ضرورت تبیین برجستگی شهدا مدافع حرم نسبت به شهدای دفاع مقدس

استقامت امام خامنه‌ای در مقابل دشمن/ تبیین برجستگی شهدا مدافع حرم نسبت به شهدای دفاع مقدس


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، به مناسبت فرارسیدن اعیاد قربان و غدیر و دهه امامت و ولایت، به همت بنیاد شهید و امور ایثارگران مراسم بزرگداشت ولادت جمعی از فرزندان شهدای مدافع حرم عصر روز گذشته (سه‌شنبه) در سالن همایش موزه مرکزی شهدا برگزار شد.

در این مراسم سردار «محمد کوثری» نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی اظهار داشت: به مناسبت عید سعید غدیر خم و هفته امامت و ولایت عرض تبریک دارم چرا که اگر صالحان جامعه بر مردم حکومت کنند، هر روز غدیر است.

وی افزود: ما برای رسیدن به خیل شهدا انتظار می‌کشیم و این انتظار باید دائمی باشد. اگر انتظار در عمل و با اخلاق، رفتار و عمل صالح به مردم نشان داده شود، شهدا از ما راضی خواهند بود.

سردار کوثری درمورد برجستگی شهدای مدافع حرم نسبت به شهدای دفاع مقدس گفت: شهدای مدافع حرم برجستگی خاصی نسبت به شهدای دفاع مقدس دارند؛ چون هم هجرت کردند و هم فراتر از مرز‌های خودی رفتند. دفاع مقدس در مرز‌های خودمان اتفاق افتاد اما دفاع از حریم آل‌الله خیلی فراتر از آن بود. زمان دفاع مقدس هرگاه اراده می‌کردیم، می‌توانستیم راحت‌تر بازگردیم و به خانواده خود سربزنیم اما شهدای مدافع حرم نمی‌توانستند به راحتی این کار را انجام دهند؛ لذا تصمیم و مهاجرت رزمندگان مدافع حرم یک ویژگی خاص‌تری نسبت به مجاهدان دفاع مقدس داشت.

نماینده مردم تهران در مجلس ادامه داد: من بر روح پرفتوح تمام شهدا و مخصوصاً شما که عزیزان خود را در این مسیر تقدیم خداوند کردید، درود می‌فرستم.

وی درمورد شرط شهادت اظهار داشت: شهادت نصیب هرکسی نمی‌شود و برای آن باید مراحلی به صورت خالصانه و صادقانه طی شوند و به صورت آشکار و پنهان با خدا یکی بود.

سردار کوثری درمورد آموزه شهدا به مردم گفت: شهدا اینچنین به ما نشان دادند و یاد دادند که در آشکار و پنهان یکی بودند و با خدا صادقانه راز و نیاز می‌کردند اما برخی هم به شهادت نمی‌رسیدند و انتظار می‌کشیدند.

نماینده مردم تهران در مجلس با بیان خاطره‌ای از داماد امام (ره) از لزوم عاقبت به خیری برای هر کس بیان کرد: معمولا می‌گویند ما عاقبت به خیر شویم. مرحوم اشراقی داماد امام نقل کرد: روزی در جماران همراه با حضرت امام (ره) قدم می‌زدم، کمی بعد ایشان بدون مقدمه از من پرسیدند: «اگر قرار باشد در این لحظه چیزی را از خداوند بخواهی که به تو بدهد، آن چیست؟»

من به ایشان پاسخ دادم: من از خداوند علم و قدرت بسیار زیاد می‌خواهم تا پی به این نکته ببرم که نظم میان پدیده‌ها چگونه برقرار است.

کمی بعد، من از ایشان پرسیدم: اگر این موقعیت پیش بیاید، شما چه چیزی از خداوند می‌خواهید؟

ایشان به من پاسخ دادند: من از خداوند عاقبت به خیری می‌خواهم.

وی افزود: شهدا با خدا معامله کردند اما ما حواسمان باشد که پایمان نلغزد و برای چیز‌های کوچک اصول را فراموش نکنیم.

از خدا می‌خواهم مانند حضرت زهرا (س) مفقودالاثر بمانم

سردار کوثری درمورد نحوه آشنایی با شهید «ابراهیم هادی» نقل کرد: من شهید هادی را نمی‌شناختم اما در آبان ۵۹ در سرپل‌ذهاب با وی آشنا شدم. آشنایی من با وی به این صورت بود که ما برای مأموریت از سرپل‌ذهاب به سمت سومار در حال حرکت بودیم و یکی از دوستانم که هم‌محله‌ای ابراهیم هادی بود، گفت: با شما می‌آیم و ۴۸ ساعته به تهران می‌روم.

از پادگان ابوذر به سمت سرپل‌ذهاب در حرکت بودیم و دنبال خانه‌ای که بچه‌های گروه دستمال سرخ‌ها آنجا ساکن بودند می‌گشتیم، بعد از نماز صبح پرسان‌پرسان به جایی رسیدیم که درب آن باز بود و صدای ضرب مرشد می‌آمد که مدح حضرت امیرالمؤمنین (ع) را می‌گفت. زمانی که رفیق من که هم‌محله‌ای ابراهیم بود، او را صدا زد، من متوجه شدم که او «ابراهیم هادی» است. آن‌ها در حیاط نرمش می‌کردند اما زمانی که عراقی‌ها دو گلوله زدند، با سلام و صلوات آن مجلس ختم شد.

نماینده مجلس افزود: رفیق من که هم‌محله‌‌ای ابراهیم بود، به او گفت: من می‌خواهم به تهران بروم. اگر کاری داری، بگو تا برای تو انجام بدهم. ابراهیم یک کاغذ درآورد و در آن پنج اسم به همراه آدرس نوشت و ۳۰۰ تومان و ۴۰۰ تومان به او داد و گفت: «حقوق من را بگیر و به این چند خانواده بده.» شهید هادی هم جان خود را در طبق اخلاص گذاشت و هم مال خود را.

وی بیان کرد: دو سال بعد از آن در عملیات والفجر مقدماتی که با ابراهیم رفیق شده بودیم، ابراهیم به من گفت: از خدا می‌خواهم که در این عملیات شهید شوم و پیکر من مانند حضرت زهرا (س) مفقود بماند و هیچ گاه هم پیدا نشود.

سعی کنید اسیر نشوند

سردار کوثری درمورد دیدگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی در رابطه با ایثار و شهادت اظهار داشت: دیدگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی در رابطه با ایثار و شهادت اینگونه بود که زمان دفاع مقدس دو نفر از پسران ایشان (که آن زمان رئیس جمهور بودند) به سن ۱۷ سالگی رسیده بودند و به عنوان بسیجی در لشکر ۲۷ حضرت رسول (ص) شرکت کرده بودند. حدود یک ماه و نیم _ دو ماه بود که آن‌ها به مرخصی نرفته بودند و مادرشان دلواپس آن‌ها شد؛ لذا از حضرت آقا خواست که از فرزندان خود خبری بگیرند.
ایشان به پادگان دوکوهه زنگ زدند و فرمودند: اگر یک نفر یا دو نفر شما به شهادت برسند و یا ضخمی شوند، اشکال ندارد، اما سعی کنید اسیر نشوند.

نماینده مجلس افزود: بعد‌ها در سال ۱۳۸۷ که در مجلس بودم، از دفتر مقام معظم رهبری تماس گرفتند و گفتند درمورد کتاب‌های لشکر که سه کتاب «همپای صاعقه»، «ضربت متقابل» و «دسته یک» بودند، برویم و توضیح دهیم که انگیزه ما از نوشتن این کتاب چه بوده است.

از ایشان علت این حرف که فرمودند «اگر فرزندانم شهید و ضخمی شدند، اشکال ندارد، اما سعی کنید اسیر نشوند» را پرسیدند و ایشان در پاسخ فرمودند: اگر پسرانم به شهادت می‌رسیدند، ما در زمره خانواده‌های شهدا قرار می‌گرفتیم و اگر ضخمی می‌شدند، باز هم ما افتخار می‌کردیم، اما اگر اسیر می‌شدند، آن‌ها را شناسایی می‌کردند و به من فشار می‌آوردند از من امتیازاتی برای آزادی پسرانم می‌خواستند، اما من فردی نیستم که امتیاز بدهم و مقابل دشمن کوتاه نمی‌آیم.
نعمت ولایت ارزشمند است. قدر ولایت باید دانسته شود.

انتهای پیام/ 118

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

این مطلب مفید بود؟
>

آخرین اخبار

تبلیغات
تبلیغات
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید