازی خرمشهر/


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سردار شهید حاج احمد سیاف زاده فرمانده اسبق دانشکده فرماندهی و ستاد (دافوس) سپاه و فرمانده واحد عملیات قرارگاه کربلا در دوران دفاع مقدس بود. او در عملیات‌های بسیاری از جمله حضور داشت و به خاطر عملکردش در عملیات خیبر نشان درجه ۲ فتح دریافت کرد. او سال ۱۳۹۰ براثر عوارض ریوی ناشی از جراحت‌های دوران دفاع مقدس به همرزمان شهیدش پیوست. وی در سال ۱۳۸۰ در مصاحبه‌ای با سازمان صدا و سیما در خصوص عملیات بیت المقدس به بیان نکاتی از این عملیات پرداخت که مشروح این مصاحبه را در ادامه می‌خوانید.

ما باید به دو نکته اساسی پیرامون فتح خرمشهر و سوم خرداد فکر کنیم. تئوری اول برنامه سقوط جمهوری اسلامی توسط استکبار جهانی بود. یک بار این تئوری را از طریق کودتا امتحان کرده بودند که البته نتوانستند و مجددا این هدف را از طریق شورش داخلی پیگیری کردند که از آن طریق هم نتوانستند به اهدافشان برسند. حالا در برنامه‌ای جدید قصد داشتند هدف را از طریق یک جنگ منطقه‌ای و برنامه ریزی شده دنبال کنند.

* تئوری شکست ناپذیری عراق در آزادسازی خرمشهر

ما با شکست ارتش بعث عراق در عملیات آزادسازی خرمشهر (بیت‌المقدس) این تئوری را شکست دادیم. وقتی استکبار جهانی در این راهبرد هم شکست خورد به این نتیجه رسید عراقی که برای جنگ با ایران در این مقطع کاندید شده بود و می‌خواست هدف آنان را اجرایی کند، همین که بتواند بصره را حفظ کند هنر کرده است چه برسد به تصرف خرمشهر و خوزستان! ارتش عراق تا قبل از شکست در عملیات آزادسازی خرمشهر برای خود وضعیتی در دنیا و ایران تصور کرده بود، اما پیروزی در این عملیات باعث شد هیمنه¬ی او درهم فرو شکند.

ما در عملیات بیت المقدس شهری را آزاد کردیم که خود عراقی‌ها به روایتی ۳۵ روز و به روایت دیگری ۴۵ روز در گرفتن شهر از ما تلاش کردند. تازه ما یگانی هم برای دفاع از این شهر نداشتیم. تمام حضور ما در این مدت به همت نیرو‌های مردمی، نیرو‌های گردان دژ و گردان تکاور دریایی ارتش بود که در برنامه‌های تلویزیونی حتما اسم آن‌ها را شنیده‌اید. سپاه خرمشهر نیز یک سپاه تازه تأسیس بود، بعید می‌دانم بیشتر از ۵۰۰ نفر نیرو داشته باشد؛ اما شما دیدید که چگونه همین رزمنده‌ها بعد از یک سال و شش ماه، طی چند روز طی عملیاتی این شهر را از تصرف دشمن خارج کردند.

بعد از این عملیات بود که دنیا به این نتیجه رسید تئوری‌های از پیش تعیین شده‌شان روی کاغذ جواب داده. یگان‌هایی مثل لشکر ۳ و تیپ‌هایی مثل ۳۷ کماندویی، ۴۵ روز جنگیده و پشت سر هم توسط ابرقدرت‌ها پشتیبانی شدند، به نحوی که اگر تانکش زده می‌شد تانک دیگری می‌آمد. اگر گردانش خسته می‌شد، گردان دیگری جایگزین می‌شد، با این وضعیت توانستند خرمشهر را تصرف کنند.

اما سال بعد تحولی در جمهوری اسلامی و نیرو‌های مسلح ما صورت گرفت که توانستند در شب اول خرداد عملیاتی ترتیب دهند که با ۲۰ هزار نظامی در خرمشهر نتوانستند مقابل رزمندگان ما بایستند. با اینکه توان ما سه به یک هم نبود.

هنوز یکی دوماه از جنگ نگذشته بود که جلسه‌ای در جنوب برگزار شد. در آن جلسه مسئولینی از تهران از جمله آقای ناطق نوری به جبهه آمدند تا خدمت آقای جهان آرا برویم. می‌خواست وضعیت خرمشهر و بچه‌های مدافعش را از نزدیک ببیند که چه کاری انجام می‌دهند، خط مقدم چگونه است و یک گزارشی از آقای جهان آرا بگیرد.

سوار ماشین شدیم، از اهواز رفتیم خرمشهر و مستقیم خود را به پرشین هتل رساندیم. آنجا مقر جدید سپاه خرمشهر بود که شهید جهان آرا در آنجا استقرار داشت. حوالی عصر بود. وقتی رسیدیم، شهید جهان آرا از پله‌ها آمد پایین به استقبال و ما را دعوت کرد، رفتیم بالا. دقیق خاطرم نیست. گفتند برای شما فیلمی می‌گذاریم که مربوط به وضعیت فعلی شهر خرمشهر است. بازار سیف خرمشهر یک فاضلاب بزرگی داشت که به رودخانه می‌ریخت، بچه‌های بومی سپاه خرمشهر از سمت کوت شیخ داخل رودخانه، شنا کرده و رفته بودند آن طرف که از طریق فاضلاب وارد بازار سیف بشوند. بچه‌ها این مسیر را بلد بودند، چون بعضا اقوامشان در آن بازار مغازه داشتند، می‌دانستند که آنجا فاضلاب هست و انسان می‌تواند آنجا راه برود. ما فیلم را قشنگ را می‌دیدیم که این بچه‌ها با دوربین رفته بودند، حالا روز شده و آمدند بالای یک ساختمانی و دوربین‌هایشان را نشان می‌دادند که حتی عکس هم ازخودشان گرفته بودند. آن‌ها با این فیلم داشتند عملکرد عراق را در خرمشهر نشان می‌دادند.

آنچه ما در فیلم دیدیم این بود که عراق با بلدوزر، لودر، اسکریپر، گریدر و هر چه داشت برابر یک طرحی شهر را صاف می‌کرد. عراق داشت زمین را برای خودش از نظر نظامی دوباره تعریف می‌کرد. ما آنجا فهمیدیم عراق مقاومت ۴۵ الی ۳۵ روزه¬ی ما را دیده و می‌دانستند این خانه‌ها، خانه‌های همین‌هایی است که رفته‌اند آن طرف رودخانه و اگر این‌ها بخواهند یک روز با یک هجوم مجدد برگردند رزمنده‌های ما آشنا هستند که چگونه در این کوچه‌ها حرکت کنند، لذا داشت آرایش شهر را به ضرر نظامی ما بهم می‌زد. بعدا هم که وارد خرمشهر شدیم دیدیم هر چه ماشین و این¬ها بود عمودی کرده بودند، چون عراقی¬ها از تعداد هواپیما‌های c ۱۳۰ و هلی کوپتر‌های ۲۰۵ و ۲۱۴ ما خبر داشتند که می‌توانستند نیرو هلی برن کند لذا پیش بنی می‌کردند با چترباز و تیپ ۵۵ هوابرد و ۲۳ نوهد وارد شهر شویم.

* سقوط بالگرد عراقی کار را تمام کرد

عراق واقعا فکر نمی‌کردند ما بتوانیم در کمتر از ۳ روز وارد خرمشهر شویم. نقطه ضعف آن‌ها این بود که در این عملیات غافلگیر شدند. با اینکه می‌دانستند بعد از عملیات ثامن الائمه، طریق القدس و فتح المبین نوبت این عملیات است، اما نمی‌دانستند ما از کدام محور عمل می‌کنیم. ما هم به پاشنه آشیل عراق زدیم. قرارگاه نصر و فتح وظیفه شان این شد که باید خط کارون را بشکنند و از منطقه دارخوین عبور کنند و به جاده برسند. گام اول رسیدن به جاده بود. ما باید عراق را به هراس می‌انداختیم. بدتر از هراسی که در عملیات فتح المبین به سرشان آمد. گام دوم رسیدن به دژ‌های مرزی بود. با این اقدام کارِ عراق تمام بود یعنی بصره یا خرمشهر محاصره می‌شد. همین اتفاق هم افتاد و آنجا بود که وقتی یکی از بالگرد‌های عراقی وقتی در نزدیک خین سقوط کرد دیگر کار عراق تمام شد و دیدید چگونه عراقی‌ها فوج فوج خود را تسلیم ما کردند.

* می‌خواستند پای شورای امنیت به قضیه جنگ عراق باز نشود

جریان استکبار جهانی بعد از عملیات آزادسازی خرمشهر برای جلوگیری از موفقیت‌های بعدی ایران، خیلی سراسیمه به نتیجه رسیدند که پیشنهاد یک طرفه‌ای برای پایان جنگ بدهند و بگویند که از این مقطع ما حاضریم جنگ تمام شود. اما هیچ نوشته رسمی از سازمان‌های بین المللی به جا نگذارند و پای شورای امنیت به این قضیه باز نشود. می‌خواستند اسم این جنگ را یک نزاع منطقه‌ای بگذارند که مثلاً درگیری بین عراق و ایران بوده و همواره هم از قدیم الایام مشکل مرزی داشتند. حالا یک حادثه‌ای صورت گرفته است و ۲ سالی هم از اختلاف آن‌ها گذشته است.

نمی‌خواستند زیر بار مسئولیت این اشتباه استراتژیک‌شان بروند. اینجا هوشیاری حضرت امام (ره) اجازه نداد که ایران قربانی تصمیمات لحظه¬ای دنیا شود. درایت ایشان بود که باعث شد دیگر هیچ کس فکر این غلط‌ها به ذهنش خطور نکند. حضرت امام (ره) فرمودند مگر می‌شود جنگی که ۲ سال است صورت گرفته و عراق تا عمق ۱۵۰ کیلومتری وارد ایران شده و تا نزدیکی‌های اهواز آمده و چهار پنج تا از استان‌های ما را تحت تأثیر قرار داده، ما خیلی راحت بگوییم همین! بعد قبول کنیم دشمن کوتاه آمده و ما هم به سر مرزهایمان برویم و آن‌ها هم سر مرزهایشان بروند. حالا فرضاً قبول کردیم و برگشتیم؛ به کدام مرز برگردیم؟ این عراقی‌ها خودشان قرارداد الجزایر را پاره کردند.

انتهای پیام/ 112

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

این مطلب مفید بود؟
>

آخرین اخبار

تبلیغات
تبلیغات
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید